روز جهانی قدس، روز فریاد ریشه های جاویدان درختان زیتون است

ما درختان زیتون، سربازان سبز این سرزمین هستیم؛ هر تنه ی ما، زرهی است که بر پیکر فلسطین دوخته شده است. در آخرین جمعه ی  ماه مبارک رمضان، وقتی فریاد « الله اکبر » از مسجد الاقصی برمی خیزد، شاخه هایمان همچون مشت های گره کرده به آسمان نشانه می رود. ما جنگجویان خاموش این خاک هستیم؛ ریشه هایمان شمشیرهایی است که در دل تاریکی می درخشند و برگ هایمان سپرهایی است که از اشک های مادران و خون شهیدان ساخته شده است

ما درختان زیتون، قرن هاست که در خط مقدم این نبرد ایستاده ایم. صهیونیست ها آمدند تا با بولدوزرهای شان تاریخ را دفن کنند اما نمی دانستند ریشه های ما از عمق قرن ها، آهن را می شکافد و بر سنگ ها پیروز می شود. هر بار که شاخه های مان را قطع کردند، جوانه های خشم مان، سخت تر، تیزتر و خروشان تر از خاک سر برآورد. ما زیتون های قدسیم؛ نه زخم های مان، ما را می خشکاند و نه آتش مان را خاموش می کند.

تنه های ما، ستون های معبد طبیعت اند؛ حلقه های سالیانه ی ما، گردونه ی زمان را می چرخانند. هر حلقه، کتابی است از خاطراتی که بادها آنها را ورق می زنند. ریشه های مان همچون رگ های زمین، خون تاریخ را در خاک جاری می کنند. خاکی که طعمش را می دانیم: گاه به شوری دریای مدیترانه است و گاه به شیرینی اشک های مادرانی که فرزندان شان را به نسیم شهادت سپردند.

هر گلوله ای که به تنه های مان خورد، گویی به زخم کهن این خاک مقدس نمک پاشید اما ما درختان زیتون همچون کوهی که طوفان ها را به سخره می گیرد ایستاده ایم. برگ های نقره ای مان را بادهای سوزان اشغالگران صهیونیستی برده است اما میوه های مان را در خاک مقاومت فلسطین کاشته ایم. ما، هرگز نمی میریم حتی اگر ریشه های مان را از خاک فلسطین برکنند اما بذر خاطرات مان در قلب هر سنگ این سرزمین مقدس جوانه می زند.

روز جهانی قدس، روز فریاد ریشه های جاویدان درختان زیتون است. ما شاخه های مان را چون پرچم های سبز مقاومت برافراشته ایم. تنه های زخمی مان دیواری زنده از غزه تا رام الله از جنین تا الخلیل در برابر بیدادگران زمانه است. این سوراخ های گلوله روی پوست مان هر کدام نشان افتخاری است که از مبارزه با ظلم گرفته ایم. این ترک های عمیق روی پوست مان نقشه ی راهی است که آزادی فلسطین اشغالی را فریاد می زند

ما درختان زیتون، فرزندان آتش و خونیم. وقتی سربازان اشغالگر صهیونیستی شاخه های مان را سوزاندند، شعله های آتش مان، آسمان را نقاشی کرد؛ نقاشی از دست هایی بی پناه که زنجیرها را پاره می کنند. وقتی تنه هایمان را با تیغ بران اره کردند، خاک مقدس فلسطین فریاد زد: هر برشی از درختان زیتونم ، زخمی بر پیکر زمان است و زمان، انتقامش را به یقین خواهد گرفت!

در سایه ی ما، جوانان فلسطین سنگ به دست، شعری از مقاومت می سرایند. زیر سایه ی سترگ مان، مادران فلسطینی، خمیر نان را با اشک هایی ورز می دهند که هر قطره اش، روغن چراغ جاویدان انتفاضه است. اشک هایی که نه نمک تسلیم، که فولاد گداخته ی اراده ای است که در کوره های اشغال، تیغ آزادی را می پروراند. ما درختان زیتون قدس، شاهد سوگندهای شبانه ی رزمندگان مقاومت بوده ایم: سوگند که تا قدس آزاد نشود، زیتون های این سرزمین آرام نخواهند گرفت. ما شاخه هایمان را بر سرشان گسترانده ایم همچون سایبانی از عهدی که هرگز شکسته نخواهد شد.

صهیونیست ها پنداشتند با کندن ما، حافظه ی زمین را خواهند ربود. اما نمی دانستند درختان زیتون، شاعران همیشه جاوید این سرزمین اند. هر برگی که بر زمین می افتد، حرفی ناتمام را بر لوح خاک می نویسد. هر شاخه که می شکند، آهنگی برای سرودن حماسه ی بازگشت می شود. ما ریشه در ابدیت داریم؛ ریشه هایی که از لا به لای سنگ ها و خارها، راه خود را به سوی نور می گشایند، گویی جمعی مشتاق اند که می خواهند آسمان را در آغوش بگیرند. 

صهیونیست ها تصور می کنند دیوارهای بتونی می تواند ریشه های ما را از خاطره ها جدا کند. اما نمی دانستند ریشه های زیتون، نفوذگرترین چریک های این سرزمین است! از زیر دیوارها می گذریم، از میان سیم خاردارها می روییم و در قلب شهرک های غیرقانونی صهیونیست ها، جوانه می زنیم تا فریاد بزنیم: این جا فلسطین است! همیشه بود و همیشه خواهد بود!

قدس، قلب تپنده ی جهان است. هر ضربانش، طوفانی از خاطرات را بیدار می کند. روز جهانی قدس، زنگ بیداری وجدان های خفته است. ما درختان زیتون، روایت گران این قلب هستیم. برگ های مان، نامه های عاشقانه ای است که هرگز به دست آسمان نرسید و میوه های مان، اشک های منجمد شده ای است که انتظار روز شکفتن را می کشند.

اگر به چشم دل بنگری، در پس هر درخت زیتون، چشمان یک کودک فلسطینی را میبینی که به ستارگان خیره شده است. اگر گوش بسپاری، در خش خش برگ های مان، صدای پای رزمندگان مقاومت فلسطینی را میشنوی که در پی راه آزادی می دوند. ما درختان زیتون، روح این سرزمین در ما جاری است. روحی که هرگز نمی میرد، حتی اگر تمامی درختان زیتون را صهیونیست ها به آتش بکشند. 

در این جمعه ی آخر ماه مبارک رمضان، گویی تمامی کائنات در سکوت فرو رفته تا ندای قدس را همه عالم بشنود. مسجدالاقصی، چادر شبانی است که ستاره ها را بر فراز گنبدش می چیند. مؤذن، اذانش را با آوایی می خواند که از اعماق قرن ها می آید، آوایی که بر برگ های نقره فام ما می نشیند و آن ها را به صفحاتی نورانی تبدیل می کند. ما شاخه های مان را به سوی قبله می گسترانیم، گویی می خواهیم نماز زمین زخمی را به پا داریم. برگ های مان زمزمه می کنند: « قدس تنها یک شهر نیست؛ میعادگاه تمام آزادگان جهان است. »، روز جهانی قدس، روز هم پیمانی انسان ها با ریشه های جاویدانی است که اسارت را نمی شناسد.

ما درختان زیتون، ققنوس های سبز فلسطین اشغالی هستیم. از خاکستر هر حمله، دوباره بلندتر، سخت تر و پرخروش تر بر می خیزیم. آن روز، شاخه های ما گیسوان سبزی خواهند بود که بادهای آزادی در آن ها می پیچند. میوه های مان به چشمه هایی از نور تبدیل می شوند و ریشه های مان، تخت خوابی برای صلح خواهند شد. آن روز، کودکان بر خاکی بازی خواهند کرد که هیچ خاری در آن نیست، و مادران، نان را با زیتون شادمانی ورز خواهند داد تا آن روز، ما ایستاده ایم و سایه های مان پناهگاه عشق و زخم های مان نشان افتخار است.

نویسنده: امید رنجبر عمرانی