پدیده کودکان کار و خیابانی یکی از معضلات گریبانگیر بیشتر شهرهای بزرگ در جهان معاصر است. گسترش این پدیده به حدی است که جوامع توسعه‌یافته و در حال توسعه را به یک اندازه به خود مشغول کرده است.

کمال آنلاین به گزارش خبرنگار ایمنا، کودکان کار براساس تعریف یونیسف به «همه کودکانی که به دلیل کمبود یا نبود نظارت پدر و مادر، دلبستگی به تحصیل و گذراندن اوقات در منزل ندارند و ناگزیر در خیابان‌ها کار و زندگی می‌کنند» می‌گویند. آن‌ها در یک نگاه کلی در آستانه آسیب‌پذیری و رفتارهای ضداجتماعی قرار دارند و بیشتر به ورطه بزهکاری می‌افتند؛ حتی تعدادی از آنان برخی آسیب‌ها را تجربه کرده‌اند و به علت ارتکاب اعمال مجرمانه، با پلیس و دیگر نیروهای نظارتی درگیر و سرانجام راهی زندان یا کانون‌های اصلاح و تربیت شده‌اند.

اما بیشتر کودکان خیابانی نه بی‌خانمان هستند و نه بزهکار؛ بیشتر آن‌ها کار می‌کنند بی‌آنکه از پشتیبانی لازم برخوردار باشند و در معرض خطرها و بهره‌کشی‌های گوناگون قرار دارند. این کودکان فرصت‌هایی بس اندک برای رشد و تکامل عاطفی، اجتماعی، آموزشی و اقتصادی دارند؛ اما با وجود آمار روبه افزایش کودکان کار و لزوم توجه بیش از پیش به این پدیده، آن‌گونه که باید و شاید این معضل اجتماعی مورد توجه قرار نگرفته است.

بیش از ۸۰ درصد کودکان کار دارای خانواده هستند

اردشیر بهرامی، جامعه‌شناس در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا، با اشاره به وجود باندها و گروه‌های غیرمجاز در حوزه کودکان کار، اظهار می‌کند: این موضوع در حوزه مسائل امنیتی و انتظامی بوده و خارج از دیدگاه کارشناسی است. بیش از ۸۰ درصد این کودکان دارای خانواده بوده و ۷۵ درصد انگیزه کار آن‌ها برای کمک به تأمین معاش خانواده است.

وی با بیان اینکه به کار گمارده شدن کودکان کار توسط باندهای مافیایی و سودجو به دلیل وجود خانواده‌های آسیب‌پذیر و فروپاشیده این کودکان است، تصریح می‌کند: باید دقت کنیم این کودکان در شرایط بسیار آسیب‌پذیر، تحت خشونت و ستم و محروم از حقوق کودکی، شهروندی و انسانی قرار دارند که تن به کارهای اجباری می‌دهند.

وجه غالب کودکان کار و خیابانی از کودکان اتباع

این جامعه‌شناس وجه غالب کودکان کار و خیابانی را کودکان دارای خانواده و از اتباع افغانستانی می‌داند و می‌افزاید: جنگ طالبان و مسائل سیاسی افغانستان روی این موضوع بسیار اثرگذار بوده است. گروه‌هایی نیز وجود دارند که این کودکان را از مرز افغانستان می‌آورند و در کار قاچاق انسان هستند.

وی با بیان اینکه باید با خانواده‌های این کودکان ارتباط برقرار کرد، می‌گوید: به طور حتم زیستگاه کودکان کار باعث به وجود آمدن چنین شرایطی شده و لازم است براساس قوانین حقوقی و بین‌المللی و قوانین بر پایه حقوق شهروندی کشورمان، نسبت به این کودکان برخورد شود؛ زیرا این موضوع دارای ابعاد سیاسی، بین‌المللی و حقوقی است.

بهرامی، فضای خیابان را فضایی رهاشده برای کودکان کار ذکر می‌کند و می‌افزاید: فضای کار در مراکز تولیدی، صنعتی و فضاهای بی‌دفاع شهری دارای ریسک‌ها و مخاطراتی برای کودکان کار است و براساس شرایط سنی و جسمی خاصی که این کودکان دارند، چنین فضاهایی می‌تواند آینده و تمام زندگی آن‌ها را تحت‌الشعاع قرار دهد.

وی با بیان اینکه درآمد کودکان کار حتی اگر زیاد هم باشد اغلب توسط افراد دیگر مورد استفاده و استثمار قرار می‌گیرد، تاکید می‌کند: در واقع درآمد واقعی به جیب این کودکان نمی‌رود و به دست خودشان نمی‌رسد، بلکه بخشی از این درآمد به خاطر شرایط آسیب‌پذیری این کودکان حیف و میل می‌شود.

این جامعه‌شناس تاکید می‌کند: اغلب کودکان کار، بچه‌های طلاق و دارای پدران معتاد یا زندانی هستند که مجبورند بار اقتصادی خانواده را به دوش بکشند. این کودکان در فضاهای شهری پرآسیب قرار می‌گیرند و با هم تشکیل کلونی می‌دهند و دارای مرزبندی‌های خیابانی هستند.

کودک کار مولد تبعیض و نابرابری جامعه است

وی با بیان اینکه پایلوت سند تقسیم کار ملی کاهش آسیب‌های اجتماعی کودکان کار تدوین شده است، اضافه می‌کند: این طرح برای آسیب کمتر کودکان و توانمند شدن آن‌ها، کودکان کار را به همراه اجتماع محلی، گروه دوستان و همسالان و خانواده‌هایشان مورد حمایت قرار می‌دهد. کودک کار در این طرح از خانواده جدا و به مرکز برده نمی‌شود بلکه در زادگاه و زیست‌بوم خود از جنبه‌های مختلف آموزشی، حرفه‌ای، مددکاری، توانمندسازی، هنری، ورزشی مورد توجه قرار می‌گیرد.

بهرامی، کودک کار را مولد تبعیض و نابرابری جامعه ذکر می‌کند و می‌افزاید: این شرایط تبعیض‌آمیز بار اقتصادی خانواده را روی دوش کودک می‌اندازد و این کودکان باید جور بدسرپرستی خود و شرایط بد اقتصادی خانواده را به دوش بکشد. برای کمک به این افراد باید راهکار کارشناسی شده داشت و همه خانواده را مورد حمایت قرار داد.

لزوم توجه به آموزش و اشتغال مادران کودکان کار

وی ادامه می‌دهد: برای اینکه از بار اقتصادی کودکان کار بکاهیم، باید به آموزش و اشتغال مادران آن‌ها و کاهش آسیب در فضای خانواده کمک کرد و سطح آگاهی خانواده را تغییر و افزایش داد. لازم است مؤلفه‌های اجتماعی، روان‌شناختی و زیستی را هماهنگ و همزمان با هم رشد دهیم.

این جامعه‌شناس با بیان اینکه توجه به کودک کار بدون توجه به خانواده این کودکان نتیجه‌ای ندارد، می‌گوید: بنابراین لازم است هم کودک و هم خانواده مورد حمایت قرار گیرند.

وی افزایش گروه‌های مهاجر و در نتیجه افزایش کودکان کار در ایران را از پیامدهای جنگ افغانستان می‌داند و می‌گوید: نظام اجتماعی، سیاسی خاورمیانه در هم پیوسته بوده و باعث به وجود آمدن این مشکلات می‌شود؛ همین موضوع در شهرها و محله‌های ما دارای درهم پیچیدگی و تنیدگی بیشتری است.

نگاه ترحم‌آمیز یا مجرمانه به کودکان کار ممنوع

بهرامی با بیان اینکه باید برنامه‌ریزی به گونه‌ای باشد که آسیب اجتماعی این کودکان کمتر شود، می‌افزاید: شاید کار کودکان کار ایرادی نداشته باشد اما آن کاری بیشتر آسیب‌زا است که کودک را از چرخه اجتماع بازمی‌دارد یا او را از نظر فرهنگی با مشکل مواجه و از تحصیل و آموزش محروم می‌کند. بنابراین باید شرایط را برای کودک به گونه‌ای فراهم کنیم که کودک کار کودکی کند و ازنظر فرهنگی، تحصیلی و آموزشی متناسب با ارزش‌ها و فرهنگ جامعه رشد کند.

وی با بیان اینکه نباید نگاه خیرخواهانه یا ترحم‌آمیز به کودکان کار باشد، اضافه می‌کند: نباید نگاه به این کودکان نگاه به کودکان مجرم و کجرو باشد، باید از طریق مؤسسات آموزش‌دیده این کودکان را ساماندهی کنیم.

رعایت حقوق شهروندی کودکان کار یک اصل مترقی است

این جامعه‌شناس تصریح می‌کند: کودک کار باید در همه ابعاد رشد و احساس کند که عنصری ارزشمند و مفید برای جامعه است. باید ساختار به گونه‌ای باشد که در کنار کار، فارغ از قومیت، نژاد، طبقه و مذهب، استعدادهای خود را نیز بتواند شکوفا کند. مراکز تخصصی، سمن‌ها و خیریه‌هایی که در این حوزه وجود دارند می‌توانند این کار را انجام دهند.

وی با بیان اینکه بسیاری از مؤسسات در حال کار روی این موضوع هستند، تاکید می‌کند: با این وجود چنین روش‌هایی به طور معمول سلیقه‌ای و دارای نقاط ضعف و قوت خودش است. رعایت حقوق شهروندی کودکان کار یک اصل متعادل و مترقی است و باید توانایی زیست بهتر یک خانواده افزایش یابد تا کودک مجبور به کار نباشد.

بهرامی اضافه می‌کند: باید تلاش کنیم رفتار صحیح با کودک کار را یاد گرفته و با اصول غیرحرفه‌ای خودمان به کودکان کار انگ اجتماعی نزنیم زیرا اینها بخشی از جامعه ما هستند. نمی‌شود فشار اقتصادی و تورم باشد و سپس بگوییم هیچ فردی حق کار ندارد. لازم است نگاه ما بر اساس توانمندی، خلاقیت، استعداد و توانایی کودکان باشد.

بخش بسیاری از کودکان کار دور از چشم مردم هستند

سمیه یخچالی مدیرعامل جمعیت حمایت از حقوق کودکان مهر زنده‌رود در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا، می‌گوید: تصویر فانتزی که از کودکان کار در سریال‌ها نشان داده شده برای بالا بردن بار دراماتیک سریال‌ها است و در واقعیت زندگی کودکان کار به این شکل نیست، این کودکان با خانواده‌های خود زندگی می‌کنند.

وی با بیان اینکه نمی‌گویم باند کودکان کار به هیچ عنوان وجود ندارد، می‌افزاید: طی سال‌ها کار مستقیم با کودکان کار با هیچ باندی برخورد نداشتم؛ تنها در تهران شاید یکی دو مورد از این باندها وجود داشته باشد. من و دیگر فعالان حقوق کودک که سال‌هاست با این بچه‌ها ارتباط داریم از وجود این باندها بی‌اطلاعیم؛ این موضوع دلیل بر این است که چنین باندهایی یا وجود ندارند یا آن‌قدر کم هستند که معضل جدی محسوب نمی‌شوند.

این فعال حقوق کودک ادامه می‌دهد: به دلیل زندگی کودکان کار در مناطق حاشیه‌ای شهر به صورت خانوارهای کنار هم و هزینه‌دار بودن رفتن این کودکان از حاشیه به مرکز شهر، خانواده‌های این کودکان فردی از خانواده یا فامیل را برای بردن کودکان خود به مرکز شهر به کمک می‌گیرند؛ بنابراین مردمی که از بیرون به این موضوع نگاه می‌کنند، چنین می‌پندارند کودکان کار برای این افراد کار می‌کنند و اجیر شده‌اند.

وی با بیان اینکه بیشتر درآمد این کودکان در خانه خرج می‌شود، می‌افزاید: بچه‌هایی را که سر چهارراه‌ها مشاهده می‌کنیم، عموماً کودک کار به حساب می‌آوریم در حالی که بخش بسیار دیگری از این بچه‌ها در بنگاه‌های میوه، کارهای خدماتی، مهارتی و فنی مشغول به کار هستند که دور از چشم مردم هستند.

سن کودکان کار به پنج سال رسیده است

یخچالی تاکید می‌کند: به طور معمول بچه‌هایی که در نقاط خوب شهر دستفروشی کرده و شناخته شده‌اند درآمدهای خوبی دارند؛ از جایی درآمد این بچه‌ها زیاد می‌شود که آنها همدیگر را حمایت می‌کنند و پولشان در یک خانه می‌رود. بسیاری از اوقات این بچه‌ها در پوشش بچه‌های کار هستند اما کار اصلی آنها تکدی گری است.

وی با بیان اینکه در سال‌های اخیر سن کار کودک به پنج سال رسیده، تصریح می‌کند: خانواده‌ها بچه‌ها را از پنج سالگی وارد شغل کاذب دستفروشی می‌کنند. بچه‌ها از سن هشت تا ۱۶ سال جمعیت عمده کودکان کار را تشکیل می‌دهند و در کار خود مهارت خوبی دارند.

مدیر جمعیت حمایت از حقوق کودکان مهر زنده‌رود می‌افزاید: اشکال مختلف کار کودک حتی نوزادان را می‌توانیم در این قالب حساب کنیم. زیرا نوزادان زیادی هستند که یا به کرایه گرفته می‌شوند و یا خانواده‌های خودشان این نوزادان را برای تکدی گری می‌آورند تا توجه مردم را به سوی خود جلب کنند.

ریشه‌های فرهنگی بیش از مشکلات اقتصادی در کار کودکان مؤثر است

وی با اشاره به آسیب‌شناسی کار کودک، می‌گوید: کار کودک دارای اشکال مختلف بوده که مهم‌ترین نوع آنکه توسط شهروندان دیده می‌شوند دستفروشی در کنار خیابان است. حمل بازیافت، مهارت فنی، باربری، مشاغل خدماتی و کار در کارگاه‌های زیرزمینی از جمله دیگر مصادیق کار کودک است. در سال‌های اخیر به کار کودک در میان دختران هم افزایش پیدا کرده و به سن پنج سال کاهش یافته است و در واقع کار کودک پوششی برای تکدی‌گری است.

بازماندگی کودکان کار از تحصیل و تبدیل به یک کودک بزه‌دیده

یخچالی، ریشه فرهنگی را بیش از مشکلات اقتصادی در افزایش کودکان کار مؤثر می‌داند و می‌افزاید: خانواده‌های اتباع افغانستانی معتقدند فرزند پسر تحت هر شرایطی از یک سنی به بعد باید سرکار برود؛ بنابراین یکی از دلایل این موضوع فرهنگی است. خیلی وقت‌ها با توجه به وجود پدر شاغل، کودک نان‌آور خانه نیست اما ترجیح می‌دهند برای کسب درآمد کودک را سرکار بفرستند. در برخی از مناطق کشور خودمان نیز کار کودک به هیچ عنوان موضوعی منفی محسوب نمی‌شود. اگر دلیل فرهنگی را کنار بگذاریم آمار کودکان کار تا حد بسیار زیادی پایین می‌آید.

این فعال حقوق کودک با بیان اینکه بیش از ۹۵ درصد کودکان کار دستفروش اتباع هستند، ادامه می‌دهد: آمار دقیقی از کودکان کار نیست و خیلی از این کودکان توسط مؤسسات مردم نهاد یا خیریه شناسایی نشده و در جاهایی فعالیت می‌کنند که هیچ‌یک از این سازمان‌های مردم نهاد حضور ندارند با این وجود گفته شده در اصفهان حدود یک هزار کودک کار توسط سمن‌های خیریه یا مردم نهاد شناسایی شده‌اند.

وی در ارتباط با آسیب‌های مرتبط با کار کودک، خاطرنشان می‌کند: نخستین اتفاق بد برای کودک کار این است که از تحصیل بازمانده و در معرض انواع آسیب‌ها و آزارهای مختلف جسمی و روانی قرار می‌گیرد و به یک کودک بزه‌دیده تبدیل می‌شود. در ادامه این شرایط محیطی نیز باعث می‌شود کودک رفتارهای نادرست انجام داده و تبدیل به کودک بزهکار شود.

برخی اقدامات حمایتی نتایج خوبی برای کاهش کار کودک ندارد

یخچالی تاکید می‌کند: اتفاق بعدی که برای کودکان کار بدسرپرست ممکن است بیفتد این است که این کودک توسط والدین ناآگاه معتاد شده و یا از وی برای خرید و فروش موادمخدر و مشروبات الکلی استفاده شود.

وی با اشاره به اقداماتی که برای کودک کار می‌توان انجام داد، می‌گوید: خانواده، سمن‌ها، خیریه‌ها شهروندان و دولت هریک باید اقدامات خود را برای کودکان در این حوزه انجام دهند. مهمترین دلیل گرایش کودکان به کار خانواده است. اگر خانواده با دلایل فرهنگی کودک را سرکار نفرستد هیچکدام از این اتفاقات نمی‌افتد اما این دلایل فرهنگی بسیار پیچیده است و باید روی خانواده از لحاظ فرهنگی کار کرد تا عاملی برای گرایش کودک به کار نشود.

مدیر جمعیت حمایت از حقوق کودکان مهر زنده‌رود، سمن‌ها و مؤسسات خیریه را از مهم‌ترین عوامل افزایش کودکان کار ذکر می‌کند و می‌افزاید: خانواده دلیل اصلی و ان‌جی‌اوها عامل افزایش کودکان کار هستند، چرا که برخی اقدامات حمایتی نتایج خوبی برای کاهش کار کودک ندارد.

 

وی اضافه کرد: حمایتی که خانواده‌ها از فرزندان کار خود دریافت می‌کنند باعث می‌شود سایر بچه‌های آنها نیز به سمت کار گرایش پیدا کنند. برخی اوقات ما حامی کودک کار نیستیم و حامی کار کودک می‌شویم که دلایل مختلفی دارد. جذابیت‌های اجتماعی و سیاسی، کسب رزومه و موارد اینچنینی باعث می‌شود ان‌جی‌اوها اقدامات حمایتی و خدماتی خود را بیش از توانمندسازی مدنظر قرار دهند.

مؤسسات خیریه به سمت توانمندسازی خانواده کودکان کار بروند

یخچالی با بیان اینکه مؤسسات خیریه و مردم‌نهاد می‌توانند خدمات معیشتی را حساب شده انجام دهند، می‌افزاید: لازم است اسامی کودکان کار در سامانه‌ای ثبت و مشخص شود هر کودک از چند مؤسسه کمک می‌گیرد و آیا این کمک‌ها حساب شده است یا خیر. نظم‌بخشی برای کمک به کودکان کار بسیار مهم است، در غیر این صورت این سیکل معیوب به همین شکل ادامه می‌یابد.

وی ادامه می‌دهد: خیریه‌ها و سمن‌ها باید به سمت خانواده‌های این کودکان بروند و با توانمند کردن سرپرست اصلی، ساعات کار این کودکان را کاهش دهند یا باعث شوند پدر و مادر به چرخه کار وارد شوند. اگر کار کودک به منظور کسب درآمد نبوده و منافاتی با توانایی کودک نداشته باشد و جنبه مهارت‌آموزی داشته باشد اتفاق بسیار خوبی است. در صورتی که سازمان‌های مردم نهاد به سمت توانمندسازی خانواده‌ها بروند تا حد بسیار زیادی کودکان کار کاهش پیدا می‌کند.

این حامی کودکان کار اضافه می‌کند: سازمان‌های مردم‌نهاد باید با هر روشی که می‌توانند وارد چرخه تحصیل این کودکان شوند. وارد شدن این کودکان به تحصیل باعث می‌شود حداقل نصف روز کودک صرف تحصیل شود که خود به خود از ساعات کار کودک کم می‌کند، فعالیت بالای ۹۰ درصد مؤسسه‌های مرتبط با حمایت کار کودکان خدماتی، معیشتی و در نهایت چرخه تحصیل یا درمانی است و کار توانمندسازی را بسیار کم انجام می‌دهند.

همدلی مقدم بر دلسوزی، ترحم و خرید از کودکان کار است

یخچالی با اشاره به وظایف شهروندان در قبال کودکان کار، می‌گوید: برخی باید و نبایدها را شهرداری با کمک مؤسسات مردم نهاد تدوین کرده و در قالب بروشورهایی در اختیار شهروندان قرار داده است. در این بایدها و نبایدها مسائلی عنوان شده که برخی از آنها چالش برانگیز بوده و به راحتی نمی‌توان گفت این کار را شهروند انجام بدهد یا ندهد.

وی تاکید می‌کند: بهتر است خرید از بچه‌های کار زمانی باشد که به آن کالا نیاز داریم و این خرید از روی دلسوزی نباشد. لازم است شهروندان این کودکان را به سمت بهزیستی هدایت کنند. اگر شهروندان بخواهند به خانه‌های آن‌ها بروند و کمک‌های خود را به صورت فردی به این خانواده‌ها برسانند، در چرخه حمایت و توانمندسازی کودکان اختلال ایجاد می‌کنند.

این فعال حقوق کودک همدلی را مقدم بر دلسوزی، ترحم و خرید بیمارگونه از کودکان کار ذکر کرد و می‌افزاید: در زندگی خصوصی کودکان کار تجسس نکرده و یا تماس فیزیکی با آن‌ها برقرار نکنیم تا احساس ناامنی در این کودکان ایجاد نشود.

بدون اصلاح قوانین مهاجرت و پناهندگی امکان اصلاح وضعیت کودکان کار وجود ندارد

وی با بیان اینکه وظیفه دولت ساماندهی و نظم‌دهی به کار کودک را دارد، تاکید می‌کند: دولت باید از صاحب نظران این حوزه کمک بگیرد تا در قالب سامانه‌ها و شکل برنامه‌ریزی شده و دقیق این کودکان شناسایی و ثبت شوند تا به آن‌ها خدمات‌رسانی بهتری صورت بگیرد. بهزیستی باید بزرگ‌ترین گام را بردارد و به صورت واقعی و نه فانتزی و رویایی سعی بر حل این مسئله داشته باشند.

یخچالی با بیان اینکه بیش از ۹۰ درصد کودکان کار تبعه کشورهای دیگر هستند، می‌گوید: بسیاری از معضلات کودکان کار به قوانین مهاجرت و پناهندگی کشورمان برمی‌گردد. بدون اصلاح قوانین مهاجرت و پناهندگی امکان اصلاح وضعیت کودکان کار وجود ندارد بنابراین چنین وضعیتی برای دولت بسیار پیچیده است.