حاشیه نگاری از سی و سومین جشنواره فیلم فجر

از زمان آغاز جشنواره فیلم فجر تاکنون که سه شبانه و روز از دوره 10 روزه برگزاری این جشن ملی می‌گذرد، حواشی قابل توجهی گریبان‌گیر این برنامه عظیم بوده است؛ البته شروع این حواشی به هفته‌ها و حتی ماه‌های اخیر می‌رسد؛ به زمانی که در بحث انتخاب فیلم‌ها و قرار دادن یا ندادن آنها در بخش‌های مختلف جشنواره حرف و حدیث‌های فراوانی میان اهالی سینما درگرفت.

 

در واقع می‌توان گفت به دنبال وقایع و تجربیاتی که در جشنواره سال گذشته و با اکران برخی از فیلم‌ها مسأله‌دار رخ داد، ظاهرا مدیران و مسؤولان این دوره تصمیم گرفته‌اند به مصداق سری که درد نمی‌کند دستمال نمی‌بندند, با احتیاط و محافظه کاری هر چه تمام‌تر از کنار فیلم‌ها و حواشی حساسیت‌زا عبور کنند و به هر قیمتی که شده فضا را آرام نگه دارند، اما به هر حال حجم قابل توجهی از سؤالات و ابهامات در طول این مدت بر گرمای کاذب تنور جشنواره دمیده و بخش‌های مختلف آن را با علامت سؤال‌های جدی روبرو کرده است.

 

اگر از بحث پیچیده و پر ابهام انتخاب فیلم‌ها و کنار گذاشته شدن برخی از آنها بگذریم که البته خود حدیثی مفصل است، به چند موضوع قابل توجه در طی روزهای اخیر می‌رسیم که جا دارد جدی‌تر مورد تأمل قرار گیرد.

 

شاید بتوان گفت بحث اصلی و سؤال جدی و توقع به حقی که همچنان در میان اهالی رسانه، سینماگران و سایر مخاطبان جشنواره برجای مانده است، تکلیف اکران فیلم مهم «محمد(ص)» ساخته مجید مجیدی است که همچنان در هاله‌ای از ابهام قرار گرفته است، فیلمی که از مدت‌ها پیش وعده اکران آن در افتتاحیه جشنواره مطرح شده بود، اما این اتفاق رخ نداد و شایعات مختلفی درباره اکران و یا عدم اکران آن در فضای رسانه‌ها پیچید.

 

ما عجالتا ترجیح می‌دهیم ضمن عدم نقل قول این شایعات همچنان امیدواریم باشیم که مدیران جشنواره و شخص آقای مجیدی بر وعده اکران این فیلم در جشنواره فجر امسال پایبندی نشان داده و این اتفاق مبارک طی روزهای جشنواره رخ دهد. بی تردید این حق سینماگران ایران، منتقدان، اهالی رسانه و البته مخاطبان عمومی جشنواره است که توفیق تماشای این فیلم مهم را به دست آوردند.

 

نکته دیگری که طی چند روز اخیر محل سؤال و چالش‌های جدی است، اکران برخی از فیلم‌ها با مضامین و محتواهای تعجب برانگیز و حیرت آور است، فیلم‌های که مشخصا مبانی اعتقادی، سنت‌های دینی و ملی و گاه شمایل مذهبی و سنتی ایران اسلامی را نشانه رفته‌اند و به غیر منصفانه‌ترین شکل ممکن آنها را زیر سؤال برده‌اند.

 

فیلم‌هایی که نوعی غرض ورزی در آنها به چشم می‌‌آید که هیچ نگاه منصفی نمی‌تواند نیت خیر یا اصلاح گرایانه ای در آنها ببیند؛ فیلم‌هایی که معلوم نیست با کدام هدف، کدام پشتیبانی و بر چه مبنایی تولید و روانه اکران سینما‌های جشنواره شده‌اند؛ بی تردید یکی از این فیلم‌ها «خانه دختر» ساخته شهرام شاه حسینی است.

 

 

 

 

فیلمی که به شکلی زننده و ابهام آمیز به زیر سؤال بردن قشر مذهبی و عواطف اعتقادی آنها دست می‌زند و تصویری کریه از این طیف اجتماعی به تصویر می‌کشد؛ به راستی زیر سؤال بردن مبانی اعتقادی طیف مذهبی جامعه و چیدمان صورت مسأله به شکلی که در ذهن مخاطب تصویری چندش برانگیز از افراد با روحیه مذهبی شکل بگیرد به چه منظور و با چه هدفی رخ می‌دهد؟

 

بگذریم از آن که در این فیلم اساسا نوع مراودات و تأملات فردی و اجتماعی کمترین مطابقتی با اصول و مبانی اخلاق اسلامی ندارد و به نظر می‌رسد نوعی از اباحه‌گری و لیبرالیسم فرهنگی در آنها ترویج می‌گردد.

 

فیلم دیگری که در سومین روز از جشنواره فیلم فجر بر روی پرده رفت، اثری به نام «شکاف» بود که در عین ناباوری موضوع اصلی کشور در حال حاضر یعنی بحث مهم جمعیت و تولید نسل و اصلاح بافت جمعیتی کشور را دستمایه تزریق و تلقین ناامیدی، یأس و افسردگی می‌کند و دقیقا در برابر منویات عالی ترین مقامات نظام و در جهت مخالف سیاست‌های کلی کشور این موضوع را بستری برای ارائه تصویری مملو از یأس و ناامیدی می‌گرداند.

 

 

 

 

و در این مسیر تا آن جایی به پیش می‌رود که موضوع فرزندآوری و تولید نسل به جای آن‌که محملی برای ایجاد امید به آینده و فضای با نشاط در جامعه شده و موجبات عمیق‌تر شدن و مستحکم گردیدن پیوندهای خانوادگی گردد، دقیقا مسیری خلاف این را به پیش می‌رود و نتیجه فیلم جز احساس ناامیدی و افسردگی برای مخاطب نیست.

 

جای تعجب است از دولت تدبیر و امید و اعتدال که چنین آثاری با فضای آن چنان یأس آلود و سیاه به عنوان تولیدات هنری و محصولات فرهنگی‌اش به عرصه جشنواره فیلم فجر راه یابد!

 

تردیدی نیست که جشنواره فیلم فجر امسال تماما نتیجه و محصول سیاستگذاری‌های فرهنگی دولت جدید و برآیند فرآیندی است که طی یک سال گذشته در مناسبات مختلف، بر این سینما رفته است و مدیران فرهنگی دولت بایستی برای این وضعیت و چنین تولیداتی پاسخگو باشند، پاسخی که می‌تواند به رفع ابهام‌ها بیانجامد و حداقل موضع واقعی و حقیقی مدیران و سیاستگذاران فرهنگی دولت را برای افکار عمومی روشن نماید، این توقع خواسته بزرگی نیست، بلکه ابتدایی‌ترین و حداقل وظایف و تعهدات فرهنگی مدیران مسئول است.

 

اما یکی دیگر از حواشی جشنواره فیلم فجر که حالا دیگر می‌توان گفت به متن جشنواره تبدیل شده است، وضعیت فرهنگی حاکم بر جشنواره و سطح رعایت شؤونات اخلاقی به ویژه در محل کاخ جشنواره فیلم فجر، برج میلاد است؛

 

این مسأله البته موضوع جدیدی نیست، اما به نظر می‌رسد هر چه به پیش می‌رویم بر جلوه‌های بارز این موقعیت افزوده شده و وضعیت تأسف آور و غیر قابل قبول این حوزه مشخص‌تر می‌گردد، در این میان همان طور که بسیاری از طیف‌های ارزشی جامعه تأکید دارند وضعیت رعایت حجاب اسلامی در این مناسبت که برگرفته از فجر انقلاب اسلامی است، به هیچ وجه وضعیت استاندار و قابل قبولی نیست.

 

بدون هیچگونه تعارف و رودربایستی و به صراحت باید گفت که فضای حاکم بر جشنواره از این منظر نه تنها فضای اسلامی نیست، بلکه کاملا غیر اسلامی و حتی ضد اسلامی است؛ این موضوع تا جایی پیش رفته است که گروهی از منتقدان با سابقه و حرفه‌ای سینمای ایران عطای حضور در کاخ جشنواره را به لقای آن بخشیده و ترجیح داده اند فیلم‌ها را در مکان دیگری دنبال کنند!

 

اما درباره این موضوع نکات مفصل و مهمی وجود دارد که شرح آن در این مجال کوتاه نمی‌گنجد، اما به سبب اهمیت موضوع و درخواستی که مخاطبان ما برای انعکاس واقعیت و حقیقت امر در این خصوص دارند، به ذکر چند نکته کوتاه و گذرا اکتفا می‌کنیم:

 

تردیدی وجود ندارد که بناست ما نه تنها در شعار و ظاهر بلکه در دل و عمل، مسلمان باشیم و در یک جامعه اسلامی زندگی می‌کنیم و رعایت حدود، شئونات و شعائر اسلامی بر همه ما فرض است و بی تردید مقوله حجاب نیز از مسلمات این حوزه است. این موضع صریح و بارز ماست که بدان تأکید و بر اعلام آن افتخار می‌کنیم؛ وضعیت حاکم بر برج میلاد هم در این خصوص به هیچ وجه قابل قبول نیست و باید برای اصلاح و رفع آن چاره جدی اندیشید؛ این یک درخواست شرعی، عرفی و قانونی از مدیران و برگزار کنندگان جشنواره است.

 

اما بد نیست همینجا و به مناسبت این موضوع، نکته مهمی را یادآوری کنیم، شاید به جا و در خور باشد یک بار به صورت جدی به این مقوله فکر کنیم که اگر وضعیت حجاب در جامعه ما و به خصوص در محافل هنری هر روز وضعیت غیر قابل قبول‌تری پیدا می‌کند، علاوه بر این‌که نشانه هزار و یک چیز دیگر هم می‌تواند باشد، قطعا نشان از این نکته هم دارد که سیاست‌های فرهنگی و روش‌ها تبلیغی که از سوی دستگاه‌ها و نهادهای مسؤول در این حوزه طی این سال‌ها به کار بسته شده است، ایرادهای جدی داشته که به جایی نرسیده و گرهی از این معضل مهم نگشوده است.

 

حتما باید این سؤال را از ده‌ها نهاد مسؤول که بودجه‌ها هنگفتی از بیت المال مسلمانان دریافت می‌کنند و وظیفه ترویج و احیای ارزش‌های اسلامی را بر عهده دارند پرسید که طی این سال‌ها چه کرده‌اند و چه روش‌های را به کار برده‌اند که نتیجه کارشان بدتر شدن اوضاع جامعه در خصوص موضوع حجاب به ویژه در مراکز و محافل فرهنگی و هنری بوده است؟

 

هیچ کس در این نکته شکی ندارد که دستگاه‌های تبلیغاتی دشمن با هزار و یک ترفند و ابزار پیچیده و متنوع به صورت شبانه و روزی در حال ضربه زدن و آسیب رساندن به گنجینه‌های غنی فرهنگی و دستاوردهای عظیم معرفتی و نمادها و شعائر اسلامی ایرانی هستند، این موضوع برای هر کسی که ذره‌ای اهل اطلاع و بصیرت باشد روشن است، اما از سوی دیگر این سؤال هم مطرح است که مراکز و نهادهای مسؤول در این حوزه چه کرده‌اند و کارنامه‌شان در کجا نقد و بررسی می‌شود؟

 

از صدا و سیما گرفته تا ده‌ها مرکز، نهاد و مؤسسه که بودجه‌های کلان فرهنگی کشور را در اختیار دارند، بایستی در این خصوص پاسخگو باشند و به قشر متدین و آحاد مردم جامعه مذهبی ایران جواب دهند.

 

حجاب از ضروریات دین و جلوه بارز معرفت است و در مقام اهمیت و ارزش، حتی قابل مقایسه با سینما هم نیست؛ سینما مهم است و جشنواره فیلم فجر هم دوست داشتنی؛ اما اگر بنا باشد این سینما و جشنواره به جای ارتقای باورهای دینی و اصلاح گری اجتماعی و هر چه بارورتر نمودن معرفت و ایمان در میان آحاد جامعه، به میدانی برای عرض اندام ابتذال و اباحه‌گری شود برای ما ذره‌ای ارزش و اهمیت نخواهد داشت و حتی لحظه‌ای در تعطیل کردن آن نباید تردید کرد.

 

ناگفته نماند در این‌باره نکات بسیاری هست که در مجالی دیگر به آن خواهیم پرداخت./رسا