یا اینکه در نانوایی دیگری، کودک حدودا ده ساله ای در نانوایی کار می کند که ای کاش فقط نان به مردم تحویل می داد. غیر از خمیر داخل تنور گذاشتن ، همه کارهای دیگر نانوایی را انجام می دهد. غیر از مشکل قانونی و نداشتن کارت بهداشت و عدم آموزش، رفتارهای کودکانه او در بازی با خمیر، حال آدم را بد می کند.

آوای کمال /چند ماهی است که به دلایلی که درست نمی دانیم که چیست؟ نانوایی ها شلوغ تر از گذشته شده و زمان پخت هر نانوایی کوتاه تر شده است. انگار که روزهای تعطیلی آنها نیز بیشتر شده. اگر نسبت به موارد گفته شده، اعتراضی کنی، پاسخ تندی دریافت می کنی که سهمیه مان کم است. اعتراضی دارید بروید فرمانداری. به ما ربطی ندارد. و اگر از کندی پخت و شلوغی گله کنی، می گویند کارگر نداریم. با وضعیت فعلی به ما صرف نمی کند. بنابراین با حداقل ظرفیت و کارگر پخت می کنیم.

برخی از مشکلات نانوایی ها هم مربوط به بالا بالاها است و واقعا نانوا در آن دخیل نیست. مثل بزرگ شدن رقم قیمت نان و کوچک شدن هرباره اندازه نان. چندی قبل که در صف نان بودم، شهروندی شوخی می کرد و می گفت تا چند ماه دیگر نان بربری اندازه شیرینی زبان و نان سنگک اندازه بیستکوئیت مادر می شود. آنوقت می توانیم پز بدهیم که ما صبحانه پنیر با شیرینی زبان می خوریم.

برخی از دردسرهای نانوایی ها هم ناشی از مشکلات اجتماعی است. مثلاً یکی از مشکلات مردم با نانوایی ها طرز برخورد بد کارکنان نانوایی است. غیربومی بودن بیش از نود درصد نانوایان در منطقه ما و عدم درک متقابل آنها با مشتریان، دردسرهای جدیدی را به محیط اجتماعی ما تحمیل کرده است. این مشکل هم در جای خود نیازمند تحقیق و بررسی است.

اما از همه این موارد گذشته، پاره‌ای از مشکلات هم وجود دارد که نمی گذارد ما یک لقمه نان بی دردسر بخوریم. برای نمونه در یکی از نانوایی های نزدیک منزل ما، نانوای عزیز کم حوصله ای هست که اگر به او بگویی نان من کمی برشته باشد، ابتدا به قصد، صدای شما را نمی شنود. اما اگر خواسته خود را تکرار  کنید، به او بر می خورد و همان نانی که جلوی دستش است، به شما می دهد. تابحال چند بار به ایشان عرض کردم :ببخشید من عجله ندارم، صبر می کنم تنور بعدی، نان برشته تر برای من بیاورید. بازهم ترتیب اثر نداده و در آخر نانی که خودش بخواهد به شما می دهد.

حال چه سیاستی پشت این رفتار عجیب است، نمی دانم.

یا اینکه در نانوایی دیگری، کودک حدودا ده ساله ای در نانوایی کار می کند که ای کاش فقط نان به مردم تحویل می داد. غیر از خمیر داخل تنور گذاشتن ، همه کارهای دیگر نانوایی را انجام می دهد. غیر از مشکل قانونی و نداشتن کارت بهداشت و عدم آموزش، رفتارهای کودکانه او در بازی با خمیر، حال آدم را بد می کند.

خلاصه همه این دردسرها وقتی با پرت کردن و بی احترامی به نان، لباس های فوق العاده کثیف نانوایان، پیشخوان پر از خاک جلوی نانوایی ها و .... کنار هم قرار گیرد، اوج نامهربانی با نان را رقم می زند.