باشد که از محرم به درستی درس بگیریم و به حقیقت حسینی باشیم و زینبی عمل کنیم

کربلا صحنه ی عزتمندی است / صحنه ی همت و غیرتمندی است
سال ۶۰ هجری قمری است کمتر از یک قرن از عمر اسلام می گذرد،وقایع و حوادث کوچک و بزرگی در این مدت ظهور و بروز یافتند از حصر در شعب ابی طالب که اولین چالش بزرگ این دوران است تا جنگ ها و غزوه ها و سریره هایی که بر اسلام و اسلامیان راه مقاومت و ایستادگی و راست قامتی را آموزش دادند،و البته سختی ها و مشقاتی را هم بر مردم تحمیل نمود .
غدیر را اگر بزرگترین واقعه این دوران کوتاه بنامیم، بیراه نرفتیم که غدیر سر آغاز یک تحول شگرف و تازه در حیات اسلام بوده و هست ،هرچند که از آن غفلت شد و هنوز هم متأسفانه از آن غافل مانده ایم ، غدیر سنگ بنای محکمی می شد برای برپایی حکومتی عدالت محور و الهی،اگر اجازه می دادند نشو ونمایی درست بیابد که با هزاران حیله و دسیسه مانع این حیات و رشد و نمو شدند ،که از هوشمندی دشمن بود که اساس را هدف گرفته بودند وقتی اساس و ریشه را زدی قطع کردن شاخه ها و سر شاخه ها که کاری ندارد
علی را ، وصی و ولی بعد پیامبر (ص )را به گفته ی صریح خودشان و رهبران و اکابر قومشان مجبور به سکوت می کنند آن هم در کمترین زمان پس از رحلت پیامبر (ص )، و علی ۲۵ سال از حق قانونی ، شرعی ‌، مردمی و الهی خود محروم می شود و آنگاه که به حکومت می رسد تنها ۴سال و ۹ ماه می تواند حکومت کند که مردم بر نمی تابند عدل او را ، مگر عدل علی چه بوده است؟ آیا غیر این بود که می خواست حق هر کس را به او برساند ؟ این شیوه و این طریق دشمن ساز می شود و همانگونه که در دعای ندبه می خوانیم زمینه ساز جنگ های متعدد و در رأس همه ی آنها واقعه ی جانسوز محرم می شود .
محرم نتیجه عدالت خواهی و عدالت جویی و حق طلبی و حق گویی و ستم سوزی و ستم ستیزی علی (ع )، فرزند غدیر است که از جانب عده ای کور و کر و غافل از درس های عرفه و قربان که هر کدامش فرهنگ ساز ملل و ادوار می تواند باشد بر زینت دامان نبی ، نور چشمان رسول الله ، میوه ی دل علی و پاره ی تن زهرا س( ام ابیهای) پیامبر(ص) وارد شد .
محرم قربانگاهی شد برای بهترین بندگان خدا و نزدیکترین انسانها به سیره و روش رسول الله ، چه چیزی این مصیبت عظمی را پدید آورد و بر گرده ی تاریخ و بر پیشانی بشریت نشاند ؟ پاسخش معلوم است بی معرفتی ، غفلت از عرفه که ( من عرف نفسه فقد عرف ربه )
وقتی معرفت نداشته باشی و خودت را خوب نشناسی ،تن به هر چیز می دهی و زود تغییر موضع و مسیر خواهی داد ، در کربلا دیندارانی می بینیم که همه تالیان قرآن بودند ، آری تنها تلاوت می کردند قرآن را اما از پیروی دستورات قرآن غافل مانده بودند و در برابر تالیان قرآن به هر دو معنایش صف آرایی کردند و حیات مادی را از آنها گرفتند،هرچند که همه ی شهدای کربلا هنوز هم زنده اند و به حیات طیبه در دلهای آزاد اندیشان جهان ادامه می دهند .
محرم از کج اندیشی و عدم درک درست از دین و قشری گری و سطحی اندیشی عده ای مقدس نما و متظاهر به دینداری پدید آمد و چهره هایی قدسی و بی نظیر خلقت و بشریت را از هستی ساقط کردند
دنیا کجا می تواند علی اکبر( ع )را دوباره به خود ببیند ، آیا قاسم ابن حسن (ع) دیگری می توانیم در تاریخ سراغ بگیریم ؟ کجای دنیا می پذیرند گلوی پرپر شده طفل شش ماهه ای را که به نامردی و به فجیع ترین شکل ممکن دریده شده است ؟ کجای عالم می توان از حر ، حبیب ابن مظاهر ، قیس ، بریر ، ودیگر شهدای کربلا که هر کدامینش اسوه و الگوی شرافت و وفاداری هستند سراغ گرفت ؟
اباالفضل ، عباس ابن علی (ع )، میر و علمدار ، سقا و سالار ، مظهر ادب و وفاداری و حریت و جوانمردی ،‌کسی که همه ی خصلت های یک انسان خوب در او جمع است را کجا می توان پیدا کرد ؟ ادبش ، متانش ، صبرش ، قدرتش ، غیرتش ، همتش ، اراده ی پولادینش ، و از همه مهمتر خاکساریش و افتادگیش در کدام انسانی جلوه گر است و سزاست برای او گفت ( آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری ) فدای دستهای بریده ات آقای آزادگان عالم .
صبر و صبوری درسی که از فرزند غدیر و قبل آن از خود رسول الله برای اهل بیت به ارث گذاشته شده بود و حضرت زهرا (س )و حسنین نیز در این عرصه زبانزد بوده و هستند ، اما (صبرو زینبت واژه هایی در همند ) چه شیر زن است این زینب (س)،چه بزرگوار و چه نیک اندیش و چه توانمند و چه عزتمند ، عجب مدیر بحرانی است این بانوی مکرمه در واقعه کربلا تا آنجا که حسین( ع )همه چیز را بعد از خود به ایشان می سپارند ( بعد من خواهر وفاداری نما / کودکانم را پرستاری نما ) .
زینب (س )، زهرای دیگری می شود سخنور و خطیب ، علی وار در دل دشمن خطبه می خواند و بی واهمه از دشمن در دل دشمن هراس و واهمه می اندازد و رسم فاسد و ظالمانه ی یزید و یزیدیان را به سخره می گیرد .
زینب (س) نماز شبش در همه این ایام با وجود مصیبت هایی که بر او وارد شده ترک نمی شود که این حاصل عرفه و عرفان است و درسی است که از قربان گرفته است و غدیری می اندیشد و ولایی عمل می کند .
جمله ی معروف بانو در کربلا که از ایشان به یادگار مانده ( ما رأیت الا جمیلا ) چقدر با مسما است و مؤیدی بر سیر نوشته حقیر در این مقاله ، که اگر خدا را ببینی و حقیقت ذات احدی را دریابی هیچ چیز و هیچ کس و هیچ حادثه ای و هیچ غم و دردی برایت نا امید کننده نیست که ( المؤمن لا یأس من رحمه الله)
 
تفسیر نا بجا و ناقصی از عبارت زینب (س )می کنند که جا دارد بهتر به سخن دلنشین حضرتش بیندیشم تا وهم و وهن در کلام گرانسنگش وارد نکنیم ،ایشان نمی فرمایند که من در کربلا جمال را دیدم که در ترجمه می گوییم حضرت زینب (س )فرمودند من در کربلا هرچه دیدم زیبایی بود، نه این ترجمه باعث تخریب اذهان می شود مگر «اربا اربا » شدن برادر زاده ای چون علی اکبر (ع) ، شهادت رشید مرد کربلا و بدن بی سر حسین (ع )و شهادت دو آقا زاده ی بانو در کربلا و شهادت ۷۲ تن از بهترین های عالم زیباست ؟ این تعبیر بسی نا زیباست مگر متممی بر آن بیفزاییم که معمولا این کار انجام نمی شود ، پس ترجمه درستش را به مردم برسانیم که فرمودند من در کربلا خدا را دیدم آری کربلا از خدایی چهره هایی که در راه حق پرپر شدن جلوه ی حق و خدای عظیم را روشن ساخت.
خطبه حضرت سجاد (ع )نیز یاد آور همین درخشش و نمایش است که سختی های راه عشق تنها با جلوه گری حضرت رحمان قابل تحمل و آسان می شود و گرنه داغ عزیزان جانکاه و کشنده است که ( دیدن آب شرر بر جگرم می ریزد / اقیانوس ز چشمان ترم می ریزد / طاقت دیدن خورشید ندارم ای وای / ابر اندوه ز پا تا به سرم می ریزد)
باشد که از محرم به درستی درس بگیریم و به حقیقت حسینی باشیم و زینبی عمل کنیم
والسلام / عشق حسین (ع تا )ابد در دلتان زنده باد
 
 
ارادتمند علی اکبر مقیمی