قانون، تنها واژه نیست؛ زرهی آهنین بر تن زمین است تا سودجویان نتوانند با اره های غارتگر، قلب جنگل ها را بدزدند و با تصرفات غیرمجاز، نفس کوه ها را به شماره اندازند.
در میان پیچ وتاب هزاره ها، قانون چون نگهبانی خاموش و استوار بر فراز قله های تاریخ ایستاده است؛ نه نگهبانی با شمشیر آخته که با طوماری از الفبای احترام و خرد. قانون گذاری، آینه ی تمام نمای وجدان جمعی انسان است؛ تلاشی است برای تبدیل زمزمه های حسرت زمین به فریادهای عدالتی که از ژرفای خاک برمی خیزد. قانون، نه تنها مرزهای سودجویی را درهم می شکند که آبشخوری است برای ریشه های زندگی تا درختان کهنسال بلوط، سایه ی امنیت را بر چهره ی آیندگان بیفکنند.
از سپیده دم تمدن، بشر دریافته که رودها، کوه ها و جنگل ها، میراث داران رازهای هستی اند در لوح سنگی حمورابی، نخستین جرقه های این آگاهی مقدس نقش بست، این چنین قانون از دل خاکستر آزمندی ها سربرآورد تا پاسداری کند از آواز پرندگانی که آسمان را می خوانند و امواجی که در سکوت دریاها نجوا می کنند.
امروز اما قانونگذاران، سنگرهایی محکم تر می سازند تا سودجویان را از تصرف غیرمجاز اراضی ملی بازدارند همان اراضی که گهواره ی حیات و نبض زمین اند. قوانین سخت گیرانه مانند دیوارهایی از آهن، مرزهای جنگل ها را از تیغ اره های قاچاقچیان چوب که مارهای خزنده در بهشت جنگل ها هستند محافظت می کنند و هر درخت فرو افتاده، فریادی برای محکومیت دست های آلوده به گناه و پلیدی می شود.
امروز قانون گذاران حماسه ای نوین می آفریند، سپری از الماس می تراشند تا سایه ی اره های قاچاقچیان را از تن جنگل های هیرکانی بزدایند. قانون گذار، باغبانی است که نهال های عدالت را در خاک سخت آزمندی می کارد، او می داند هر درختی که امروز می میرد، فردا تکه ای از آسمان را با خود می برد پس باید قوانین را چون آب، در رگ های زمین جاری ساخت.
قانون، هم چون داروی تلخ شفابخش، تب سوداگری را پایین می آورد و زخم های کهنه ی زمین را با مرهم جریمه ها التیام می بخشد در چهارمین روز از هفته ی منابع طبیعی که به قانون، حفاظت و حمایت از منابع ملی تعلق دارد، نشان سپاس انسان از قوانینی است که چون نیاکان مهربان، دستان حرص را از گریبان خاک بازمی دارند. قانون گذار، نه تنها ناظر است که پیشگوی فاجعه ها است؛ با تدبیر، جلوی قطع بی رویه ی درختان را می گیرد و قاچاق چوب جنگلی را به جرمی برابر با دزدی از آینده تبدیل می کند.
قوانین زیست محیطی چون سپرهایی از نور در برابر طوفان های ساخته ی دست بشر ایستاده اند از ممنوعیت شکار گونه های در معرض نابودی تا جریمه ی آلوده کنندگان رودهای خسته، در این میان، ماده های قانونی مانند تیغ های برّان، ریشه های تصرفات غیرقانونی منابع ملی را می زنند و هر قطره خونی که از تنه ی درختان جنگلی می چکد، سندی محکوم کننده در دادگاه وجدان بشریت است.
اما حقیقت آن است که قانون، تنها با جوهر واژه ها نوشته نمی شود، با اشک رودهای خشکیده، با لرزش برگ های سوخته و با نفس های بریده ی کوه هایی که معدنچیان به جانشان افتاده اند نیز رقم می خورد حتی کوه ها که همواره خاموش اند در دادگاه قانون به ناله درمی آیند:« معدنچیان، استخوان های مرا می شکافند و قانون گذار باید زرهی از فولاد بر تنم بپوشاند! ».قانون، طلسمی است که طومار سحرآمیزش، دیوهای تصرف اراضی ملی را به سنگ تبدیل می کند و هر هکتار زمین ربوده شده، آینه ای می شود که چهره ی زشت خیانت را نشان می دهد.
قانون گذار، پزشک زخم های زمین است، پانسمان قوانین را بر جراحت های ناشی از قطع درختان می گذارد و بانداژ مجازات ها را بر تن متجاوزان به اراضی ملی تنگ می کند، هر ماده ی قانونی، پلی است میان انسان و آن نسل سبز ریشه هایی که هنوز در خاک زمان جوانه نزده اند. چهارمین روز از هفته ی منابع طبیعی، فریادی بر ضدّ هرگونه تجاوز به حریم طبیعت است. قانون، تنها واژه نیست؛ زرهی آهنین بر تن زمین است تا سودجویان نتوانند با اره های غارتگر، قلب جنگل ها را بدزدند و با تصرفات غیرمجاز، نفس کوه ها را به شماره اندازند، چه زیباست هنگامی که قاضی دادگاهی، صدای درختان کهنسال بلوط را می شنود که پیش از اره برقی ها، شکایت شان را به گوش باد سپرده بودند و چه عبرت آموز است وقتی قانون، قاچاقچیان چوب آلات جنگلی را در برابر انبوهی از شاخه های بریده شان به تماشای محکومیت خویش می نشاند؛ گویی هر الوار چوب آلات جنگلی قاچاق، تیر محکومیتی بر تابوت بی اخلاقی است.
در نهایت قانون حافظ طبیعت، عهدنامه ی عشقی میان گذشته و آینده است که بر پوست درختان کهنسال بلوط نوشته شده است. هر تبصره، سوگندی است به آفتاب که هیچ نسلی حق ندارد آسمان را برای فرزندانش تاریک تر به ارث بگذارد در چهارمین روز از هفته ی منابع طبیعی گویی زمین، زمزمه ی قوانین را با لهجه ی سبز خود بازمی خواند و یادآور می شود که حفاظت از منابع ملی، نه تکلیفی اداری، که دعوتی است از جان آدمی تا با طبیعت هم آواز شود.
قانون گذار، نقاش چیره دستی است که با قلمی از جنس عدالت، خط سرخ ممنوعیت را دور حریم منابع طبیعی می کشد، خطی که اگر شکسته شود، خونی از جنس سبزینه جاری خواهد شد، تصرف اراضی ملی، نه تنها تجاوز به خاک، که خیانت به ریشه های هویت یک ملت است. قطع درختان جنگلی، جنایتی است که ردپایش بر چهره ی تاریخ می ماند و قاچاق چوب آلات جنگلی، سرقت سکوت جنگل هایی است که قرن ها نجواهای شان را به گوش باد سپرده اند.
قانون گذاری، نقشه ی گنجی است که گنجش، سبزی همیشگی چمن زارها و آواز جاری چشمه ساران است پس باید قانون را چون دل نوشته ای از عشق زمین خواند، نه زنجیری برای دست های بشر، که در سایه ی این متن مقدس، بال های سیمرغ طبیعت، جاودانه بر فراز آشیانه ی زندگی خواهد دمید و چهارمین روز از هفته ی منابع طبیعی، نوای شیپور بیداری است که می گوید: « حفاظت از منابع ملی، عشق نامه ی بشر به زمین است و قانون، مهر سرخ وفاداری بر این عشق نامه ».
نویسنده: امید رنجبر عمرانی