مداحی برای من یک فریضه، ثواب و عشق است/با سبک جدید مداحی میانه خوبی ندارم

کمال آنلاین ؛ در آستانه آغاز ماه محرم فرصتی دست داد تا گفتگویی با حاج روح الله خضری یکی از پیرغلامان اهل بیت(ع) که عمری از زندگی خویش را در مسیر ترویج فرهنگ خاندان عصمت و طهارت و بیان مدح و منقبت این بزرگواران صرف کردند داشته باشیم که متن آن بدین شرح است:

خودتان را معرفی کنید و مداحی را از کجا و چگونه آغاز کردید؟

ضمن تشکر و خیر مقدم از حضور شما خبرنگاران هفته نامه آوای کمال. من روح الله خضری عضو یکی از طایفه های بزرگ شهر آمل یعنی طایفه لاسم هستم یکی از افتخارهای زندگی من هم همین است که این طایفه مرا پذیرا شدند. به عنوان یک معلم و فرهنگی در خدمت این طایفه و شهر محبوبم آمل هستم. من سال 44 به استخدام آموزش و پرورش در آمدم و تا سال 74 به عنوان معلم در این شهر خدمت کرده ام و از سال 74 حدود 7 سال به عنوان مدیرعامل درمانگاه فرهنگیان خدمت کرده ام و بعد از درمانگاه فرهنگیان، موسسه آموزشی فرهنگی دبیرستان غیرانتفاعی صدرا را ایجاد کردیم و اکنون مشغول خدمت در این شهر هستیم. در مسایل سیاسی هم از ابتدای انقلاب از همان انتخابات اول (انتخابات آری، نه) تا به همین الان به عنوان یکی از خدمت گذاران این انقلاب افتخارم این است که در هیات سه نفره شورای نگهبان مشغول خدمت بودم و اکنون دو دوره انتخابات است که به عنوان یکی از اعضای هیات اجرایی به عنوان یک خادم مشغول خدمت هستم. اصالت من هم که همانطور گفتم طایفه لاسم است و محل ولادت من روستای هندوکلا آمل می باشد و قریب پنجاه سال هم در این شهر خدمت می کنم.

مداحی یک عشق است، ریشه مداحی عشق به اهل بیت است و بدون شک به اصالت هم نیاز دارد. خانواده ما خانواده مذهبی بودند و الحمدلله این ریشه مذهبی ادامه هم دارد البته در حد لیاقت و توانمان. پدر و مادرم خصوصا مادرم، کلاس پنجم ابتدایی را که تمام کردم مشوق اصلی من شدند که به سمت و سوی قرآن و مرثیه بروم. در واقع مادرم معلم قرآن من هم بود (خداوند همه مومنین را رحمت کند ایشان را هم مورد لطفشان قرار دهند). مادر من مشوق اصلی من در این زمینه بودند و در همان سالها که مشغول درس هم بودم مرا به این سمت و سو سوق دادند و هم قرآن را به من تعلیم دادند و هم مشوق من برای مداحی شدند. البته در آن زمان این سبک و سیاق مداحی نبود در واقع به این شکل کنونی نبود و مداحی آن زمان بسیار خالص و مداحان بسیار مخلص بودند. مداحی شغل نبود چرا که مردم با یک اعتقادات قلبی و عشق قلبی به خاندان عصمت و طهارت و اهل بیت مداحی می کردند و به سینه زنی می پرداختند. پدرمادر من ملبس به لباس روحانیت نبود اما "روحانی" بودند محاسن بلندی داشت مداح و مرثیه خوان بودند الان هم دایی های مرا می خواهند معرفی کنند می گویند فرزند ملاغلامحسن و همین عوامل باعث شد که مادرم به تبعیت از پدر و مادرش مرا مورد تشویق قرار دهند. در واقع من هم خیلی خوش صوت بودم و در همان زمان چند جلسه ای در روستای هندوکلا در مداحی و پامنبری شرکت کردم  و کم کم آموزش مدنظر را دیدم و درواقع مردم هم مشوق من بودند و بحث مداحی من از همان جا آغاز گردید منتها نکته ای را باید عرض کنم، من مداحی را به عنوان شغل قرار نداده ام، من درس خواندم در آن زمان من کلاس ششم ابتدایی را خواندم و سپس ترک تحصیل کردم یعنی توان مالی ما آنگونه نبود که بتوانم ادامه تحصیل دهم چرا که در روستای ما پایه هفتم به بعد نبود، در روستای ما یک مدرسه تا کلاس پنجم ابتدایی داشت و من کلاس ششم را در دبستان فرسیو در آمل خواندم و سپس به علت مشکلات مالی ترک تحصیل کردم و ادامه تحصیل را به زمانی دیگر موکول کردم، شهر آمل مثل الان وسعت نداشت، ابتدای مسجد امام رضا(ع) شهر آغاز و شروع می شد و مابقی زمین کشاورزی و دشت بود. من بعد از پایان کلاس ششم دنبال شغل های مغازه داری رفتم و بعد از ازدواج ادامه تحصیل دادم و دوره سپاه دانش و این جریانات همه بعد از ازدواج من بود. علاقه ای که مردم به من داشتند مرا به مداحی خیلی تشویق می کردند و همین تشویق های مادر و مردم باعث شد که مداحی را با سبک و سیاقی که مورد علاقه من بود نه این سبک و سیاقی که الان تلویزیون نشان می دهد یا این جوانانی که بلندگو می گیرند مداحی میکنند دنبال کنم، من مخالف با این روشها و سبکهای کنونی هستم در واقع هم اشعارشان مشکل دارد و هم نحوه اجرایشان مشکل دارد و در بعضی از مواقع هم نیاتشان هم مشکل دارد. من با صراحت عرض میکنم چرا که عده ای مسائل مذهبی و دینی را با مادیات در کنار هم می گذارند. من یک معلم هستم و مداحی من به عنوان یک فریضه، ثواب و عشق به خاندان اهل بیت است و من به این شکل و سبک مداحی کرده ام.

 یک بار حاج آقای احمدی راد سال 46 مرا در منزل آقای جمشیدی که محضردار بودند دعوت کردند، حضرت آیت الله حسن زاده آملی هم در مجلس حضور داشتند (میلاد امام حسن مجتبی(ع) نیمه ماه مبارک رمضان بود) بنده را دستور فرمودند که مداحی کنم، من وقتی مداحی کردم و آن مدح را خواندم، حضرت آقا به من هدیه ای ارزشمند دادند که بزرگترین هدیه در طول عمر من است و آن هم بوسه ایشان به لب من بود این هدیه برای همیشه یادگاری برایم ماند و همان حرکت باعث شد که خیلی تشویق شوم، حضرت علامه کمتر پای منبر مداح ها می نشیند که درآن مراسم خیلی لطف کردند و به مداحی من گوش دادند، حاج آقای احمدی راد هم که مرا دعوت کرده بودند در بیرون به من گفتند آقا کمتر از این مداحی ها استفاده می کنند و مداحی شما یک مداحی واقعی و اصیل بود که ایشان مورد لطف و عطوفت خودشان قرار دادند. مداحی من به سبک و سیاق اصیل و بدون تحریف است و در مداحی خود از اشعار زنده و سالم استفاده می کنم در واقع از کتاب هایی همچون علامه فقید آیت الله غروی اصفهانی، نخل میثم مرحوم جناب آقای سازگار، اشعار آقای ژولیده و... استفاده می کنم نه این چیزهایی که الان میخوانند و خودشان درست می کنند و آنگونه به سینه خود میزنند و من در لا به لای صحبت خاطره ای عرض کنم، شبی در مسجد امام خمینی(ره) عده ای خودشان، خودشان را دعوت کرده بودند و ما به عنوان هیات امنا وارد شدیم که دیدیم آقایان تشریف آوردند و بعد از اینکه پذیرایی تمام شد یک مرتبه برق خاموش شد و به صورت لخت به سینه زنی پرداختند و ما گفتیم چه کسی این ها را آورده است که مابقی اعضای هیات امنا گفتند ما اصلا خبر نداریم و مادر شهید قلی نژاد در پشت پرده با صدای بلند فریاد زدند که ما اینجا خانم ها نشسته ایم و مدار بسته این جوانان را به صورت لخت نشان می دهد که سینه میزنند.

مداحی های اکنون سالم باشد آدم عشق می ورزد ولی من با این نوع سبک جدید زیاد میانه خوبی ندارم البته الان پیرمرد شدم لایق مداحی دیگر نیستم ولی مداحی که می کنم مداحی است و اشعار من همه سالم و بدون خرافات و تحریف می باشد همان گونه که می دانیم و در رساله ها نوشته تحریف در اشعار حرام است، اگر اشعار ائمه عصمت و طهارت را تحریف کنیم بدون شک حرام است ولی متاسفانه بعضی از آقایان خودشان یک چیزی می سازند و می بافند و تحویل می دهند.

نظر شما راجع به انتقادات در خصوص سبک های جدید چیست؟

همانطور که در قبل گفتم صراحتا با این سبک ها مخالفم و اصلا این ها را مداحی نمیدانم، عذر میخواهم متاسفانه یک نوع ترانه دارند می خوانند و من اصلا این ها را قبول ندارم. من از سال 57 منزل حضرت آیت الله جوادی آملی تا الان ایام فاطمیه و محرم و اربعین مداحی می کنم در ضمن دوباره می گویم شغلم مداحی نیست ولی از روی عشق و ارادت مداحی می کنم. حضرت آقا حدود سه چهار سال است که خودشان تشریف ندارند قبل ها خودشان در این محفل ها حضور داشتند و ما در خدمتشان بودیم و من به شدت و بدون شک این سبک ها را قبول ندارم. عده ای می گویند این سبک های جدید اشکالی ندارد و باعث می شود که جوانان در خیابان ها نباشند و در مراسمات عزاداری شرکت کنند ولی در جواب به آنها میگویم که به چه قیمتی! در زمان مرحوم حاج آقای یوسفیان امام جمعه فقید شهرمان و فرماندار وقت آقای علیرضا تقی پور(این آقایان و مسئولین شهری در هر زمانی خیلی به ما محبت دارند) من و آقای تقی پور در روستای کته پشت در مراسم شهیدی دعوت بودیم که یک مداحی آمد و داشت مداحی می کرد هر کاری کرد به جز مداحی همه چیز کرد ولی مداحی نه. من در همان مجلس به آقای تقی پور گفتم شما فرماندار شهر هستید شما را به خدا اگر دستتان باز است کاری کنید که مداحان شهرمان سر و سامان بگیرند و هر کسی به خود اجازه ندهد مداحی کند در واقع در آن زمان ایشان خیلی استقبال کردند، رفتیم خدمت مرحوم حضرت آقای یوسفیان (مرد بزرگواری بودند ملا عاملی بودند خداوند قرین رحمتشان کند) ایشان هم خیلی استقبال کردند و گفتند که ما شما را حمایت می کنیم من اساس نامه ای را تنظیم کردم که مداح واقعی و ارزشی باید چه خصوصیاتی داشته باشد و کسی که می خواهد مداحی کند باید چه دوره هایی را ببیند در واقع خلاصه چه کارهایی باید انجام دهد. آن اساس نامه فکر کنم با چیزی حدود 60 تبصره و ماده آماده شد و آقای تقی پور هم زحمت کشیدند و گفتند ما هزینه سفر شما به قم را می دهیم تا این اساسنامه را به قم ببرید که آقایان، حضرات و مراجع بر آن مهر تایید بزنند. اساس نامه را خدمت حضرت آیت الله میرزاهاشم آملی بردیم و ایشان آن را خواندند و خیلی هم استقبال کردند، آیت الله میرزا هاشم آملی فرمودند این دوبزرگوار که منظورشان آیت الله جوادی آملی و حضرت علامه حسن زاده آملی بود ببینند و نظرشان را بدهند خدمت این دو بزرگوار هم بردیم، در این سفر دو نفر از فرمانداری هم مرا همراهی می کردند، حضرت آیت الله جوادی آملی بعد از اینکه اساسنامه را خواندند، عینکشان را کنار گذاشتند و فرمودند آقا معلم اگر بتوانید این اساسنامه را پیش ببرید و موفق شوید در ضمن شما باید دو کار انجام دهید که من گفتم آقاجان در خدمت شما هستم ما آمدیم که از راهنمایی ها و رهنمودهای شما استفاده کنیم، حضرت آقا فرمودند جوانان ما الان به شکلی شدند که دو اتاق را در نظر بگیریم در یک اتاق هجویات و حرفهای آنچنانی گفته شود و در اتاق دیگر معارف اسلامی گفته شود، به جای اینکه به اتاق معارف اسلامی بروند به اتاق هجویات می روند شما باید کاری کنید مداحان شما و مداحی شما جوانان را به آن اتاق معارف اصیل اسلامی ببرد. پس چه نتیجه ای می گیریم یعنی آن طرز فکر غلط است که جوانان را با هر چیز و ترفندی به عزاداری ها ببریم و بعد حضرت آقا کتابی را به ما هدیه دادند و بعد از آیت جوادی آملی ، خدمت حضرت علامه حسن زاده آملی رفتیم ایشان هم بعد از معارفه فرمودند که من سی سال قبل یعنی حدود سال 1335 این حرکت را که شما الان می خواهید انجام دهید را انجام دادم ولی موفق نشدم و نزدیک بود سر خود را در این راه به باد هم بدهم، شما هم اگر بتوانید موفق شوید از من طلبه به اهل بیت بیشتر خدمت کردید، حضرت علامه حرف سنگینی زدند و حرفشان خیلی معنادار بود ما در جواب به علامه گفتیم پناه بر خدا و شما ما را دعا بفرمایید. ایشان و دیگر مراجع گفته شده زیر اساسنامه را امضا زدند و فرمودند ان شا الله موفق باشید و دعا فرمودند و ما بعد از آن به آمل آمدیم و شروع به کار کردیم که یک مداح باید حدیث بلد باشد و هر هفته سه شنبه ها باید به دفتر بیاید و مداحی کند و ما اشکال کار را برطرف کنیم و این مداح باید یک حدیث از حفظ بخواند و هر مداح باید کارت شناسایی داشته باشد، خدا می داند که فقط 5 الی 6 ماهی دوام داشت مرحوم یوسفیان از دنیا رفتند و فرماندار هم عوض شد و متاسفانه الان هم می بینیم مداح ها مثل قارچ بالا آمدند و همه گرفتار شدیم و الان میبینیم مداحی بعضی از آقایان با ترانه زیاد تناقض ندارد و حتی آن اساسنامه که قبل ها در سازمان تبلیغات اسلامی بوده است، اکنون معلوم نیست با آن چه کردند و در واقع مفقود شده است.

آیا طی کردن مبلغ برای مداحی درست است؟

این قضیه که الان شما گفتید به یک مشکل و معضل اجتماعی تبدیل شده است، یک فردی که قبلا در زمان ابتدایی دانش آموز ما بود الان مداح شده است، وقتی به او زنگ می زنیم و می خواهیم برای مراسمی از او دعوت کنیم تا مداحی کند در جواب به ما می گوید گوشی را به مدیر برنامه و منشی خود می دهم تا با او صحبت کنید و منشی او در جواب به ما می گوید که فلان مبلغ را به شماره حساب واریز کنید و زمانی که مبلغ را واریز کردید مداح در مراسم مدنظر شما شرکت می کند و نیم ساعت میخواهد مداحی کند، حال شرعی این قضیه چه می شود نمی دانم! ما در مسجد امام خمینی(ع)، مداحی را آورده بودیم مبلغی را بعد از مراسم به ایشان هدیه کردیم و ایشان پاکت را به ما پس دادند و ما در بعد ناز ایشان را کشیدیم تا مبلغ را به پاکت اضافه کنیم و دوباره پاکت را به او دهیم، آخر این دیگر چه کاری است اگر برای اهل بیت می خواهی بخوانی و مداحی کنی باز این کارها برای چیست، اهل بیت این چنین افرادی را برای مداحی نمی خواهند.

خدا حفظ کند حاج آقای سازگار را من در محضر ایشان برای یک ماموریتی از طرف فرمانداری رسیده بودم ایشان برایم خاطره ای تعریف کردند که الان هم خودم می خواهم برای شما و مخاطبانتان تعریف کنم حالم عوض شده است، یک بنده خدایی آمد دنبال من که آقای حاجی سازگار شما بیایید منزل من و برای مراسم من مداحی و نوحه خوانی کنید البته من فقیر هستم و از نظر مالی نمی توانم پولی را خدمت شما بدهم آیا می آیید و مداحی می کنید؟ که حاج آقای سازگار در جواب آن بنده خدا فقیر گفتند چرا نمی آیم شما فقیرید دیگر چیست شما تاج سر من هستید و حاج آقای سازگار رفتند و مداحی کردند، وقتی که مراسم تمام شد آن فرد دوباره گفتند ببخشید آقا من وضع مالی ام به گونه ای است که واقعا نمی توانم پول را بدهم که حاج آقا دوباره گفتند من اصلا برای پول نیامده ام بلکه من آمده ام تا وظیفه ام را انجام دهم من آمده ام مداحی کنم من کارگر نیستم تا بعد از کار پول دریافت کنم و بروم، آن آقا صورت حاجی سازگار را بوسید و عذرخواهی کرد، حاج آقا به آن بنده خدایی که وضع مالیش خوب نبود گفتند شما اگر مراسم دیگری را هم دارید حتما مرا خبر دهید، چند روز بعد آن بنده خدا خواب میبیند و به حاج آقای سازگار می گوید من می خواهم در منزلمان سه شبانه روز روضه خوانی بگیرم شما هم میایید مداحی می کنید حاج آقا در جواب گفتند چرا که نه و گفتند سمعا و طاعتا و حاج آقا رفتند و مداحی کردند و جالب هم این است آن مراسم خلاصه هزینه هایی داشت که خود حاج آقا بخشی را سهیم شدند و گفتند من خودم هم بایستی مبلغی را بدهم، بعد از چند روز دیدم خانمم برایم زنگ زد و گفت حاج آقای سازگار یک آقایی آمده دم در خانه ما و من ایشان را نشناختم و به من پاکتی دادند و گفتند این پاکت را به حاج آقای سازگار بدهید و به دست ایشان برسانید و من نم یدانم آن فرد چه کسی بوده است، وقتی حاج آقای سازگار به خانه آمدند و پاکت را باز کردند دیدند که مبلغ کلان در پاکت است و در پشت پاکت دیدند که یک امضای معمولی زده نشده در آنجا بود که حاج آقا متوجه شدند این پاکت از جانب امام زمان(عج) آمده است و ایشان رو به آسمان کرد و به خدا گفت من که لیاقت ندارم آقا امام زمان(ع) این هدیه بسیار با ارزش را برای من فرستاده است، حال حاج آقای سازگار به من گفت چون من با نیت خالصانه به آن مراسم رفتم و اینگونه جوابش آمد.

حالا متاسفانه آقایان پاکت را برگشت می دهند شما با خدا و ائمه سروکار داری تو داری مداحی اهل بیت را می کنی آن آقایی که رفت محضر امام سجاد(ع) مداحی کرد مگر قرارداد بست؟ قراردادی نبست که آقا به ایشان هدیه داد و امام سجاد(ع) دهان آن مداح  را پر از طلا کرد، الان متاسفانه خیلی از چیزها کمرنگ شده است، آن اعتقادات درونی ما خیلی کمرنگ شده است البته تنها در این مورد نیست الان شما به مساجد تشریف ببرید متاسفانه شما میبینید چه خبر شده و وضعیت خیلی تغییر کرده است.

چه توصیه ای برای جوانان و علاقمندان ورود به حرفه مداحی دارید تا یک مداح مخلص و ارزشی وارد جامعه ما شود؟

سوال شما واقعا سوال سنگینی است چرا که الان علما و بزرگان ما هم مانده اند چه باید بکنند که جوانان ما به راه راست هدایت شوند، آن راه هایی که در سوالات قبل در موردش صحبت کردیم راه کج می باشند و بدون شک راه های راست و درست نمی باشند و مداحی را بهانه می کنند و متاسفانه دنبال کارهای دیگری می باشند، الان خاطره ای بگویم در رابطه با همین موضوع، انجمن اسلامی معلمان در مهدیه آمل در شب شهادت حضرت فاطمه الزهرا(س) که بنده دعوت شده بودم و حاج آقای ابراهیمیان امام جمعه سابق هم حضور داشتند، نماز مغرب و عشا را به امامت ایشان خواندیم، من در شب شهادت حضرت فاطمه(س) یک ربع مداحی کردم و حاج آقای ابراهیمیان خدا میداند شاید بیست دقیقه صحبت کردند و هنوز از منبر پایین نیامده بودند که برق را خاموش کردند و معلوم نیست که چه می گفتند. آیا این سینه زنی است و آیا واقعا اینها دارند عزاداری می کنند؟! در واقع علمای ما هم مانده اند که چه کار کنند.اگر جوانان ما سالم فکر کنند می روند دنبال سلامت کار، ولی متاسفانه عده ای دنبال سلامت کار نیستند. یکی از افراد مداح، مادرش همیشه به او می گوید نماز صبح را نمی خوانی ولی میروی مداحی می کنی، حال این مداحی چه فایده ای دارد.

متاسفانه در جامعه کنونی ما ضد ارزش جای ارزش را گرفته است و ضد ارزش به عنوان ارزش تبدیل شده است. برای نمونه عرض می کنم اکنون علمای ما در بحث ربا دارند فریاد می زنند ولی نظام بانکداری گوشش بدهکار نیست در واقع رهبر معظم انقلاب بارها و بارها راجع به مداحان تذکر داده اند دیگر حضرت آقا در راس هستند چندین و چند بار تذکر داده اند ولی عده ای گوششان بدهکار نیست وقتی از ایشان گوش نمی دهند، دیگران جای خود دارند، حال در شعار دادن می گویند ما تابع ولی فقیه هستیم ولی متاسفانه فقط حرف می زنند و عمل نمی کنند.

دستگاه های فرهنگی برای جلوگیری و مقابله با آسیب ها و خرافات مذهبی چه وظیفه ای دارند؟

ما سازمان تبلیغات اسلامی داریم و دارند از این مردم حقوق می گیرند ولی متاسفانه کار موثر واقعی انجام نمی دهند، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی داریم چه اسم هایی را یدک می کشند حال همین نهاد چه کار فرهنگی اسلامی کرده است؟ چهل سال است که این انقلاب را طی می کنیم، بنده و آقازاده آیت الله جوادی آملی (آقا سعید)  در سال 57 که هنوز عمامه نداشتند، شعارخوان بودیم و مردم جواب شعار را می دادند، ما و آن مردم انتظار کار واقعی ارزشی را از نهادهای دولتی داشتیم و داریم و خواهیم داشت.

اگر علمای ما حرکت کنند نهادها و سازمانها کار نمی کنند، علمای ما خیلی زحمت می کشند ولی متاسفانه در این سازمان ها به جای انجام یک کار فرهنگی هدفمند بیشتر رقص و پای کوبی را می بینیم ولی متاسفانه کمتر حرکت و برنامه کاملا موثر و ارزشمند در این نهادهای اجرایی و خصوصا فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان تبلیغات اسلامی می بینیم.

جوانان ما خیلی خوب، مسلمان و شیعه هستند، منتها مربی خوب ندارند. ببینید ما در تعلیم و تربیت چند عنصر اصلی داریم (ژن، معلم، محیط و ...) اگر معلم خوب، محیط و پدر و مادر خوب داشته باشیم جوانان ما بدون شک ارزشها و دین را می خواهند، مگر ما قرآن را قبول نداریم، در قرآن آمده است انسان از زمانی که خلق شده همه و همه خداجو هستند، هر انسانی که در ابتدا از مادر متولد می شود خداجو نیز است، محیط و مربی و عوامل دیگر است که یک انسان را مسلمان، دیگری را مسیحی و بودایی و عده ای را کافر می کند، حال باید مربیان ما حرکت کنند و جوانان را به سمت و سوی دین و ارزشها ببرند.

سخن آخر؟

سخن آخر من این است که مسئولان نظام، علما، مسئولان شهری، خانواده ها و همه وهمه بایستی وحدت رویه را انتخاب کنیم و در جهت اهداف بسیار بلند و مقدس امام راحل و شهدای عزیز و گرانقدر حرکت کنیم.

حال ما بیاییم تمام وصیت نامه ها را ببینیم و بخوانیم متوجه خواهیم شد که هیچ یک از شهدای ما بدون شک این سبک و سیاقی که اکنون وجود دارد را قبول نداشتند و ندارند و نخواهند داشت. شما فکر می کنید که شهید حججی که بدین شکل گردنش را بریدند مایل است جامعه ما اینطوری باشد، شهدای ما وصیت نامه هایشان همه حاکی از آن است که بیایید دین ما و اسلام ما را یاری کنید که ان شاءالله یک حکومت صحیح و سالم تحویل آقا امام زمان(عج) دهیم.

خواهش می کنم مسئولین ما بیدار شوند، خانواده های ما بیدار شوند، مربیان جامعه ما بیدار شوند که دین ما الان در خطر است، مگر امام در زمان شاه ملعون و معدوم فریاد نمی زدند که ای علمای نجف و قم اسلام در خطر است. الان هم این سبک و سیاقی که طی دارد می شود اگر جلویش را نگیرند اگر علمای ما حرکت نکنند قطعا به ناکجا آباد خواهیم رفت.

اگر به معلمین جامعه ما نرسند، اگر یک معلم از این جامعه ناراضی باشد خیلی ها را می تواند فاسد کند، بیایند به معلمین ما برسند، بیایند به معلمان بها دهند، بیایند مردم را دریابند، اگر مسئولین مرتبط، معلمان و مردم ما را دریابند مطمئن باشید جامعه ما یک جامعه سالمی می شود و فساد از جامعه ان شاءالله رخت بر میبندد که به امید خدا یک جامعه پاک را با همت علمای ما، با همت شهروندان ما و همت مسئولان ما تحویل آقا امام زمان(عج) تحویل دهیم./ گفتگو: اسماعیل کمالی