فوتبال ایران در شرایطی ۲۵ سال در رده باشگاهی نتوانسته به قهرمانی در آسیا برسد که کشورهای قاره کهن برای رسیدن به موفقیت میلیون ها دلار هزینه می کنند.

به نظر می رسد دچار تعارض با خودمان شده ایم، جایی هستیم میان زمین و آسمان، مانده ایم معطل که کدام مسیر را باید برویم. یک ماه قبل در کوران محرومیت های فیفا برخی از ما فریادگوشخراشی سر می دادیم که چرا باشگاه ها ول خرجی می کنند؟ چرا بازیکن خارجی می گیرند، به کدام دلیل بیشتر از ظرفیت خودشان خرج می کنند؟ اما به محض رو در رو شدن با واقعیت های بین المللی تغییر برخورد می دهیم و «جنگ دارا و ندار» راه می اندازیم.

آلزایمر
در واقع هر سال دچار بیماری آلزایمر می شویم و تنها در هنگام لیگ قهرمانان آسیا به یاد می آوریم که با چه رقبایی پنجه در پنجه انداخته ایم. حریفان ما این تیم ها هستند، همین الهلال ها و الاهلی ها و العین ها و ...و این بخشی از دنیاست که ما در آن زندگی می کنیم، یعنی خاورمیانه، یعنی حوزه خلیج فارس یعنی پرتنش ترین بخش جهان از همه نظر.

تقریبا در همه بخش های سال فراموش کرده ایم که قرار است این بچه ها پرچم ایران را با آن همه استعداد ذاتی بالا و بالاتر ببرند و کاری کنند که همه خاورمیانه که نه، دیگرانی بالاتر از اینها هم بفهمند ایران چه نیروی انسانی خوبی دارد، چه مدیران منظمی و چه اقتصاد برتری دارد و جنگ های سرد را ببریم.

موقعیت ریاضی
برای اینکه بفهمیم کجا قرار داریم تفسیر کردن را باید کافی دانست باید به اعداد ریاضی نگاه کرد، ما اینجا هستیم وسط این نبرد در آسیا و به ویژه در خاور میانه:لی میونگ جو «کره جنوبی- العین- ۵ میلیون یورو»، کیکو فلورس «اسپانیا- لخویای قطر – ۵ میلیون یورو»، هرنانه «برزیل- النصر عربستان- ۵.۳ میلیون یورو»، دیه گو تاردلی «برزیل- شاندونگ لیونگ- ۵، ۳ میلیون یورو»، ولادمیر وایس «اسلواکی- لخویای قطر- ۵، ۳ میلیون یورو»، موریکی «برزیل- السد قطر- ۵.۹ میلیون یورو»، اسامه السعیدی «مراکش- الاهلی امارات- ۶ میلیون یورو»، آساموا جیان «غنا- العین امارات- ۷، ۵ میلیون یورو»، آلان «برزیل- گوانگجو اوری گراند- ۱۲ میلیون یورو»، اورتون ریبرو «برزیل- الاهلی امارات- ۱۵ میلیون یورو»، «ژاوی- اسپانیا- ۵ میلیون یورو السد قطر».

و حالا بیایید بالاتر برویم و چین را بررسی کنیم:

«هالک برزیلی – ۵۵ میلیون یورو شانگهای چین»، «تکسیرا ۶۰ میلیون یورو جیانگسو سونینگ»، «جکسون مارتینز ۴۵ میلیون یورو – گوانژو»، «رامیرس برزیلی - ۲۸ میلیون یورو - جیانگسو سونینگ»، «الکسون  برزیلی – ۱۸ میلیون یورو» و الی آخر

اینجاست که باید تصمیم بگیریم که چه باید انجام دهیم؟ آیا باید با همین امکانات کم و زمین های خراب و معدود و محدود و بدون ردیف بودجه و بدون حق پخش تلویزیونی و حتی بدون کپی رایت طی طریق کنیم و همینجا بمانیم؟ یا باید آستین همت بالا بزنیم و برخی موارد را عوض کنیم؟

اصلا تصور نکنید آنها دلارهای نفتی را مفت به پای این بازیکنان می ریزند، اصلا تصور نکنید که آنها از جیب پول بی حساب می دهند، این درست نیست، السد قطر از قبل ژاوی که در حدود سالی ۱۷ میلیارد تومان هزینه دارد بالغ بر ۴۰ میلیارد تومان درآمد دارند، از تلویزیون های خصوصی، از اسپانسر ها، از تبلیغات و ...

امروز غیرت و تعصب هنوز ما را در مقابل کشور های عربی حوزه خلیج فارس با پرچم‌هایی بر افراشته سربلند نگه داشته اند اما این مسیر انتهایی معلوم دارد و مشخص. اینکه به قول یکی مثل فتح الله زاده جوبیلو ایواتای ژاپن ۱۶ زمین تمرین دارد، مسیر و آینده را مشخص می کند، معلوم می کند.

مهندسی صنعت فوتبال
کی روش خیلی مسائل را در فوتبال به ما یاد داد، او اگر چه بد اخلاق است  اما مهندس فوتبال است، او امروز برنامه ای می دهد که یک سال و نیم بعد در فلان ساعت، روی زمین فلان جا، تمرین ترکیبی برای گروه دوم جوان های پشتیبان تیم ملی خواهم داشت!

بله برای پیشرفت فقط باید برنامه داشت و از همه ظرفیت استفاده کرد، باید نشست و برای آینده مهندسی کرد، باید نخبه ها بنشینند و به جای دعوا با فوتبالی که امروز در ایران اصطلاحا هزینه زاست آن را به صنعت تبدیل کرد، شاید تلویزیون ورزشی خصوصی راهش باشد، شاید مسیرهای دیگری پیدا شود که فوتبال با مدیران ایرانی اش اینگونه زمین گیر نشود و برای «شندر قاز» آبرویشان نرود و آبرویمان را در فیفا و دادگاه «کاس» نبرند و رسم مهمان نوازی ایرانی را اینگونه نمایش ندهند که در دادگاه بین المللی تعداد پرونده های ایرانی اینگونه زیاد باشد که بیش از پنجاه عدد باشد!

فوتبال پولساز است
فوتبال می تواند به کشور کمک کند، صرف نظر از قدرت روحی و ایجاد غرور و مبارزه با افسردگی و ایجاد حرکت و تکاپو در جامعه و مبارزه با مواد مخدر و ... می تواند از منظر حضور بخش خصوصی و ساخت هتل ها و فرودگاه ها و رونق شهرها و روستاها کمک کند و درآمد خوبی را هم به جیب دولت سرازیر کند حتی بیشتر از این پولی که امروز تلویزیون با ندادن حق فوتبال به جیب می ریزد. در واقع همت لازم داریم و جمع شدن طراح ها و تصمیم سازها دور هم برای ایجاد جنبش در این بخش از کشور عزیزمان.

موتورگازی و بنز
یاد مرحوم ناصر حجازی گرامی که بیست و چند سال قبل اعلام کرد که تا بیست سال بعد دیگر تیم های ایرانی قهرمان باشگاه های آسیا نخواهند شد. یا علی پروین که می گفت با موتور گازی باید با بنز مسابقه بدهیم و نمی توانیم.

امروز فوتبال ما جلوتر از ۱۰ یا ۱۵ سال قبلی است که خاکپورش صبح تا بعد از ظهر روی تاکسی کار می کرد و بعد به تمرینات تیم ملی می آمد. باید برای فردا هم برنامه بریزیم و اینبار حتی بهتر از ۱۰ یا ۱۵ سال قبل. گل «دیوپ» به استقلال را دیدید؟ او حسینی و رحمتی را با توپ کرد توی گل، وقتی بلند شد تا سر بزند می توانست دیوار را خراب کند. این بازیکنان آموزش دهنده هستند. کرنر زدن و سر زدن را آموزش می دهند وقتی حریف دوندگی و هوشمندی بچه های شیر بیشه ایران نمی شوند  کرنر می زنند و چهار گل از روی کرنر به ما زدند، به نمایندگان ایران. با آنهمه اسم و رسم دیگر نمی توانند در جریان بازی مبهوتمان کنند، نه ژاوی شان توانست نه دیگران. حالا باید جلوتر رفت.

شاید وقت آن رسیده باشد که جور دیگری به فوتبال نگاه کنیم، فوتبالی که در جام جهانی هم رویاهای بزرگی دارد و می تواند به مرحله دوم برسد و ایران را به جهان بشناساند.