از آن روز تقریبا اردیبهشت ۹۲ بود با توجه به پتانسیل موجود در روابط با مدیران کشوری و لشکری و علاقه خدمت و نوکری مردم تصمیم گرفتم به شورای سیاست گذاری ائمه جمعه کشور مراجعه نموده و مراحل جذب و گزینش و مصاحبه ها را به مدت ۸ ماه داشته باشم که الحمدلله توفیق حاصل شد و خدمت عزیزان هستیم.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری کمال آنلاین : بمناسبت ۵ مرداد ماه برگزاری اولین نماز جمعه در تهران توسط حضرت آیت الله طالقانی نشستی با امام جمعه انقلابی و ولایی دابودشت و دشت سر مصاحبه هی تشکیل داده و گزارشی تهیه نموده و نقل خاطراتی را بیان نموده اند که به سمع شما می رسانیم.

ابتداء معرفی و سابقه کاری تان رابفرمائید ؟

متولد ۱۳۵۶ و محل تولد روستای باریک محله دابودشت  می باشم و در سال ۱۳۷۱ وارد حوزه علمیه ابوالحسن امیرالمومنین علیه السلام آمل و در سال ۷۲ و ۷۳ در حوزه علمیه صدر بابل تحت اشراف آیت الله روحانی ره ادامه تحصیل داده و در سال ۱۳۷۴ به قم هجرت نموده و دروس مقدماتی حوزه را در مدرسه الهادی علیه السلام قم به اتمام رسانده و دروس سطوح عالی را در مدرسه مرحوم  آیت الله گلپایگانی ره و در دروس خارج حضرت علامه جوادی آملی مد ظله العالی و حضرت آیت الله العظمی علوی مد ظله العالی  و حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مد ظله العالی نیز شرکت نموده ام .مدت ۵ سال توفیق حضور در طرح هجرت بلند مدت در استان مازندران شهرستان محمودآباد بوده و در امر مهم تبلیغ حضور یافته ام .

اواخر سال ۱۳۸۸ به قم هجرت نموده و در موسسه فرهنگی اسراء تحت اشراف حضرت ایت الله العظمی جوادی آملی تحت عنوان مسئول روابط عمومی مشغول به خدمت گردیده ام .

در سال ۸۹ بعنوان مسئول شهریه و هماهنگی برنامه های حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی دام عزه توفیق خدمت در دفتر معظم له داشته ام.

سال ۹۰ هم بعنوان معاونت ارتباطات و اعطاء نمایندگی مرکز بین المللی نشر اسراء با حضور در مراکز استانها و نمایشگاهها جهت نشر افکار و آثار حضرت استاد بحسب وظیفه توانسته ام به وظائف خود ادامه بدهم که الحمدلله هم با وزرا هم با وکلا هم با ادارات و نهادها و هم با ارگان ها و دفاتر تعامل بسیار خوبی برقرار نموده ایم تا بتوانیم آثار گرانسنگ و قیم این مرجع جهان تشیع را نشد بدهیم که الحمدلله چندین سال متوالی بعنوان غرفه برتر و کتاب برتر در نمایشگاهها درخشش داشته باشیم و چندین مصاحبه تلویزیونی و رادیویی و مکتوب داشته باشیم.

سال ۹۲ بعنوان مدیر رفاه و تعاون الحمدلله خدمات ارزنده ای در بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء تحت اشراف حضرت آیت الله و با مدیریت حجت الاسلام و المسلمین دکتر مرتضی واعظ جوادی نموده ایم تا هم نسبت به درمان و هم تسهیلات رفاهی و تفریحی یادگاری هایی از جمله حضور همکاران در مشهد الرضا علیه السلام داشته باشیم چون بعضی همکاران ما زیارت اولی بودند و حتی با خانواده رفتند و خدا را نسبت به این توفیق ممنون و سپاسگزارم.

سئوال : ما از سوی مدیران می شنیدیم جایگاه شما الحمدلله خوب بود و مستقیم با خود حضرت علامه جوادی و مسئولان کشوری و لشکری در ارتباط بودید چه شد که تصمیم به آمدن به نهاد مقدس نماز جمعه بعنوان امام جمعه این دو بخش دابودشت و دشت سر گرفته اید ؟

خوب همانگونه که گفته اید شکر خدا و عنایت امام زمان عج شامل حال حقیر شد و سعی کردم وظایف خودم را به نحو احسن انجام بدهم تا هم خدا و اهل بیت از بنده راضی باشند و هم و هم حضرت علامه جوادی آملی زید غزه که خیلی دوستشان داشته ام و باور به ایشان و تقوا و علم و عمل و حلم و اخلاق مداری شان داشته ام و افتخار می کردم که خدمتگزار ایشان بودم چون واقعا ایشان رو یک شخصیت علمی و عملی کامل دیده ام ولی بخاطر یک سری از مسائل قرار شد که با توجه به مشکلاتی که در اوقاف آمل بود و حضرت علامه جوادی آملی ناراحت بودند و با عنایت دکتر علی لاریجانی بنده بعنوان ریاست اوقاف آمل جهت ساماندهی موقوفات به آمل معرفی شدم و حتی مصاحبه‌ها و گزینش و ...  موارد دیگر را طی کردم و از طرف مدیرکل اوقاف استان به فرماندار وقت جناب اقای اکبرزاده معرفی شدم ولی یک سری مسائل باعث شد که حقیر از فیض حضور در اوقاف آمل بی بهره باشم ولی از فیض حضور در اقیانوس شخصیتی استاد عزیزم که باز عرض می کنم خیلی دوستشان داشتم بهره مند باشم و به ایشان و اسراء خدمت بکنم.

از آن روز تقریبا اردیبهشت ۹۲ بود با توجه به پتانسیل موجود در روابط با مدیران کشوری و لشکری و علاقه خدمت و نوکری مردم تصمیم گرفتم به شورای سیاست گذاری ائمه جمعه کشور مراجعه نموده و مراحل جذب و گزینش و مصاحبه ها را به مدت ۸ ماه داشته باشم که الحمدلله توفیق حاصل شد و خدمت عزیزان هستیم.

سئوال  : آیا خاطراتی از زمان حضورتان در اسراء اشیاء و محضر شریف حضرت علامه جوادی آملی با توجه به حدود ۵ سال خدمت داشته اید یا نه ؟

لحظه لحظه حضور بنده در محضر شریف ایشان خاطره بود و اصلا اونجا بنده زندگی می کردم و ذوب در تقوا و ایمان و خداباوری و خدامحوری ایشان بودم و واقعا ایشان زندگی شان ، صحبت کردن شان ، رفتار شان ، گفتارشان و غیره انگار به همه فرق می کرده و همه امور زندگی شان بوی خدا می داد و مجسمه تقوا بودند گاها مطالعه قرآن ایشان در اون اتاق که بنده می نشستم و فقط نگاه می کردم اوج روحانیت و معنویت بود و ذوب در خدا می شد و انگار غرق در قرآن بود و نور موج می زد و نیز اخلاق ایشان و چگونگی ارتباط و برخوردشان که بعضی بدون اغراق عرض می کنم نامه نا نوشته می خواندند چون بعضی مواقع مواردی دلم می خواست عرض بکنم خجالت می کشیدم و یا نمی توانستم ولی ایشان فردا ازم سئوال می کرد فلان مشکل شما حل شد یا خیر!

و یا ولایت مداری ایشان ؛ حضرت استاد هم در تبعیت از ولایت الهی و هم در ولایت نبوی و هم ولایت اهل بیت سرآمد بودند و هم محبت ولایت مطلقه فقیه را در دل داشته اند و بسیار زیاد حضرت امام خامنه ای را دوست می داشتند که یک موردش را اشاره می کنم؛

خوب مطابق برنامه هر روز که برای خودم تعریف کرده بودم به استقبال حضرت استاد رفتم تا به اتاق مستقر در اسراء رسیدیم حضرت آقا فرمودند اقای تقی زاده امروز دیداری نداریم ؟ عرض کردم چطور آقاجان؛  فرمودند فردا مقام معظم رهبری به قم تشریف می آورند می خواهم برم مسیر ورودی ایشان را ببینم به ثواب استقبال ایشان نائل بشم که همکاران پاسدار بعد از این بازدید بهم زنگ زدند حاجی نبودی ببینی حضرت اقا چقدر خدا رو شکر می کردند و خوشحال بودند و البته فردا غروب هم فرمودند امشب دیداری نداریم که چون می خواهم اولین نفری باشم به زیارت ایشان نائل می شوم که البته تصاویر معاشقه ایشان با امام خامنه ای هم تو صدا و سیما پخش شد و هم عکس هایش در سایت ها هست .

خاطره دوم نیز نشان از رافت و رحمت ایشان به همه امور حتی جوانان ورزشکار بود که اون غروب فرمودند بهداد سلیمی را می شناسی وزنه برداره؟  عرض کردم بله آقاجان امری هست فرمودند بله می خواهم  ایشان را ببینم تا خدای ناکرده مثل بعضی ها که پناه به بیگانه می آورند این کار شکل نگیره که هماهنگی لازم انجام گرفت و ایشان به همراه جهان پهلوان حسین رضازاده و مولایی و کوروش باقری و ... اومدند و امروز جهان پهلوان سلیمی از مریدان حضرت آقاست.

خاطره سوم از لحظه ای که قرار بود از ایشان بابت انتخاب محل اقامت جمعه خودم از ایشان دستور بگیرم چون بعضی موارد اینچنینی سعی می کردم ایشان بعنوان بزرگترین مرشد و راهنمای بنده راه را بهم نشان بدهند چون از طرف یکی از عزیزان مسئول نسبت به حضور در شهرستانی دعوت بودم ولی دوست داشتم به کمک ایشان بفرمایند کجا بروم .

تقریبا بعد از تعطیلات تابستانی و بازگشت از دماوند بود که به استقبال حضرت اقا رفتیم و ایشان را زیارت کردیم بعد از اقامه نماز ظهر و عصر بود عرض کردم آقاجان عرضی خصوصی و مشورتی داشتم تا از شما کسب تکلیفی داشته باشم خندیدند و فرمودند در خدمت ام عرض کردم بنده در خدمت شما هستم و محل اقامت ایشان رسیدیم . حقیقتا مانده بودم چی بگم چون جایی که ایشان اقامه خطبه و نماز می کردند بنده پیش این عالم عامل فرزانه چیزی یا کسی نبوده و نیستم تا بگم امام جمعه شدم لذا خیلی سختم بود ایشان دیدند عرق صورتم را گرفت و سرم از روی حیاء پایین بود فرمودند اقای تقی زاده چرا عرق کردی راحت باش چرا چیزی نمیگی بفرما با کمی سکوت عرض کردم آقاجان ببخشید بنده این مدت تعطیلات شما رفتم و مراحل حضور در نماز جمعه را طی کردم و الحمدلله قبول شدم  . ایشان خیلی خیلی خوشحال شدند و از خوشحالی ایشان خیلی خوشحال شدم و به خودم بالیدم . بعد فرمودند چرا تا بحال منو در جریان نگذاشتین؟ عرض کردم نخواستم مزاحمتی باشه و تازه چندین مرحله بود که باید طی می کردم و خدا کمک کرد و طی کردم .

ایشان خنده ای کردند و چند بار فرمودند الحمدلله الحمدلله الحمدلله خوب حالا کجا تشریف می برید؟  عرض کردم خواستم شما بفرمائید کجا؟ فرمودند شما نظر خاصی به جایی نداری ؟ عرض کردم والله بنده دوست دارم به وطن خودم برگردم . فرمودند آمل؟  عرض کردم نه آقاجان منطقه دابو و دشت سر دو بخش هست و جای بکری هست و جای کار زیاد داره و دوست دارم با توجه به پتانسیل موجود و دوستانی که در سطح کشوری دارم خدمتی به این مردم بکنم ایشان فرمودند که الحمدلله با توجه به شناختی که از شما دارم اونجا موفق خواهید شد دابو و دشت سر از مواهب الهی است هم خاک مناسبی دارد و هم هوای مناسبی دارد و هم مردم خوبی دارد الحمدلله انشاء الله دعا می کنم موفق بشید .

سئوال آخر: آیا حضرت علامه جوادی سفارشاتی هم نسبت به حضور شما در اینجا بعنوان امام جمعه داشته اند یا خیر؟

سئوال بجا و مناسبی را بمناسبت ۵ مرداد فرمودید . تقریبا آخرین روزهای حضورم در اسراء و زمان حضورم در دابودشت و دشت سر بود باز به خدمت ایشان رسیدم عرض کردم حضرت اقا اومدم هم از شما بعنوان بزرگ خودم حلالیت بطلبم و هم از منویات و فرمایشات شما بهره مند بشوم.

آقا دیدند که خیلی ناراحتم گفتند چرا ناراحتی ؟ عرض کردم اظهار ورشکستگی می کنم که از فیض حضور در محضر شما بی بهره ام آقاجان دلم براتون تنگ میشه و عرض کردم افتخار می کنم در طی ای چند سال هیچ وقت بدون وضو در مقابل شما حارض نشدم .

ایشان بهم قوت قلب می داد و می فرمود کاری که الان هم مشغول می شوی کمی از خدمت به این بنیاد و علوم وحیانی اسراء و این مرکز نیست اونجا رسالت تان بیشتر هست اونجا هم گوش شنوای مردم هستی و هم زبان گویای مردم ولی باید دقت بکنی که قرار هست هم حرف مردم را به خدا برسانی و هم حرف خدا را به مردم که این موضوع رو تو آخرین نماز جمعه خودم در قم گفتم لذا باید دقت لازم را بفرمائید اما چند چیز رو که باید بیشتر دقت بشه اول اینکه خدا رو هرگز فراموش نکن خداباور باش و خدا محور و خدا رو شاهد و ناظر بر اعمال خودت بدان .

دوم اینکه چون یکی از محورهای خطبه دعوت به تقوای الهی نیست اگر خدای ناکرده امام جمعه اهل تقوا نباشد دعوت به تقوایش تاثیر نخواهد گذاشت شما طبیب مردم هستید پس باید لباس تقوا را بر تن خود بپوشانید تا بتوانید در دل مردم باور به خدا و مراعات تقوای الهی را جا بیاندازید.

سوم اینکه برای خطبه از روز شنبه تا جمعه هفته بعد مطالعه داشته باش تا مسلط به مطالب باشی امروز افراد با سواد زیاد در نماز جمعه حضور دارند لذا متوجه مطالبی که عنوان می کنی باش.

چهارم اینکه : صحبت هات علمی باشد و بار علمی داشته باشد سطح خطبه هایت رو بالا ببر سطح پایین صحبت نکن درسته شما سخنران هستی ولی سخنران معمولی نیستید شما جایگاه مهمی دارید نماینده مقام معظم رهبری هستید هم نسبت به خطبه ها دقت بکن و هم نسبت به زمام امور مردم از شما بعنوان نماینده رهبری انتظار زیادی دارند.

پنجم دقت بکن از قرآن سخن بگو و با مطالعه دقیق تفاسیر نسخه زندگی مردم را در حول محور قرآن عنوان بکن چون به فرمایش رهبری معظم در بیان سبک زندگی باید سخن بگوئید این همه قصص قرآنی وجود دارد چرا نباید از قرآن گفته بشود و یکی از مشکلات زندگی جامعه دور شدن مان از قرآن هست همین بانک و ربا رو ببینید اگر روسای بانک اهل قرآن باشند معامله ربوی نمی کنند جامعه مان هم همین طور در مورد مسائل اجتماعی دیگر در بیان مضرات گناه قرآن کم سخن فرموده است و دیگر اینکه زبان قرآن زبان نو و تازه هست و کهنه نمی شود و بیان درد و درمان جامعه می باشد.

ششم اینکه: از روایات معتبر همراه با سند سخن بگو و متن عربی روایات رو در صورت امکان بیان بکن چون کلام اهل بیت نور هستند و تاثیر دارند و دیگر روایت ضعیف یا بدون سند را سعی بکن بیان نکنید چون مردم عالم به امور هستند.

هفتم اینکه : کمتر سخن بگو ولی پرمحتوا تا مردم چیزی از خطبه هایتان عائدشان بشه و خوش به حالتان حتی یک نفر را به خدا نزدیک بکنید و تحولی در زندگی شان ایجاد بکنید چه خواهد شد و بدا به حال کسی که مردم از صحبت هاشون راضی نباشند و خسته بشوند که مردم متفرق می شوند دیگر نماز شما نمی آیند.

هشتم اینکه : نسبت به ظاهرتان آراسته باشید همیشه روزهای جمعه لباس نو و با زینت ظاهری برای ایراد خطبه بروید که حتی مردم نسبت به پوشش لباس دقت می کنند.

نهم اینکه: با مسئولین به دیدن مردم بروید تا مشکلات مردم را از نزدیک لمس کنید حلاوتی که در حل مشکلات مردم هست در چیز دیگر نیست و قطعا دعای مردم مستجاب می شود .

دهم اینکه: ببینید مشکلات عمده مردم چیه مسئولین را دعوت به انجام خدمت بکنید چون مردم عیال الله هستند و ما موظف به خدمت مردم هستیم.

یازدهم اینکه : سعی بکنید به فقرای جامعه رسیدگی بکنید چون خدا می داند منزلت فقرا و محرومین نزد خدا چقدر می باشد .

دوازدهم اینکه : اونجایی که شما می روید زرخیز هست حاصل خیز هست و مردم کشاورزند برای حمایت از کشاورزان سخن بگو و مسئولین را دعوت به حمایت ان ها بکن . که اینجا به بنده فرمودند: آیا طرحی برای  کشاورزان داری ؟ عرض کردم بله آقاجان می خواهم جشنواره برنج بگیرم چون برنج دابودشت مظلوم واقع شد و میخواهم برنج دابودشت برند ملی بشود و آمل هم پایتخت برنج که ایشان خیلی تحسین فرمودند بنده را .

مطلب آخری که فرمودند این بود آنجا پایتخت علویان هست عالمان بزرگی در منطقه دارید مثل مرحوم آیت الله میرزاهاشم آملی و میرقوام الدین مرعشی خوب قیام ایشان موجب نجات مردم شد در مورد این علماء برنامه داشته باش همایشی کنگره ای تا بتوانید ان ها را معرفی بکنید که عرض کردم آقاجان می خواهم کنگره میرقوام الدین رو برگزار بکنم چون محل تولدشان گذرانند و محل قیامشان هم مقداری منطقه ما بود که ایشان تحسین فرمودند.

آخرین صحبت و سئوال این هست که آیا در طی این ۴ سال که قطعا خدمت آقا رسیدید آیا این کار انجام شد و آیا توانستید از فرمایشات ایشان بهره مند بشوید و آیا توصیه ای هم داشتند؟

بله ایشان همیشه ما را محبت داشته و دارند هر بار قم رفتیم چند دقیقه را   وقت می گذارند و از مردم و خدمت به مردم سئوال می فرمایند و حتی در مورد تأسیس حوزه علمیه در منطقه و رفع مشکلات مردم ولی دوسال پیش بود دماوند خدمت ایشان رسیدم وگزارشی از منطقه دادم و عرض کردم خیلی آرزو دارم که دابودشت و دشت سر با وجود اینکه دو بخش هست و ۱۲۵ روستا و حدود ۹۰ هزار جمعیت دوست دارم به عنایت خدا و کمک مسئولین عزیز و بزرگوار شهرستانی و نماینده محبوبمان دکتر یوسفیان و استاندار محترم و دولت محترم تدبیر و امید اونجا شهرستان بشه . ایشان خوشحال شدند و فرمودند الحمدلله خوب آنچه که شما می فرمائید با این جمعیت و تعداد روستاها پس از استقرار ادارات حتما شانیت شهرستان شدن را دارد و انشاء الله هم شما به آرزوهایتان می رسید هم حق این مردم بهره مندی از خدمات سازنده و ارزنده هست.

اما حرف آخر:

تقدیر از شما و مردم شریف منطقه و مسئولین محترم و فرماندار ولایی و ارزشی مان و نماینده عزیزمان و استاندار محترم که اخیرا هم خدمت ایشان بودم بابت جشنواره ملی برنج دابودشت  که انشاءالله جلسات خوبی تا بحال برگزار شد و به فضل خدا قرار شد با حضور یکی از کارگردان های خوب کشوری فیلمی تحت عنوان شهر غریب برنج دابودشت ساخته تا از کاشت و داشت و برداشت به سخن تصویر مشکلاتشان را بیان بکنیم.

به امید رفع مشکل مردم معیشت و اشتغال و ازدواج جوانان مان و به امید بهره مندی از تولیدات داخلی و عمل نمودن به  اقتصاد مقاومتی و به امید اینکه همه ی مان تحت لوای ولی امر مسلمین امام خامنه ای عزیز بوده و جمعه و جماعات مناسبی داشته باشیم. و بنده از حمایت و عنایت شورای سیاست گذاری استان و کشور و مسئولین عزیزمان و عزیزان  ستاد نماز جمعه دو بخش و مردم مان کمال حق شناسی را می نمایم.