آرش سردار حماسی ایران در هزاره پهلوانی

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری کمال آنلاین ؛ در روزهای اخیر در خبرها داشتیم که با تصویب شورای اسلامی شهر ساری، نام آرش سردار حماسی ایران به عنوان روز ساری انتخاب گردید که این اقدام ساروی ها با انتقادات بسیار شدیدی در شهرستان آمل که زادگاه تاریخی آرش منصوب است از سوی مردم روبرو گشت و مسئولان بیش از آنکه حقیقتا از خود حمیت ملی نشان داده باشند، مردم آمل این اقدام را دست اندازی ساروی ها به آرش اسطوره آملی دانسته اند که برای بررسی کامل این قضیه بر آن شدیم تا در این شماره هفته نامه آوای کمال با استاد نصرالله هومند تاریخ پژوه، محقق و تقویم نویس برجسته (تبری) گفتگویی داشته باشیم.

استاد نصرالله هومند با بیان این که امروز حساسیت نسبت به مسائل تاریخی و حماسی منطقه منوشان که امروزه بنام لاریجان معروف می باشد ایجاد گردیده است، بیان داشت: آرش یا ارحشه از جمله سرداران حماسی و دینی ایرانیان به روزگار منوچهریان بود، سلسله منوچهریان حدود 2 هزار و دویست سال قبل از میلاد در مجموعه ایران تاریخی قدیم از تیان شان چین تا انتهای آسیای صغیر، لیبی، داغستان و ماوراء النهر حکومت می کردند.

وی با اشاره به این که تورانیان که همواره با ایرانیان در جدال و جنگ بودند خود از جمله ایرانیان شمالی بودند، گفت: تورانیان برای کسب مراتع و بهترین علفزار، در منطقه دهستان، هیرکان و سرزمین خوار (ورامین ) در گذشته های دور بود و این منطقه تا دشت قزوین بهترین چراگاه ایران درآن روزگاران بشمار می رفت و در دوره فریدونیان و منوچهریان در پیرامون دو کویر لوت و نمک ( دریاچه فراخکدت) که پر از آب بود کشتیرانی می شد و از راه این دریاچه بزرگ شهرهای ساحلی آن زمان از جمله کاشان فعلی، شهر سوخته، طبس، گناباد ، نرما شیرکرمان و دیگر شهرها قرار داشته است.

این تاریخ پژوه برجسته اظهارداشت: در زمان سلسله منوچهریان بارها ایران توسط تورانیان شمالی مورد تاخت و تاز قرار داشت و در آن روز گار پهلوانان و سرداران نامی به نام های کارن و آرش و دیگران بودند و جناب آرش یکبار در دفع حمله تورانیان شرکت کرده که با شکست مواجه شد تا اینکه دوباره پادشاه سرداری سپاه را به ایشان واگذار کرد و او با  جانفشانی که از خود نشان داد مرز ایران را بین ایران و توران درمرو رود تعیین کرد.

استاد هومند گفت: حکایت آرش به این صورت است که خواستگاه خاندان منوچهریان و محل فرمانروایی شان در منوشان (لاریجان) بود و منوشان مجموعه ای ازسرزمین های  سمنان، دماوند، سوادکوه، لاریجان و رویان تا طالقان به اضافه منطقه جنوبی البرز تا حوالی قم بود.

وی ادامه داد: جناب آرش از لحاظ خاندانی مربوط به یکی از خاندان های بزرگ ایرانی درری بود که در زمان منوچهریان از ری به بخش شمالی البرز انتقال پیدا کرد و در منطقه ای مثل خشواش آمل که اسم باستانی آرش با خشواش از لحاظ زبان شناسی خویشاوندی دارد و حتی رود آلشرود همان آرش رود است هرچند کلمه آرش خود برخواسته از نام درختی تنومند که دارای شاخه های انعطافی برای کمان بوده است و در آن محدوده سردارانی همانند آرش بودند اما زمان نجومی و حماسی روایت تاریخی حدود 2 هزار و دویست سال قبل از میلاد می باشد (هزاره پهلوانی ایرانیان ) که نشان می دهد آرش در زمان منوچهریان بوده است.

این محقق برجسته افزود: در کتاب ها آمده که جناب آرش در روز تیرما تیری را به سوی مرورها کرد و سوال اینجاست که در زمان فریدونیان که گاهشاری ایرانی کهن یا یزدگردی باستانی رایج بود و این گاهشماری در صدر اسلام برای اینکه مردم ایران متهم به زندیق و مجوس نشوند آغاز سالشماری ایرانی را و با ابتدای سلطنت یزدگرد سوم مبنای نجومی قرار دادند به سالشماری فرس قدیم مشهور است.

استاد هومند ادامه داد: از دو هزار سال قبل از میلاد و پیش از آن، تقویم یزدگردی از قدیم الایام همواره درگردش بوده و هر 400 سال 3 ماه سر سال آن تغییر پیدا می کرد؛ بنابراین  اگر بخواهیم  روزگار آرش و رویدادهای تاریخی زمان او را بسنجیم  و براساس تقویم یزدگردی محاسبه کنیم نمی توانیم یک زمان مختص را تعیین کنیم که فلان روز مربوط به روز آرش است و این از لحاظ نجومی امکان پذیر نمی باشد و آنچه در داده های تاریخی ابن اسفندیار و دیگران داریم، زمان نجومی هر داده تاریخی فقط بر پایه نام هزاره های ایرانی مطرح است و باید سنجید که قبلا تمام محاسبات در کتاب هزاره ایرانی انجام داده شد و در سال 86 به چاپ رسید.

وی گفت: ما برای جریان مربوط به جناب آرش این سلسله موارد را داریم و برای اینکه بهتر و راحت تر بتوانیم موارد به عنوان سند مکتوب در دست باشد، به کتاب گنج نوشت ایرانی صفحه 228 به دوران حماسی ایران که به یک دوره هزار ساله پهلوانی است رجوع شود و بسیاری از مطالب از لحاظ اعداد و ارقام  و بخشهای نجومی و تاریخی پیگیری گردد.

این  مستخرج تقویم طبری ادامه داد: کاری که جناب آرش انجام داد و داستان آن  در شاهنامه و در دیگر منابع آمده است عموما قید کرده اند که آرش از آمل به مرو تیر انداخت اخیرا بعضی می گویند که از ساری به مرو انداخت تیر ما باید ببینیم در اقلیم مازندران از چه زمانی انسان توانسته است که در آن سکونت کند و این سرزمین در قدیم بیشه گاه بود و نمی توانیم برای آمل تاریخ خود خواسته سه هزارساله درست کنیم و یا در محمودآباد سنگ ریزه پیدا کنیم و بگوییم که مربوط به 9 هزار سال قبل بوده است در حالی که اهالی کوهستان البرز در زمان اشکانیان آرام آرام به جهت استفاده از علفزارها در ایام پاییز و زمستان به دامنه ها کشیده شدند و بعدها کلنی های ( گروه های اجتماعی ) پراکنده تشکیل دادند و این آغاز سکونت مازندرانی ها در دشت است و سوال اینجاست که آمل به دو مفهوم اسم عام و اسم الشهر کدام یک مدنظر است و ما الان هم می گوییم شهرستان آمل در حالیکه  معنای آن با آمل فرق می کند و در یک داستان و تراژدی شاعری می تواند یک منطقه را به نام یک اسم اشهر معرفی کند و در زمان منوچهریان و در دوره اشکانیان شهرهایی مثل سلنبه، شهمار و مسمغان منطقه هایی که شاه نشین بود و حکام در ایام تابستان در آنجا مقر داشتند و در بیشتر مواقع جاهای خودشان را عوض می کردند.

وی گفت: این شهرها و مناطق در قدیم به نام آمل مطرح بود و جناب فردوسی در قرن چهارم از آمل ذکر می کند و بابل شهرتش از زمان صفویه است و در تاریخ طبرستان روی کارآمدن خاندان گیل ژاماپسی در زمان فرخان راجع به بنای ساری صحبت می کند و دفاع ایشان در مقابله با اعراب از وقتی که به پیروزی رسید شهر ساری که قبلا سارو می گفتند این منطقه را آباد نموده و ازاینرو درزمان اشکانیان شهری بنام ساری در جایی ذکر نشده است.

استاد هومند بیان داشت: ما می دانیم برخی از نسخ شاهنامه تحریف شده و خیلی آمدند بر وزن بحر متقارب شعر گفتند و سرودهای زیادی در درون شاهنامه است که این سروده ها کار حکیم فردوسی شاهنامه نیست و بنابراین فردوسی باید یا از ساری، رویان ویا آمل یکی را نام می برد و یک آدم نمی تواند همزمان از سه جا تیر رها کند و حال که مطمئن شدیم مخاطب فردوسی شهر آمل است و تیر جناب آرش یک تیر حماسی و فرازمینی است و از قدیم بنابراین بود که اگر کسی می خواهد تیری رها کند به جای بلندی می رفت نه به جای پست و ما باید ببینیم شهر آمل، ساری و یا بابل کدامشان در بلندی و کدامشان در پستی قرار دارد و این اولین ملاک دریافت مطلب است و می دانیم که بلندترین کوههایی که به دشت مشرف می باشد کوه خشواش است و ابتدای رویان و متعلق به آمل قدیم می باشد.

این محقق برجسته ادامه داد: ما داستان فریدون را داریم و تخت ایشان در تینه و داستان به بند کشیدن ضحاک در همان اطراف کوه تینه است و دیگران می گویند نه خیر جناب فریدون مال ماست درحالیکه شخصیت های حماسی و تاریخی مربوط به همه اقوام وابسته است و مربوط به یک قوم نمی باشد و جناب آرش یک شخصیت حماسی و تاریخی همه ایرانیان است و اینکه صرفا یک فردی را مختص به شهری کنیم از لحاظ علمی قابل پذیرش نیست و افرادی که ادعا می کنند آرش مربوط به منطقه  آنها است می شود از طریق شناخت اقلیمی زمین ثابت کرد که در زمان فریدونیان منطقه ساری و بابل و حتی بخش وسیعی از آمل قابل زیستگاه نبوده است.

وی گفت: در قدیم رسم بر این بود که حتی اگر میان دو سرزمین مجاور در منطقه ای دعوایی داشتند دو نفر تیرانداز انتخاب می کردند تا تیر رها کنند و محاسبین محاسبه می کردند که تیر چه کسی فراتر رفته است و جناب آرش برای تعیین حدود مرز در مرو رود حبس نفس کرده و با تمام توان تیر را دورتر رها کرد و جان خویش نثار کرد و ایشان شدند مرجع پیروزی ایرانیان در آن واقعه و اگر داستان را غیر از آن فرض کنیم یک تیر یک داستان فرضی است و گرنه آمل و ساری و رویان و جاهای دیگر می شوند دستاویز دیگران که عده ای را مشغول کنند و در بیست سال مولفین بسیاری از کتاب ها بابت رجال و شخصیت مثلا رجال فلان شهر و این نگاه، نگاه خوبی نسبت به گذشته و تاریخ نیست و شخصیت آبادیها را متفاوت ذکر کرده اند و شخصیت های اسطوره ای و حماسی مربوط به همه است و اگر قرار باشد روزی را به نام آرش درنظر بگیریم این روز باید ملی و برای همه مردم مازندران باشد نه فقط برای یک شهر و این شخص چه آرش و یا جناب فریدون باشد.

گفتنی است؛ در پایان از مسئولان ساروی می خواهیم از دست اندازی نسبت به اسطوره های تاریخی خودداری کرده و فکر مناسبت دیگری برای روز ساری باشند!