کمال آنلاین /صدای گوش خراش تفنگهای شکارچیان زمانی بلندتر شد که قاچاقچیان شبانه شروع به سربریدن درختان کردند و فصل غم انگیزی از زندگی طبیعت در عمق حیات برخی از جنگلها رقم میخورد، زمانی که شب از نیمهها میگذرد در سکوت مبهم تاریکی این اَرههای برقی هستند که سخن میگویند؛ از ریشههای بلند زاگرس گرفته تا بلندای زیبای هیرکانی این سناریوی جان دادن درختان است.
روایت دیگر را در سکانس پایانی این تراژدی غمگین اینگونه میتوان تعریف کرد؛ زمانیکه بدنه قطور درختان قطعه قطعه شده و گاهی تبدیل به خاکستری شدهاند؛ دودش اشک چشمان دوستداران محیط زیست را میسوازند هنگامی که قشقیه عزیزانشان در تیر راس شلیک قاچاقچیان قرار میگیرد! تراژدی نابودی حیات درختان چند صدساله با وجود قوانین منع کننده ادامه دارد...
چندین سال است که نهضت کاشت درخت در کشور باب شده اما با یک محاسبه سرانگشتی مشخص میشود که به تعداد نهالهای کاشت شده، درخت در کشور وجود ندارد. اگر برنامهای با عنوان پیوست نگهداشت درخت وجود نداشته باشد صرفا هدر رفت منابع آب و خاک رخ میدهد و نهال کاشته شده نتیجه لازم و کافی را نخواهد داشت.
جنگلهای کشور به ویژه جنگلهای هیرکانی که از آنها به عنوان فسیل زنده و جنگلهای زاگرس که به عنوان ذخایر آب شیرین و امنیت غذایی یاد میشوند و ساختار اکولوژیکهای ناشی از بارندگی در کشور را مدیون این دو جنگل سرسبز هستیم، در کل دنیا بسیار منحصر بفرد هستند و نمیدانم ورود بخش خصوصی به این مسئله در حفظ و نگهداشت آنها موثر خواهد بود یا خیر، اما این موضوع قابل بحث است. برای رسیدن به یک پاسخ قطعی در این راستا باید مطالعات بیشتری صورت گیرد.
چندان خوش بین به این واگذاریها نیستم نتایجی که طی سالهای اخیر شاهد آن بودیم چندان موثر و امید بخش نبوده است ضمن اینکه ۱۱ درصد از عرصههای طبیعی متعلق به حاکمیت و همه مردم است.
بنام توسعه یافتگی محیط زیست را نابود نکنید
باید از حداکثر توان خود برای حفاظت از درختان چند صد ساله بهره بگیریم، گاهی شاهد هستیم که منابع طبیعی محیط زیستی قربانی پروژههایی میشوند که نام توسعه یافتگی را با خود بر دوش میکشند اما علنا تخریب محیط زیست را به دنبال دارد، دست درازی بشر به محیط زیست منابع چند صد سالهای را از بین برده که قابل احیا نیستند.
براساس قانون اساسی کشور جنگلها جزو انفال هستند و تمام مردم از آن سهمی دارند، براساس مولفههای پایدار، حق نداریم منابع طبیعی را به گونهای بهره برداری کنیم که نسلهای آینده به چالش کشیده شوند، واگذاری منابع طبیعی یکی از همان مولفهها است، بنده به عنوان یکی از نمایندگان مخالف صد درصدی واگذاری آنها به بخش خصوصی خواهم بود، طرحهایی در مورد واگذاری جنگلها به بخش خصوصی عنوان میشود به دلیل مبهم بودن واگذاری از تمام متولیان امر درخواست داریم تا توضیحات بیشتری در این راستا به عموم مردم در هفته منابع طبیعی ارائه کنند.
کشور ایران با بیشترین نرخ جهانی به سمت بیابانی شدن، پیش میرود و اختصاص دادن قسمتی از بودجه سازمانها و نهادها میتواند گام موثری برای حفظ طبیعت باشد، به اعتقاد بنده اگر همه انسانها به این باور برسند طبیعت بخشی از زندگی آنها است شاهد اتفاقات خوشایندی در این راستا خواهیم بود.
طبیعتی که امروز از آن سخن میگوییم از درخت گرفته تا تالابها و کوهها برای عموم مردم است تغییر کاربری آنها بی تردید جرم و با مجرم باید مطابق قانون برخورد شود
توجه امامین انقلاب به حفظ محیط زیست همیشه اهمیت این مسئله را بر جامعه تاکید میکرد، کشور ما از شمال و جنوب به نوعی در محاصره درختان قرار دارد، طی دهههای اخیر کوتاهیها و بی توجهیهایی به حفظ و نگهداری ذخایر طبیعی به ویژه درختان صورت گرفته که منجر به نابودی بسیاری از آنها شده است.
کوتاهی و قصور در حفظ و نگهداری درختان و دست درازی بیش از اندازه بشر به طبیعت، تبعات غیر قابل جبرانی را به دنبال داشته است، کارشناسان قاچاقچیان چوب با تعدی و تجاوزی که به این طلای سبز داشتند تاثیر غیر قابل جبرانی بر محیط زیست گذاشتهاند که غیر مستقیم زمینه ساز شکل گیری سیلهای گسترده و ویرانگر، فرسایش بادی، فرسایش و از بین رفتن حاصلخیزی خاک، افزایش گرد و غبار، آسیب رسیدن به محیط زیست و نابودی زیستگاههای حیات وحش، تشدید آلودگی هوا، خسارت به گردشگاههای طبیعی و از بین رفتن آنها، خشکسالی و خسارات مالی و جانی در مناطق مختلف کشور از جمله استان شمالی کشور شدند.
باید این سوال را طرح موضوع کنیم که مسئله اصلی کجاست که قاچاقچیان با داشتن پروندههای متعدد تعزیراتی بارها اقدام به قاچاق میکنند، رهبر معظم انقلاب بارها تاکید کردند؛ افزایش پدیده قاچاق چوب و تاثیر مخرب آن در امر تولید و تجارت قانونی و سرمایه گذاری و اشتغال، خطر جدی و بزرگی است که باید با جدیت تمام با آن مبارزه کرد و بر تمام دستگاههایی که به نوعی میتوانند در این مهم ورود کنند لازم و ضروری است در این راستا سهم خود را ایفا کنند.
در پایان باید بگوییم، قلع و قمع درختان در کنار کاشت نهال پارادوکس دیگری را برای محیط زیست رقم زده است تمام این دلایل در کنار تورم، بیکاری و شرایط بد اقتصادی سناریوی وحشتناک دیگری را در قالب شکار غیر مجاز پرندگان، سلاخی حیوانات و قطع درختان تعریف میکند، قاچاق بلای جان هیرکانی و پهنه وسیع زاگرس است؛ گرچه بیان مشکلات سازمان حفاظت از محیط زیست، کوتاهی آن را در قبال وظیفه ذاتیاش توجیه نمیکند. اما برای این سازمان عریض و طویل با وظیفه خطیری که بر دوش دارد، در ردیف بودجه کشور، منابع مالی کمی در نظر میگیرند. با تمام این تفاسیر اگر تمام سازمانها و نهادها در کنار دریافت بودجه اعتباری، مبلغی را برای حفاظت از محیط زیست اختصاص دهند بی تردید محیط زیست در شرایط بهتری قرار خواهد گرفت./