بررسی ها نشان می دهد در دو ماه اول جدایی ، پدران مایل اند تماس بیشتری با فرزندان خود داشته باشند و در ابتدا کنش متقابل بسیاری با بچه ها دارند ، ولی این نوع رابطه به سرعت تغییر می کند و بعد از چند ماه اغلب پدران طلاق گرفته تماس کمی با فرزندان خود دارند .

با کودکان طلاق چگونه رفتار کنیم؟

 

دکتر صادق چمن آرا

 

کمال آنلاین / هیچ کس در خانواده از تأثیرات نامطلوب طلاق گریزی ندارد . طلاق و جدایی والدین پدیده ای ناخوشایند و نامطلوب است که غالباً پس از یک دوره کشمکش و درگیری های شدید خانوادگی به وقوع می پیوندد . علاوه بر فشارهای روانی که در پی کشمکش های فزاینده ی والدین و طلاق بر کودک و نوجوان تحمیل می گردد ، فشارهای روانی دیگری نیز به عنوان پیامدهای جانبی طلاق وجود دارد که گاه مجموع این فشارها می تواند کودک را به مرز بیماری های اعصاب و روان ، ناسازگاری های اجتماعی و عاطفی نیز بکشاند .

اولین سال طلاق پر تنش ترین سال برای والدین است ، زیرا با بسیاری از مشکلات تازه و دشواری های مربوط به امور مالی و خانوادگی مواجه اند .

بعد از طلاق درآمد مادر مجرد به شدت کاهش می یابد ، و این در صورتی است که مادری که سرپرستی کودک به او واگذار شده است ، شاغل باشد . مادران خانه داری که حضانت کودک به آن ها واگذار شده ، غالباً با مشکلات مالی عدیده ای روبه رو می شوند که خواه ناخواه این فشار ، کودکان آن ها را نیز درگیر می سازد .خانواده ها معمولاً پس از طلاق خانه را می فروشند و به محل دیگری می روند . در بسیاری از موارد ، غیر از مسائل مربوط به کودک طلاق ، جابه جاشدن ، به خودی خود ، مسائلی از قبیل سازگاری را به دنبال خواهد داشت . اکثر اوقات در چنین شرایطی خودپنداره ی والدین دچار تزلزل می شود و احساس اضطراب ، افسردگی ، خشم ، طردشدگی و ناتوانی و بی کفایتی در برقراری روابط پرمعنا به وجود می آید. این احساسات همانند امواجی حریم روانی و عاطفی کودک را متأثر می سازد و کودک علاوه بر شرایط جدید والدین ، ناچار به تحمل پدیده های جانبی طلاق نیز خواهد بود . در این مقاله که به منظور بررسی وضعیت سازگاری عاطفی و اجتماعی کودکان طلاق نگاشته شده است ، به دنبال طرح شیوه های صحیح برخورد با کودکان متأثر از این پدیده ی نامطلوب خانوادگی و اجتماعی نیز خواهیم بود . می گوییم پدیده ی نامطلوب اجتماعی ، چرا که بدون شک طلاق پدیده ای نیست که تنها چارچوب یک خانواده را متأثر سازد ، بلکه اجتماع نیز از پیامدهای سوءچنین اقدامی بی بهره نخواهد ماند.

    تعامل والد – کودک پس از طلاق :

همان طور که انتظار می رود تنش و احساس ناامنی والدین طلاق گرفته در رابطه ی بین آنان و کودکان انعکاس می یابد . مطالعات نشان داده است  افرادی که تازه طلاق گرفته بودند در مقایسه با والدین دیگر کمتر به فرزندان خود محبت می کردند ، محدودیت بیشتری برای آنان قائل می شدند ، کمتر توقع رفتار بالغانه از فرزندان خود داشتند ، نحوه ی برقراری ارتباطشان ضعیف تر بود ، در انضباط ثبات قدم کمتری داشتند و کمتر می توانستند بر فرزندان خود کنترل داشته باشند . رابطه ی بین مادر و پسر ، به خصوص در این مرحله ، بسیار ضعیف است .( ماسن ، 1383 ، ترجمه یاسایی )

بررسی ها نشان می دهد در دو ماه اول جدایی ، پدران مایل اند تماس بیشتری با فرزندان خود داشته باشند و در ابتدا کنش متقابل بسیاری با بچه ها دارند ، ولی این نوع رابطه به سرعت تغییر می کند و بعد از چند ماه اغلب پدران طلاق گرفته تماس کمی با فرزندان خود دارند .

می توان به جرأت اذعان داشت که بدترین تأثیرات طلاق بر فرزندان ، در سال اول طلاق بروز می کند و این تأثیرات در پسران شدیدتر از دختران و مداوم تر از ایشان می باشد .

پسران غالباً بعد از طلاق مشکلات شناختی ، عاطفی و اجتماعی از خود نشان می دهند و بیش از دختران احتمال دارد که پرخاشگر ، تکانشی و در عین حال وابسته ، مضطرب و فاقد احساس مسئولیت شوند .

-1به نظر می رسد که کودکان پیش دبستانی بیشتر مستعد این تأثیرات منفی باشند ، شاید به این دلیل که سطح رشد شناختی آنان هنوز در حدی نیست که بفهمند چه اتفاقی افتاده است و شاید در علت جدایی والدینشان دچار سوء تعبیر شوند.

به طور معمول ، بسیاری از کودکان ، درست بعد از طلاق ، دچار کابوس می شوند ، بازی هایشان حاکی از افسردگی است ، خورد و خوراکشان دچار اختلال می شود ، شب ادراری دارند و از این که ممکن است خودشان باعث جدایی شده باشند ، احساس گناه می کنند . ( هترینگتون ، کاکس ، 1979 )

 در یک بررسی ، کودکانی که پدر و مادرشان از هم جدا شده بودند در مهد کودک و هنگام کنش متقابل با همسالان مورد مشاهده قرار گرفتند .این گونه کودکان کمتر بچه های دیگر را بغل می کردند ، کمتر لبخند می زدند و بیشتر گریهمی کردند و نق می زدند . این گرایش ها از دو ماه بعد از طلاق تا یک سال بعد از آن ادامه داشت . کودکان پیش دبستانی خانواده های از هم پاشیده در مقایسه با کودکان خانواده های معمولی و حتی خانواده هایی که پدر و مادر اختلاف بسیار دارند ، ناسازگارترند و رفتارشان نابالغانه تر است . ( ماسن ، 1383 ، ترجمه یاسایی )

کودکان مدرسه رو ممکن است در مقایسه با کودکان  پیش دبستانی بهتر بتواند سازگاری نشان دهند ، زیرا از مشکلات والدینشان آگاهی بیشتری دارند و معمولاً علت طلاق را بهتر می فهمند . علاوه بر این ، احساسات خود را بهتر درک می کنند و تنش یا غمگینی خود را بهتر ابراز می کنند ؛ با وجود این ، کودکان در این گروه سنی معمولاً احساس طردشدگی از سوی والدین می کنند و بعد از طلاق از آنان خشمگین می شوند . به خصوص در مورد پسران ، عملکردشان در مدرسه ضعیف می شود و هم در خانه و هم در مدرسه ، مشکلات رفتاری در آنان بروز می کند . ( والراشتاین وکیل ، 1985 )

    عوامل موثر در سازگاری کودکان طلاق :

بدیهی است که سن کودک به تنهایی عامل تعیین کننده ی سازگاری اجتماعی و خانوادگی کودک نیست . عواملی که در سازگاری کودکان طلاق تأثیر دارند عبارت اند از :

الف) کیفیت رابطه ی کودک با هر دو والد

ب) کیفیت زندگی خانواده ی طلاق گرفته

ج) میزان تأثیر طلاق بر حل مشکلاتی که آن را به وجود آورده بود

د( شخصیت والدین

ه ) سبک فرزند پروری والدین

و ) وجود رابطه ای مستمر و نزدیک با والد غیر مراقب

شایان ذکر است کودکانی که فاقد رابطه ای مستمر با والد غیر مراقب باشند ، احتمال بیشتری دارد که بعد از طلاق والدین ، دچار افسردگی شده ، عزت نفس آسیب دیده ای نشان دهند .( ساراسون ، 1382، ترجمه نجاریان وهمکاران)

کنش متقابل بین پدرو مادری که از یکدیگر جداشده اند نیز در سازگاری کودکان نقشی مهم دارد . تضاد کمتر میان والدین و نبودن خصومت دوجانبه و توافق بر سر نحوه ی فرزندپروری ، داشتن انضباط و نظم و تماس های مکرر با یکدیگر ، البته در صورتی که هیچ یک از آن ها رفتارهای انحرافی یا مخرب نداشته باشند ، سبب می شود که کودکان رفتاری سازگارانه داشته باشند .

(2) محققان چنین نتیجه گرفته اند که مشکلات سازگاری در زمینه های شناختی ، عاطفی و رشد اجتماعی به احتمال زیاد در کودکان بروز نمی کند ، به شرطی که مشکلات مالی در حداقل بوده ، رابطه بین والدین بعد از طلاق خصومت آمیز نباشد ، والدین از لحاظ شیوه های فرزندپروری و انضباط توافق داشته باشند ؛ هر دو به فرزند محبت کنند ؛ پدر یا مادر سرپرست کودک ، روشی قاطعانه در تربیت پیش گیرد ؛ بین والدین روابط حمایت کننده ای برقرار باشد و پدر و مادری که سرپرستی کودک را به عهده ندارد بتواند به طور مرتب بچه را ببیند و جوی عاطفی در خانه برقرار باشد ، به نحوی که کودک بتواند درباره ی مسائل طلاق آزادانه صحبت کند .

پدر و مادر در صورتی که از لحاظ درونی سالم و سازگار بوده ، رابطه ی گرمی با کودک داشته باشند ، کودک را قادر می کنند تا با مسئله طلاق بهتر کنار بیاید . پسری که بعد از طلاق والدین با مادرش زندگی می کند می تواند به داشتن رابطه ی خوب با پدر ادامه دهد . پسرانی که چنین رابطه ای را با پدرشان حفظ می کنند کنترل بیشتری بر خود دارند و نمره های بهتری در مدرسه ، به خصوص در ریاضیات ، می گیرند .( گودیوبالدی و دیگران ، 1983 )

    چگونه با کودکان طلاق رفتار کنیم ؟

پرسش فوق الذکر طی مطالبی که در این مقاله عنوان نمودیم پاسخ داده شد . لیکن در این قسمت از مقاله سعی خواهیم کرد به گونه ای خلاصه به موارد حائز اهمیت در مسیر رفتار صحیح با کودکان به جا مانده از یک پیوند نافرجام اشاره کنیم :

1 ) پیش از فرا رسیدن زمان جدایی به بچه ها بگویید که چه تصمیمی گرفته اید . این امر به آن ها فرصت می دهد که خود را برای جدایی از والدینشان آماده سازند .

2) دلیل این تصمیم کیری را به کودکان بگویید .این امر به پیشگیری از این باور شایع که خودشان باعث جدایی شده اند ، کمک می کند .

3) هنگام ارائه توضیحات درباره ی تصمیم خود ، سن و شرایط عقلی و عاطفی کودک خود را در نظر داشته باشید .

 

4 ) راجع به تغییرات احتمالی بعدی توضیحاتی بدهید ،مانند لزوم رفتن به محله ای جدید یا مدرسه ای دیگر ، کم شدن پول توجیبی و ...

5) بچه ها را آزاد بگذارید تا خشم خود را ابراز کنند . این کار از مشکلات آینده و درازمدت خواهد کاست .

6) از مجبور کردن بچه ها برای انتخاب بین والدین یا طرفداری از هر یک اجتناب کنید .

7) اجازه دهید کودک هراز گاهی خودش تصمیم بگیرد که چه زمانی با والد غیر مراقب خود خواهد بود .

8) هیچ گاه از والد غایب نزد کودک بدگویی نکنی.

9) از کودکان به عنوان وسیله ی ارتباطی استفاده نکنید . از او نخواهید نظریات شما را به والد غایب انتقال دهد .

10) نزد کودک محاسن والد غیر مراقب را بیان کنید و علت طلاق را به هیچ وجه به ناجوربودن همسر ، بدرفتاری وی ومسائلی از این دست نسبت ندهید . اجازه دهید کودک همواره دیدی مبتنی بر احترام به طرفین درگیر داشته باشد .

11) هنگام بروز مشکلاتی برای کودک در زمینه ی تحصیل ، روابط اجتماعی ، مدرسه و همسالان ، سریعاً والد غیرمراقب را در جریان بگذارید و به کودک نشان دهید که هر دو برای حل مشکلات وی اقدام می کنید .

12 ) و سرانجام این که وقوع یک حادثه ی بد و تلخ را برای کودک دلبند خود تلخ تر نکنید . با رفتاری صحیح و عاقلانه از تلخی حادثه ی مذکور در ذهن و روان کودک خود بکاهید .

در پایان امیدوار و آرزومندم که جوانان ما با الهام گرفتن از زندگی بزرگان ، پیشوایان ، افراد موفق و شرع مقدس و نیز با دقت نظر ، بررسی و تحقیق همه جانبه در زمان قبل ز ازدواج و گذشت و اغماض در مواجهه با مسائل و عوامل تنش زا در طول زندگی مشترک ، زندگی آرام و سراسر از خوشبختی را شروع نموده و با دوام و قوام مادی و معنوی ، فرزندانی نیک و شایسته تحویل جامعه بشری نمایند و الگویی مناسب برای همگان بخصوص آیندگان شوند ." ان شاا...تعالی"