ماه رمضان، این مهمانِ آسمانی، نه تنها جانها را با روزه صیقل میدهد، که زمین را نیز با نوازشِ بارانِ رحمت، سیراب میکند،گویی هر برگ، آیینهای است که نورِ مهتاب را در دلِ تاریکی منعکس میکند و هر شاخه، قلمی است که نامِ خدا را بر لوحِ سبزِ طبیعت مینویسد.
در سکوتِ ستاره بارانِ سحر، وقتی ماهِ مبارک بر فراز افق میایستد، درختان نیز چون عابدانِ خاموش، شاخههای شان را به نیایش برمیافرازند. ماه رمضان، این مهمانِ آسمانی، نه تنها جانها را با روزه صیقل میدهد، که زمین را نیز با نوازشِ بارانِ رحمت، سیراب میکند،گویی هر برگ، آیینهای است که نورِ مهتاب را در دلِ تاریکی منعکس میکند و هر شاخه، قلمی است که نامِ خدا را بر لوحِ سبزِ طبیعت مینویسد.
درختان، این نمادهایِ جاودانهیِ حیات، در ماهِ روزه، درسِ صبر و استقامت میدهند، ریشههای شان در عمقِ خاک، مانندِ روزهدارانی است که از لذتهای زودگذر چشم میپوشند تا به آبشخورِ حقیقت برسند، شکوفههایِ سفیدِ بادام و عطرِ نارنجهایِ بهاری، همنوا با عطرِ نانِ گرمِ سحری، فضایِ زمین را آکنده از برکت میکنند، درختان، بی آن که سخنی بگویند، به ما میآموزند که چگونه میشود در سکوت، رازِ زندهبودن را فریاد زد؛ چگونه میشود با بخشیدنِ سایه، میوه و نفس، مُصلحِ زمین بود.
ماه رمضان، همچون بهارِ روح، خزانِ غفلتها را میشوید و از خاکِ خشکِ دلها، جوانههای امید میرویاند. درختانِ تنومندِ نخل، که در کویرهای سوزان، قامتِ استواری به آسمان میکشند، نمادی از مقاومتِ مؤمنان در روزهای تشنگی و گرسنگیاند، آنها به ما یادآوری میکنند که حتی در سختترین شرایط، میتوان سبز ماند؛ میتوان با ریشههایی که به عمقِ ایمان رسیده، طوفانهای دنیا را تاب آورد.
رمضان، ماهِ تجدیدِ پیمان با آب، این مایعِ حیات است، همانگونه که روزهدار در سحر و افطار، جرعههای آب را با حمدِ خداوند مینوشد، زمین نیز در این ماه، از بارانِ رحمت سیراب میشود. آب، این اشکِ آسمان، پیوندی ناگسستنی با رمضان دارد؛ از رودهای خروشان که نمادِ جاریبودنِ رزقِ خداست تا قطراتِ شبنم بر گلبرگها که مانندِ ذکرهای سحرگاهی میدرخشند، قرآن کریم آب را « مبارک » میخواند و ماه رمضان، فرصتی است تا قدردانِ این نعمتِ پاک باشیم. آیا نه این است که پیامبر(ص) حتی در وضو گرفتن نیز اسرافِ آب را نهی میکرد؟ این ماه به ما میآموزد که هر قطره آب، آیینهای از رحمتِ بیکرانِ خداست.
خاک، این گهوارهیِ ساکتِ زمین، در ماهِ رمضان، معنایی ژرف مییابد، همان خاکی که دانههای گندم را در آغوش میفشرد تا نانِ سحری زاده شود، همان خاکی که پایهیِ قامتِ درختانِ ستبر است. روزهدار، هنگامِ سجده بر خاک، به یاد میآورد که از خاک آفریده شده و به خاک بازمیگردد، این خاک، مادرِ همهیِ نعمتهاست؛ از میوههای رنگارنگِ افطار تا سبزیهای تازهیِ سفرهیِ سحر، رمضان، ماهِ احترام به خاک است؛ ماهِ پرهیز از آلوده کردنِ زمین، ماهِ کاشتنِ بذرهای امید در دلِ این گهوارهیِ سبز.
بادهایِ رمضان، پیامآورانِ رحمتاند، آنها عطرِ شکوفههایِ بهاری را به خانههایِ روزهداران میبرند و خش خشِ برگها را با تلاوتِ قرآن هماهنگ میکنند در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: « بادها، مأمورانی از سوی خدایند که ابرها را میرانند و باران را فرومیآورند. » در این ماه، هر نسیم، وضویِ زمین را تازه میکند و هر تندباد، غبارِ غفلت را از دلها میزداید. آیا میتوان صدایِ درختان را شنید که با هر وزشِ باد، ذکرِ «سبحان الله» بر زبان میآورند؟
قرآن کریم میفرماید: «وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ»؛ هیچ چیز نیست مگر این که تسبیحِ خدا میگوید، در ماهِ رمضان، این همزبانی آشکارتر میشود، کوهها، این غولهایِ ساکت، با قامتِ استوارشان، نمادِ استقامتِ مؤمنِ روزهدارند، سنگها، این نگهبانانِ کهنِ زمین، در سحرگاهانِ رمضان، گویی از رازهایِ آفرینش سخن میگویند حتی پرندگان نیز در این ماه، آوازهایشان را با اذانِ مغرب هماهنگ میکنند، گویا میدانند که زمانِ افطارِ زمین فرارسیده است.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «اَلْأَرْضُ مَسْجِدٌ لَکُمْ»؛ زمین، سجدهگاهِ شماست، رمضان، ماهِ تجدیدِ این نگاهِ مقدس به طبیعت است، روزهدارِ واقعی، کسی است که نه تنها از خوردن و آشامیدن، که از اسراف در منابعِ طبیعی نیز پرهیز میکند او میداند که هر برگی که میریزد، صفحهای از کتابِ آفرینش است و هر رودی که جاری میشود، آیاتِ رحمتِ خدا را زمزمه میکند. آیا میتوان در ماهِ میهمانیِ خدا، به جنگلها بیتفاوت بود؟ آیا میتوان هنگامِ افطار، آبی را هدر داد که زندگیِ یک درختِ تنومند به آن وابسته است؟
شبهای قدر، که فرشتگان بر زمین فرود میآیند، درختان نیز گویی به رازآمیزترین نیایشها مشغول میشوند، برگهای زیتون، با نجوایِ نسیم، آیاتِ قرآن را زمزمه میکنند و شاخههای بید مجنون، از شوقِ قرب، اشکهای شبنم میریزند، این ماه، گویی کاروانی از نور است که نه تنها آدمیان، که همهی ذرّاتِ هستی را به ضیافتی الهی دعوت میکند در این ضیافت، آبِ رودها با تلاوتِ آیات هماهنگ میشود و جنگلها، سرودِ توحید را در همهمهی برگهای شان پنهان میکنند.
اگر به تنهی درختان دست بگذاری، حلقههایِ عمرشان را میبینی؛ هر حلقه، داستانی از سالهای سخت و شیرین، از خشکسالی و باران. ماه رمضان نیز چنین است؛ حلقههایی از تجربههایِ روحانی که بر جانِ آدمی نقش میبندد، درختانِ کهنسالِ بلوط، که سایههاشان پناهِ رهگذرانِ گرمازده است، به ما میگویند که معنایِ واقعیِ ثروت، بخشش است آنها هرگز میوههای شان را برای خود نگه نمیدارند، همانگونه که مؤمنِ روزهدار، نانِ سحری را با نیازمندان تقسیم میکند.
این ماه، فرصتی است تا به آوازِ زمین گوش بسپاریم؛ به زمزمهیِ باد که در لابهلایِ شاخههایِ بلوط، دعایِ باران میخواند فرصتی است تا در کنارِ جویبارهایی که از دلِ کوهها جاری میشوند، سجادهیِ سپاس بگستریم و به یاد آوریم که هر قطره آبی، نشانهیِ رحمتِ خداست. درختانِ سیب، با شکوفههایِ سپیدشان، گویی دستهایِ نیایشگرِ مادری هستند که برای فرزندانش از خداوند طلبِ برکت میکند.
وقتی ماهِ رمضان با آهنگِ دلنشینِ وداع، از افقِ زندگیمان دور میشود، درختان همچنان ایستادهاند تا پیمانی را یادآوری کنند: پیمانِ محافظت از زمین، پیمانِ همزبانی با رودها و کوهها، پیمانِ سپاسگزاری از نعمتهایی که هرگز پایان نمییابند اگر امانتدار باشیم. ماه رمضان به ما می آموزد که سبزیِ ایمان، در گروِ سبزیِ طبیعت است، می آموزد که افطارِ واقعی، زمانی است که گرسنگانِ زمین نیز از نعمتهایِ آن سیراب شوند.
ماه رمضان به ما میآموزد که سبز بودن، تنها رنگِ برگها نیست؛ سبزیِ دل است، سبزیِ کردار است، درختانی که در بیابانهایِ بیآب ریشه میدوانند به ما نشان میدهند که ایمان، چشمهای است که در دلِ کویر نیز جاری میشود این ماه، با همهیِ زیباییهایش، فریادِ زمین را نیز به گوش میرساند، فریادِ جنگلهایی که نفسهای شان بریده میشود، فریادِ رودهایی که اشکهای شان به زنجیرِ سدها گرفتار شده است.
آری، ماه رمضان نه تنها ماهِ روزهیِ شکم است، که ماهِ روزهیِ چشم و دل نیز هست؛ روزهیِ آلوده نکردنِ زمین، روزهیِ قطع نکردنِ درختان و روزهیِ شنیدنِ نجوایِ ستارگان و سنگها و برگها، این است رمضانِ حقیقی؛ هنگامی که انسان، در میهمانیِ خداوند، میآموزد که با همهیِ هستی همنوا شود و آوازِ وحدت سر دهد.
باشد که پس از رمضان نیز، همچون درختانِ کهنسال بلوط، ریشه در خاکِ ایمان داشته باشیم، شاخههایمان به سویِ آسمانِ مهربانی بلند شود و میوههایِ وجودمان، به کامِ تشنگانِ محبت، شیرین و گوارا گردد. ماه رمضان می رود اما درسهایش باید باقی بماند: زمین، مسجدِ همیشگیِ ماست و درختان، همنمازانِ خاموشِ ما در این عبادتِ بیپایان.
نویسنده : امید رنجبر عمرانی