شرح دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان به قلم حجت الاسلام محمودی

 

به گزارش پایگاه خبری کمال نیوز، شرح دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان به قلم حجت الاسلام حسن محمودی رییس دفتر حضرت آیت الله جوادی آملی در آمل بدین شرح می باشد:



اللهمّ وَفّقْنی فیهِ لِموافَقَةِ الأبْرارِ و جَنّبْنی فیهِ مُرافَقَةِ الأشْرارِ و أوِنی فیهِ بِرَحْمَتِکَ الی دارِ القَرارِ بالهِیّتَکِ یا إلَهَ العالَمین
خدایا توفیقم ده در آن به سازش کردن و رفاقت با نیکان و دورم دار در آن از رفاقت بدان و جایم ده در آن با مهرت به سوی خانه آرامش، به خدایی خودت ای معبـود جهانیان.
امكان رسيدن به مقام ابرار و صفات آنان‏:
در اين دعا، سه حاجت از خداوند متعال خواسته شده است: 1. توفيق عمل نيكان و ابرار؛ 2. پرهيز از معاشرت با اشرار 3. قرار گرفتن در رحمت الهى در آخرت.
اگر بشر را اقتضاى انجام اعمال نيكان و برجستگان ايمانى نبود، توفيق خواستن آن‏ معنى‏ نداشت. تنها بايد توجّه نمود كه ابرار و نيكان در ايمان كيانند و صفات و اعمالشان چيست تا هر شخص اعمال خويش را با آنان تطبيق دهد و اگر نقصى در خود ديد، بداند كه در ايمانش اشكالى وجود دارد و بايد بكوشد تا ايمانش قوى گردد و آثار كاملين در وى آشكار شود. خداوند مى‏فرمايد:
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إِيماناً وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ‏
مؤمنين، تنها كسانى هستند كه وقتى ياد خدا شود، دل‏هايشان هراسان و لزران شود و هرگاه آيات الهى برآنان خوانده شود، بر ايمانشان افزوده گردد و تنها بر پروردگارشان توكّل نمايند، هم آنان كه نماز را بپا مى‏دارند و از آن چه روزى‏شان داده‏ايم انفاق مى‏كنند، آنانند مؤمنان واقعى، كه درجات و آمرزش و روزى گرامى نزد پروردگارشان دارند.
مراد از" ابرار"، و صفات ايشان‏
«ابرار» يا جمع «بَرّ» است، يا جمع «بار» است. «بر» به معناى گستردگى است و بيابان را به خاطر گستردگى آن، «بر» مى‏گويند. انسان نيكوكار داراى روحى باز و گسترده است و هدف او از انجام كار نيك، رسيدن به مال و مقام نيست بلكه فكرى فراتر از مال و مقام دارد. دست نيكوكاران براى كمك به ديگران باز و اجر آنان نيز گسترده است.
بنابر این: كلمه" ابرار" جمع كلمه" بر"- به فتحه باء- است، و كلمه" بر" صفت مشبهه از مصدر" بر"- به كسره باء-  كه به معناى احسان است، و اين معنا در مورد كسى صادق می باشد كه عمل خود را نيكو بسازد، و از اعمال خیر و نیک خود که هیچ نفعی برای خود در نظر نگیرد، نه جزايى كه در مقابل عملش به او بدهند، و نه این انتظار را دارد که تشكر و قدر دانی از او بشود. و خلاصه كلمه" بر"- به فتحه باء- به معناى كسى است كه خير را بدان جهت كه خير است مى‏خواهد، نه بدان جهت كه اگر انجام دهد نفعى عايدش مى‏شود، بلكه حتى در صورتى هم كه خودش آن را دوست نمى‏دارد صرفا به خاطر اينكه خير است انجام مى‏دهد، و بر تلخى آن كه مخالف با خواهش نفسش است صبر مى‏كند، و عمل خير را بدان جهت كه فى نفسه خير است انجام مى‏دهد، هر چند به زحمت و ضرر خود تمام شود، نظير وفاى به نذر. و يا بدان جهت كه براى ديگران نافع است انجام مى‏دهد مانند اطعام طعام به بندگان مستحق خدا. و با در نظر گرفتن اينكه هيچ خير و صلاحى در هيچ عملى نيست مگر با ايمان به خدا و رسولش، و ايمان به روز جزا هم چنان كه در آيه" أُولئِكَ لَمْ يُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ"  و آياتى ديگر از اين معنا خبر داده، لذا" ابرار" كسانى هستند كه عمل خير را به خاطر ايمان به خدا و رسول او و روز جزا انجام مى‏دهند، چون ايمانشان ايمان رشد و بصيرت است، يعنى خود را بنده و مملوك پروردگار خود مى‏دانند، و معتقدند كه خلق و امرشان به دست او است، و خودشان مالك نفع و ضررى براى خود نيستند، قهرا معتقدند كه نبايد اراده كنند مگر چيزى را كه پروردگارشان اراده كرده، و انجام ندهند مگر عملى را كه او بپسندد، در نتيجه اراده او را بر اراده خودشان مقدم مى‏دارند، و براى خشنودى او عمل مى‏كنند، هر چند كه به ضرر خودشان تمام شود، بر آن ضرر و ناسازگارى با ميل درونى خود صبر مى‏كنند، و زحمت اطاعت او را تحمل نموده، آنچه انجام می دهند  به خاطر خشنودى او خداوند است، و در نتيجه در مرحله عمل عبوديت را خالص براى خدا مى‏سازند.
اين صفات همان صفاتى است كه خداى سبحان ابرار را با آن توصيف كرده، به چند آیه از آیات قرآن کریم را که اوصاف ابرار را بیان می فرماید اشاره می کنیم" إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً" وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا" ،" لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ"،
اميرالمؤمنين- عليه‏السّلام- نيز در خطبه همام، صفات بسيارى را براى اهل تقوا بيان نموده، در قسمتى مى‏فرمايد:
«وَ أَمَّا النَّهارَ فَحُلَماءُ عُلَماءُ، أَبْرارٌ أَتْقِياءُ، قَدْ بَراهُمُ الْخَوْفُ بَرْىَ الْقِداحِ.» و امّا در روز بردبار و دانشمند و نيكوكار و متّقى هستند و بيم و ترس [از خدا] آنان را همانند تيرها [براى گذاشتن در كمان‏] تراشيده [و لاغر نموده‏] است.
شایسته است به نهج‏البلاغه رجوع کنیم ، صفات و كمالات مؤمنين و متّقين واقعى را (كه از ابرارند)، از زبان مولی امیرالمومنین در نظر آوریم تا اهميت مورد تقاضاى دعا براي ما آشكار گردد.
ابرار عارفان و واصلان معشوق حقیقی هستند که در کوی جانبخشش منزل نموده و عقل خود را منوّر به انوار الهی، و جان را از بوی و نکهت جانان معطّر ساختند و آفتاب جمالش از افق قلب شان طلوع کرده است.
نكهتِ جانْ بخش دارد، خاكِ كوىِ گلرخان‏    عارفان، ز آنجا مشامِ عقل مشكين كرده‏اند
   
نسيم جان پرور جمال و كمال و اسماء و صفات معشوق، چون به مشام جان اهل كمال گذر كند و به خلوتخانه تماشای اوصاف آن نائل گردند، عقل را با تجرّد و عظمتى كه دارد هم از نكهت خاك كوى دوست معطّر و با خود همراه مى سازند.
 چرا که، منزلگاه قرب جانان، منزلگاهى است كه عقل با آن همه عظمت و شکوه و تجرد خود، در آن وادی به  نيستى مى گرايد؛ كه: «وَلَأَسْتَغْرِقَنَّ عَقْلَهُ بِمَعْرِفَتى، وَلَأَقُومَنَّ لَهُ مَقامَ عَقْلِهِ.» (و هر آينه عقل او را به معرفت و شناختم غرق نموده، و خود به جاى عقلش قرار مى گيرم.) در جايى مى گويد:
عقل اگر داند که دل در بندِ زلفش چون خوش است   
عاقلان دیونه گرددن از پی زنجیر ما
   
در ادامه جناب حافظ چه زیبا فرمود:
خاكيان، بى بهره اند از جرعه كَأْسُ الكِرام‏    اين تطاول بين، كه با عشّاقِ مسكين كرده‏اند
   
آرى، آنان كه خود را وابسته به عالم طبيعت نموده‏اند، و در حضیض خاک گرفتار گشتند، از عالم ابرار و وابستگان به حضرت دوست بى‏خبرند؛ اما مشتاقان الهی و والهان معشوق، كه به نظر هلاك و بوار به عالم دنیا مى‏نگرند، از نعمتِ‏ «إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ، كانَ مِزاجُها كافُوراً»  (نيكان از شرابى آميخته با كافور مى نوشند.- همچنين: «وَ يُسْقَوْنَ فِيها كَأْساً كانَ مِزاجُها زَنْجَبِيلًا»  (و در بهشت، شراب آميخته به زنجبيل به آنها نوشانده مى شود.) برخوردارند. شرابی از لطف و رحمتی الهی که با نوشیدن آن هر دم قربشان به خداوند افزون  می گردد.
خاكيان و پا بستگان به عالم خاك، از «كَأْس الكِرام» بى بهره‏اند؛ اين نعمت قرب و وصل و مشاهده عالم ربوبى را به هركس نمى دهند، فقط به آنان دهند كه با سرمايه عشق جانان، از  تعلّقات رها گشته و از خودیت و انیّت بيرون شده باشند؛ كه: «لَنْ تَتَّصِلَ بِالْخالِقِ حَتّى‏ تَنْقَطِعَ عَنِ الْخَلْقِ.» (تا از خلق جدا نشوى، هرگز به خالق نخواهى پيوست.)
شهپرِ زاع و زغن، زیبایِ صید و قید نیست  کاین کرامت، همره شهباز و شاهین کرده اند
نشانه‏هاي ابرار:
1-  وفاي به نذر: يُوفُونَ بِالنَّذْرِ انسان، 7.
2-  خوف از روزي كه عذابش فراگير است: يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً انسان، 7.
3-  اطعام به مسكين و يتيم و اسير: وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلي حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً انسان، 8.
4-  اخلاص: إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً انسان، 9.
5-  ترس از خدا در روز قيامت: إِنّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً انسان، 10.
6-  تواضع و فروتني: وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَي الارْضِ هَوْناً فرقان، 63.
7-  حلم و بردباري: وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً فرقان، 63.
8-  مناجات شبانه: وَ الَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِياماً فرقان، 64.
9-  خوف و ترس از مجازات الهي: وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنّا عَذابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذابَها كانَ غَراماً فرقان،
آثار همنشینی با ابرار:
همنشین شدن با انسانهای شایسته و صالح، سبب نورانیت و لطافت قلب می شود و زنگار غفلت را می زداید
همنشينى مقبلان چون كيمياست‏      چون نظرشان كيميايى خود كجاست‏
 وقتی از رسول خدا صلى الله عليه و آله مى‏پرسند:
 «مَنْ نُجالِسُ» با چه كسى معاشرت كنيم؟ با كه رفيق و همنشين شويم؟ مى‏فرمايد:
 «مَنْ يُذَكِّرُكُمُ اللّهَ رُؤْيُتُه» با كسى معاشرت كنيد كه وقتى او را مى‏بينيد، به ياد خدا بيافتيد.
 «وَ يَزِيدُ فِى عَلْمِكُمْ مَنْطِقُهُ» حرف كه مى‏زند، به دانش شما اضافه كند،
 «وَ يُرَغِّبُكُم فِى الآخِرَةِ عَمَلُه» زندگى‏اش شما را مشتاق به آخرت كند.
نار خندان باغ را خندان كند          صحبت مردانت از مردان كند
گر تو سنگ صخره و مرمر شوى    ‏چون به صاحب دل رسى گوهر شوى‏
مهر پاكان در ميان جان نشان         ‏دل مده الا به مهر دل خوشان‏
   
فراز دوم:
همانطور که همنشین شدن با خوبان آثار زیبایی در جان ما می گذارد، رفقات و همنشین شدن با اشرار و زشت سیرتان تأثیر بسیار بدی در ما خواهد گذاشت.
ضرورت شناخت اشرار و صفات آنان‏
شناسايى اشرار و صفات آنان نيز امرى لازم و ضرورى است تا شخص مؤمن به توفيق الهى از آن‏ها پرهيز نمايد و بدين وسيله، موانع سر راه تقويت ايمان خويش را بردارد و هر چه زودتر به منزلت ابرار و اهل ايمان كامل راه يابد. خداوند مى‏فرمايد:
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ‏: به راستى كه بدترين جنبندگان و جانوران نزد خدا، همان كران و لال‏هايى هستند كه تعقّل و انديشه نمى‏كنند.
 إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ‏: به راستى كه بدترين جنبندگان و جانوران نزد خدا، كافرانند كه ايمان نمى‏آورند.
انسانهای شرور در پی آزار و اذیت خلق و به فکر لذایذ فانی و زود گذر و حرام خود می باشدند. در حديث آمده است:
«شَرُّ النّاسِ مَنْ يَبْتَغِى الْغَوائِلَ لِلنّاسِ.» بدترين مردم كسى است كه در جستجوى شر براى مردم است [و شرّ درست مى‏كند.]
«شِرارُ النّاسِ مَنْ لا يُرْجى‏ خَيْرُهُ، وَ لا يُؤْمَنُ شَرُّهُ.»:  بدترين مردم كسى است كه انسان اميدى به خيرش نداشته و از شرّش ايمن نباشد.
- «شِرارُ النّاسِ مَنْ يُبْغِضُ الْمُؤْمِنينَ وَ تُبْغِضُهُ قُلُوبُهُمْ، أَلْمَشّائُونَ بِالنَّمِيمَةِ، أَلْمُفَرِّقُونَ بَيْنَ الْأَحِبَّةِ، أَلْباغُونَ لِلْبُرآءِ الْعَيْبَ. أُولئِكَ لا يَنْظُرُ اللَّهُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لا يُزَكّيهِمْ ...»
«إِيّاكَ وَ مُعاشَرَةَ الْأَشْرارِ، فَإِنَّهُمْ كَالنّارِ مُباشَرَتُها تُحْرِقَ.»
مبادا با اشرار و بدان همنشينى كنى، كه آن‏ها مانند آتش هستند كه نزديكى به آن‏ها [انسان را] مى‏سوزاند.
با بدان کم نشین که صحبت بد
گر چه پاکی تو را پلید کند
آفتابی به این بزرگی را
لکه ای ابر ناپدید کند
رحمت رحيميّه الهى؛
 حاجت سوم: وقتی خداوند کسی را با ابرار همنشین نمود و از اشرار دور ساخت منزل در دار قرار و جنت الماوای خواهد بود چرا که باطن ابرار بهشت و باطن اشرار دوزخ می باشد پس اگر همنشین با ابرار گردیم روی به سوی رحمت خدا و بهشت او نموده ام و با دوری از انسان های پلید از دوزخ نجات یافتیم. لذا در فراز پایانی به خدا عرض می کنیم که «وَ آوِنى إِلى‏ رَحْمَتِكَ فِى دارِ الْقَرارِ.» كَلَّا إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفِي عِلِّيِّينَ وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّيُّونَ كِتابٌ مَرْقُومٌ يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ خِتامُهُ مِسْكٌ وَ فِي ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنِيمٍ عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ‏
هرگز! به راستى كه نوشته [و نامه‏ى عمل‏] ابرار و نيكان در علّيين [و والاترين مقام بهشت‏] قرار دارد و تو چه مى‏دانى كه علّيين چيست؟ كتاب نوشته‏اى كه مقرّبين [درگاه الهى‏] آن را مشاهده مى‏كنند. مسلّماً ابرار در نعمت فراوان [معنوى‏] قرار دارند، بر تخت‏هاى آراسته وحى [نشسته‏اند و] مى‏نگرند، برافروختگى نعمت بسيار [معنوى‏] بر چهره‏هايشان را مى‏بينى [كه‏] نمايان [است‏] و از شراب ناب كه ممهور شده نوشانيده و سيراب مى‏شوند، كه مُهر آن مُشك است و بايد پيشى‏گيرندگان در آن از يكديگر سبقت گيرند و [آب چشمه‏ى بهشتى‏] تسنيم، آميخته شده، چشمه‏اى كه مقرّبان [درگاه الهى‏] از آن مى‏نوشند.
مقام ابرار؛ منزلت حيرت‏:
 جمله‏هاى آخر دعا «بِأُلُوهِيَّتِكَ يا إِلهَ الْأَوَّلينَ وَ الْآخِرِينَ» به اعتبار معناى «اله» به تعبير لفظ و معناى «الوهيّت» و «اله» كه همان حيرت در جمال و كمال الهى است، چرا که ابرار و متقین کسانی هستند که در منزل حیرت، متحیر الوهیت و جمال محبوب و واله الوهیت معبود می باشند.