شرح دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان به قلم حجت الاسلام محمودی

 

شرح دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان به قلم حجت الاسلام حسن محمودی رییس دفتر حضرت آیت الله جوادی آملی در آمل بدین شرح می باشد:

اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ طاعَةَ الخاشِعین واشْرَحْ فیهِ صَدْری بإنابَةِ المُخْبتینَ بأمانِكَ یا أمانَ الخائِفین.
خدایا روزى كن مرا در آن فرمانبردارى فروتنان و بگشا سینه‌ام در آن به بازگشت دلدادگان به امان دادنت اى امان ترسناكان
شرح:
خداوند متعال راز آفرینش و هدف خلقت را در معرفت و عبودیت می داند. ادبِ عبوديّت‏ و بندگى، آدمی را به كمالات معنوى مى‏رساند و از غم و غصّه هجران مى رهاند آن كس كه طالب ديدار و مشاهده معشوق است، بايد آن را از راه عبوديّت‏ و خاكسارى و فنا و نيستى خويش بدست آرد. آنان که بدور از غم زمانه، پاسبان حرم دل شده اند شب همه شب، و جان را در در صحت و سلامت داشتند و جمال معشوق را به نظاره نشسته اند، سر طاعت و بندگی فرود آوردند تا محرم بر مشاهده رخ جانان شدند و به برکت این بندگی از سراپرده ی جلالش رازها شنیدند و جانشان محرم پیغام سروش غیب گردید.
تا نگردى آشنا، زين پرده رمزی نشنوى‏    گوشِ نا محرم نباشد جاىِ پيغام سروش‏
   
و چون محرم اسرار شدند به سرّ خلقت خلق آگاهی یافتند که «كُنْتُ‏ كَنْزاً مَخْفِيّاً، فَأجْبَبْتُ أنْ اعْرَفَ، فَخَلَقْتُ الخَلْقَ لِكَىْ اعْرَفَ.»: (من گنج پنهانى بودم، خواستم كه شناخته شوم، لذا مخلوقات را آفريدم تا مرا بشناسند)
‏هدف از خلقت همان عبودیت و بندگی است  «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» اول باید معبود را بشناسی تا طوق بندگی او به گردن آویزی. پس معرفت و شناخت به معبود لازمه بندگی است. بندگی معبودی که فاطر ارض و سماء و ناشر رزق و برکات است، ارحم الراحمین و اکرم الاکرمین، است.
رسول اللَّه صلى الله عليه و آله كه به ابى ذر فرمودند: «إنَّ أوَّلَ عِبادَةِ اللَّهِ ألْمَعْرِفَةُ بِهِ، ...»  اميرالمؤمنين عليه السلام به نوف در دعايى كه به وى تعليم فرموده اند كه در قسمتى از آن آمده است: «إلهى! إنَّهُ مَنْ لَمْ يَشْغَلْهُ الوَلُوعُ بِذِكْرِكَ، وَلَمْ يَزوِهِ السَّفَرُ بِقُرْبِكَ، كانَتْ حَياتُهُ عَلَيْهِ مَيْتَةً وَمَيْتَتُهُ عَلَيْهِ حَسْرَةً.» (معبودا! همانا هركس را كه آزمندى و علاقه شديد به يادت سرگرمش نسازد، و سفر به قرب و نزديكى‏ات به كناره گيرى‏اش واندارد، زندگانى‏اش براى او مرگ، و مرگش حسرت براى او خواهد بود.)
اى هدهدِ صبا! به سبا مى فرستمت‏    بنگر كه از كجا به كجا مى فرستمت‏
   
اى پرنده ملكوتى واى حقيقت من! تصميم دارم تو را ازاين سراى پست ناسوت به آشيانه حقيقى خود به دیار مُلک ملکوت پرواز دهم.
بنوش باده و عزم وصال جانان كن‏    سخن شنو كه زنندت زبام عرش صفير
   
انسان حقیقتی ملکوتی است که با عبودیت و بندگی خود را از عالم خاک و سرای فانی نجات می دهد 
حيف است طايرى چو تو در خاكدانِ غم‏    زاينجا به آشيانِ وفا مى فرستمت‏
   
پس اگر میخواهیم که ناز ما را در عالم بالا بخرند و ارزشمند و عزیز الوجود گردیم باید بندگی خدا کنیم و از بندگی غیر خدا خارج شویم. بنده شیطان و هوای نفس نباشیم
معرفت و بندگی دو بال پرواز مرغ دل است تا بتواند خود را به وطن خود باز رساند. در فراز اول دعای امروز از حضرت حق خواستیم که عبادت خاشعانه را روزی ما بفرماید.
خشوع" به معناى تاثير خاصى است كه به افراد مقهور دست مى‏دهد، افرادى كه در برابر سلطانى قاهر قرار گرفته‏اند، به طورى كه تمام توجه آنان معطوف او گشته و از جاى ديگر قطع مى‏شود و ظاهرا اين حالت حالتى است درونى كه با نوعى عنايت، به اعضاء و جوارح نيز نسبت داده مى‏شود، مانند كلام رسول خدا (ص)- به طورى كه روايت شده- درباره شخصى كه در نمازش با ريش خود بازى مى‏كرد فرمود: اگر دلش داراى خشوع مى‏بود جوارحش نيز خاشع مى‏شد. خشوع از حالات قلبی و خضوع از اعمال جوارحی است اگر قلب و جان هر انسانی خاشع شد اعضا و جوارحش نیز خاضع می گردد، اگر قلب خاشع شد از اعضا و جوارح این انسان شرّ صادر نمی شود اگر قلب شرور شد جسم هم شرور می شود. « إِذا طابَ قَلْبُ الْمَرءِ طابَ جَسَدُهُ، وَإِذا خَبَثَ الْقَلْبِ خَبَثَ الْجَسَدْ »
هنگامى كه قلب انسان پاك و پاكيزه باشد جسم و بدنش پاك است، و چون قلب آلوده باشد جسد هم آلوده خواهد بود.
بنابر این خشوع از اوصاف بسیار زیبا و شایسته ی مؤمنان حقیقی است ؛ قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ.
الَّذِينَ هُمْ فىِ صَلَاتهِِمْ خَاشِعُونَ.
اوصاف خاشعینک
خشوع از باور قلبی و معرفت عقلی آنان سرچشمه می گیرد. انسانهای خاشع یقین دارند که روزی در محضر معبود عالم پاسخ تمام خواسته ها و افکار و اعمال خود را باید بدهند می دانند که عالم حساب و کتابی دارد و از اینکه روزی به حساب کشیده شوند بسیار خائف می باشند.
امير المؤمنين عليه السّلام در ذيل آيه الَّذِينَ يَظُنُّونَ فرمودند يعنى خاشعين كسانى هستند كه همواره يقين دارند كه هنگام رستاخيز براى رسيدگى باعمال بر انگيخته خواهد شد.
خاشِعِينَ لِلَّهِ
اين معنى هم نتيجه اعتقاد بمقام الوهيّت پروردگار متعال، و توجّه داشتن بعبوديّت و فقر و احتياج ذاتى و محدود بودن انسان و مخلوقات ديگر خواهد بود. لذا خاشعین خود را همیشه محتاج و فقیر در خانه حضرت  حق می دانند.  از اوصاف دیگر انسانهای خاشع اینست که: یقین به ملاقات پروردگار دارند، زيرا كه خاشعين كسانى ميباشند كه قلب و دل آنان از عظمت و جلال الهى لرزان و مضطرب است و اين صفت براى كسى ميسّر ميگردد كه معرفت وى بمقام الوهيّت بجايى رسد كه بچشم دل مشاهده نمايد اوصاف الوهيت و مقام ربوبيت را
 در اين حريم پاك ذلت و مسكنت و فقر و سوز دل مى‏پذيرند، اينجا قلب خاشع‏، بدن خاضع، اشك ديده و ندامت از گذشته مى‏خرند.امام صادق عليه السلام، خشوع را راه رسيدن به يقين مى‏داند و مى‏فرمايد:
فَلا يُقْبَلُ إِلَّا الْايْمانُ وَ لا إِيْمانَ إِلَّا بِعَمَلٍ، وَ لا عَمَلَ إِلَّا بِيَقينٍ، وَ لا يَقْينَ إِلَّا بِالْخُشُوعِ.
قبولى نيست مگر به ايمان، ايمان نباشد مگر با عمل، عمل نباشد مگر با يقين و يقين نباشد مگر با خشوع.
براى دعا بهترين ياور، خشوع قلبى است كه تا دل تسليم اراده او نشود راه راست هموار نشده و حق شناخته نگردد.
در حديث معراج آمده است:
يا أَحْمَدُ ما عَرَفَنى‏ عَبْدٌ وَ خَشَعَ لى‏ إِلَّا خَشَعَ لَهُ كُلُّ شَى‏ءٍ.
اى احمد! هيچ بنده‏اى مرا نشناخت و در برابرم خاشع نشد مگر آن كه همه اشيا در برابر او خشوع كردند.
اگر دل براى خداى سبحان خاشع شود، همه اعضاى بدنش فروتن مى‏گردد و در برابر امر الهى هم تسليم مى‏شود.
رسول اللّه صلى الله عليه و آله اين نشانه‏ها را براى ما بيان مى‏كند و مى‏فرمايد: وَ أَمَّا عَلامَةُ الْخاشِعِ فَأَرْبَعَةٌ: مُراقَبَةُ اللَّهِ فِى السِّرِّ وَالعَلانِيَهِ وَ رُكوبُ الجَمِيْلِ وَ التَّفَكُّرُ لِيَومِ الْقِيامَةِ وَ الْمُناجاةُ لِلَّهِ.
نشانه خاشع‏ چهار چيز است:
1- حساب بردن از خدا در نهان و آشكار
2- انجام كارهاى نيك‏
3- انديشيدن براى روز قيامت‏
4- راز و نياز با خدا
فراز دوم:
در این فراز نورانی از حضرت حق مسئلت داریم که توفیق انابه مخبتین را به ما عنایت فرماید.
توبه و انابه هر دو به معنای بازگشت است اما توبه بازگشت از تمامی اعمال ناشایست و انابه به معنای بازگشت با تمام وجود به سمت خداوند می باشد.
مخبتین هم کسانی هستند که خود را فراموش کرده و توجه تام به حضرت حق دارند.
در نمى گيرد نياز و عجز ما با حسن دوست‏    خرّم آن كز نازنينان، بختِ برخوردار داشت
   
جمال و حسن دوست در غايت زيبايى است، امّا تنها كسى مى تواند از آن بهره گيرد، كه خود را فراموش كرده باشد و با نياز و عجز بى‏حدّ خريدار معبود گردد، خوشا بر احوال بندگان برجسته‏اى، كه از دوستی و جمال او بر خوردارند، و با اظهار عجز و بيچارگى و ايثار وجود خود با او انس دارند! كه: «إلهى! هذا ذُلّى ظاهِرٌ بَيْنَ يَدَيْكَ، وَهذا حالى لا يَخْفى‏ عَلَيْكَ، مِنْكَ أطْلُبُ الْوُصُولَ إليْكَ، وَبِكَ أسْتَدِلُّ عَلَيكَ، فَاهدِنى بِنُورِكَ إلَيكَ، وَأقِمنى بِصِدقِ العُبُودِيَّة بَيْنَ يَدَيْكَ» (معبودا! اين خوارى من كه در پيشگاهت آشكار است، و اين حال من كه بر تو پنهان نيست، تنها از تو بار يافتن و رسيدن به تو را خواهانم، و فقط به تو، بر تو راهنمايى مى جويم؛ پس با نور خويش مرا به سويت رهنمون شو، و با عبوديّت‏ و بندگى راستين در پيشگاهت پا برجادار.
بنابر این در فراز دوم از خداوند متعال در خواست کردیم که با تمام وجود به سوی حضرتش باز گردیم و سراسر قلب و جان ما حرم سرای محبوب شود تا از فیض تماشای جلواتش محروم نگردیم و در دام غیرش نیفتیم و داغ بندگی غیر او بر جان ننهیم
والسلام و علیکم و رحمه الله و برکاته