میزهای خدمت در آمل سال به سال فردی جدید را به خود احساس کرد که هرکدام با تفکری جدید به انجام رسالت پرداختند اما همانند پیشینیان خود دردهای بی صدای خبرنگاران را حس نکردند و این مشکلات سال هاست که همچنان پابرجاست و گویی هیچ اقدام و برنامه ای برای رفع آن انجام نخواهد شد.


صحبت از مشکل که می شود همه سفره ای از آلام به درازای تاریخ می گسترانند. وقتی که دردهایشان سرباز می کند و تنها به دنبال اندکی نوشدارو هستند، چشم ها به دنبال یک نفر می گردد که زبانش بی اختیار در برابر وی سخن بگوید.

آنان می دانند که بیان حرف هایشان بیهوده نخواهد بود و کلاف سردرگم رنج هایشان با قلم شیوای وی گره کشایی خواهد شد.

آری آنان خوب می دانند که تنها یک خبرنگار است که از عمق دل می تواند معنی اشک مادر پیر روستایی را بفهمد یا طعم تلخ خنده کودکی سرطانی را به ذائقه خود لمس کند.

 تنها خبرنگار است که علی رغم ناملایمات از نبرد در جبهه فرهنگی دست برنداشته و بی مهری های مسئولان در وی اثر ندارد. آنان به خوبی می دانند این جهادگر رسانه، تنها یک رزمنده نیست بلکه کوهی استوار است که هزاران طوفان نمی تواند وی را از رسالتش بازدارد.

همانگونه که سال ها گفتیم و هزاران گوش، شنونده بودند، امروز نیز می گوییم تا جامعه بداند خبرنگاری تنها در سخنرانی و گزارش نویسی نیست بلکه در پشت همه این قصه ها، غصه ای نیز دیده می شود. غصه ای از جنس دردهای دیرینه.

ورود خبرنگار به این جلسه ممنوع است

می نویسیم تا مردم نیز بدانند که جایگاه خبرنگار در آمل به معنی واقعی دیده نشده و علی رغم زحمت ها، گاهی به سخره گرفته می شوند. کاش جامعه بداند که خبرنگار از آن همه شکوه و عظمتش از برخی مسئولان تنها یک حرف به یاد دارد :« ورود خبرنگار به این جلسه ممنوع است». کاش این دسته از مسئولان نیز بدانند که خبرنگار رسالتش اطلاع رسانی است.

سال ها از آلام مردم نوشتیم اما این بار می خواهیم از خود بگوییم. از سرک کشیدن به مخروبه های شهر برای تهیه گزارش یا لرزیدن در سرمای جانسوز زمستان. از انتظار کشیدن در پشت اتاق برخی مسئولان تا دعواهای بی مورد برخی دستگاه ها. از وعده های سرخرمن نهادها تا گریه های سر بر بالین شبانه...!

حکایت امروز خبرنگاران آمل حکایت آن دکتری است که برای هر بیمار نسخه ای می پیچید، خود نیز در لابه لای دردهای استخوان سوز جان داد. امروز خبرنگاران از مشکلاتشان قلم می زنند. مشکلاتی که نه خشکسالی های پیاپی آن را به بار آورد و نه کمبود اعتبار ... مگر احترام اعتبار می خواهد؟ مگر پاسخگویی به سوالات خبرنگار و گرفتن جواب درخواست های مردمی، پول کلانی می طلبد ؟ از این حرف ها که بگذریم عدم حمایت بیمه ای خبرنگاران درد کهنه ای است که هنوز حکایش همچنان باقی است.

میزهای خدمت در آمل سال به سال فردی جدید را به خود احساس کرد که هرکدام با تفکری جدید به انجام رسالت پرداختند اما همانند پیشینیان خود دردهای بی صدای خبرنگاران را حس نکردند و این مشکلات سال هاست که همچنان پابرجاست و گویی هیچ اقدام و برنامه ای برای رفع آن انجام نخواهد شد.

میلادرمضانی - خبرنگار و فعال رسانه