شرح دعای روز بیست و هشتم ماه مبارک رمضان به قلم حجت الاسلام حسن محمودی رییس دفتر حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در آمل بدین شرح می باشد:
کمال نیوز: بسم الله الرحمن الرحیم
دعای روز بیست و هشتم ماه مبارک رمضان:
اللهمّ وفّر حظّی فیهِ من النّوافِلِ واكْرِمْنی فیهِ بإحْضارِ المَسائِلِ وقَرّبِ فیهِ وسیلتی الیكَ من بینِ الوسائل یا من لا یَشْغَلُهُ الحاحُ المُلِحّین.
خدایا زیاد كن بهره مرا در آن از اقدام به مستحبات و گرامى دار در آن به حاضر كردن و یا داشتن مسائل و نزدیك گردان در آن وسیله ام به سویت از میـان وسیلهها اى آنكه سرگرمش نكند اصرار و سماجت اصراركنندگان.
فراز اول: بیان فرائض و نوافل
قرب عبارت از انقطاع از ما سوى اللّه بر دو قسم است: يكى قرب نوافل كه زوال صفات بشريّت است و ظهور صفات الوهيّت بر بشر و ديگر قرب فرائض كه فناى عبد است كلّا از شعور و توجه به تمام موجودات حتى نفس خود، و جز حق وجودی نبیند.
يكى از مهمترين راههاى دست يافتن به فنای در حق «قرب نوافل» و نزديك شدن به خدا از طريق كارهاى خير و نيك و مستحب است؛ زيرا واجبات و فرائض وظيفه اصل بندگى است گرچه رسیدن به انتهاى آن فوق حديث نوافل است؛ ولى ترقى و تكامل هميشه در قرب نوافل است، ازاينرو دانشمندان اهل معرفت و علماى اخلاق بيشتر بر آن پاى مىفشارند و اصرار مىورزند.
«قرب نوافل»
اگر بنده مؤمنى چنان خداى را بندگى كند كه همه اوصاف او را در خود جاى دهد، يعنى متخلق به اخلاق الله گردد، فروغ حق تعالى همه اعضاء و جوارح او را فرا مىگيرد؛ زيرا اوست كه اركان هر شىء را فرا گرفته است «و باسمائك الّتى ملات اركان كلّ شىء» و اين مقام وقتى رخ مىدهد كه از همه خواستهها و شهوات بيرون آيد و دوستى خداوند را بر عقل، روح، مشاعر، اعضاء و جوارح جارى و سارى سازد و حق تعالى را در قلب و دل، اعضاء و جوارح ساكن كند و درون خويش را از نور او منوّر سازد، در اين صورت به همه خواستههاى خدا گردن نهد و از نواهى او دورى جويد و خشنودى او را برنامه زندگى سازد و چيزى جز خواسته خداوند نخواهد وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ و تا خدا، پروردگار جهانيان، نخواهد شما نيز نخواهيد خواست كه مصداق بارز آن پيشوايان دين و پيامبران عليهم السّلام الهى مىباشند در اين وقت خداوند متعال توسط اين ارزشها (نوافل) در چشم، گوش، دست، پا، فكر و انديشه .... او تجلّى مىكند، چنان كه امام باقر عليه السّلام فرمود: «و انّه ليتقرّب الىّ بالنّافلة حتّى احبّه، فاذا احببته كنت سمعه الذى يسمع به، و بصره الّذى يبصر به و لسانه الّذى ينطق به و يده الّتى يبطش بها، ان دعانى اجبته و ان سألنى اعطيته» در اين وقت خداوند گوش او مىشود كه با آن مىشنود، چشم او مىشود كه با آن مىبيند، زبان او مىگردد كه با آن سخن مىگويد و دست او مىشود كه با آن كار و تلاش مىكند، اگر خداوند را بخواند. و از او چيزى بخواهد او را پاسخ مثبت دهد و اگر چيزى بطلبد به او خواهد داد .... و چنان كه پيكار و جهاد كند خداوند پيكار و جهاد او را به حساب خود مىگذارد .... وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى شما آنان (كافران) را نكشتيد، بلكه آنان را خدا كشت و چون ريگ به سوى آنان افكندى، تو نيفكندى بلكه خدا افكند. پس كسانى كه از روى اخلاص دست بر دست پيامبر نهند و با او بيعت نمايند در حقيقت با خدا بيعت كرده و دست خدا بالاى دست آنان است إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ پيروى از فرمان پيامبر و بيعت با او پيروى از فرمان خدا و پيروى از اوست.
عارف قدّوسى خواجه نصير الدين طوسى «قده» مىگويد: عارف وقتى از خود جدا و به حق تعالى متصل گرديد، هر قدرتى را غرق در قدرت خداوند مىبيند، قدرتى كه به هر شىء ممكن تعلق مىگيرد، و هر دانشى را غرق در علم خداوند مىنگرد؛ زيرا هيچ چيز از محدوده دانش بىكران او پنهان نيست و هر ارادهاى را غرق در اراده خداوند مىداند، ارادهاى كه هيچ چيز از آن سرپيچى ندارد، بلكه هر وجود و هر كمال وجودى از او صادر و به ما سوى رسيده، در اين صورت است كه حق تعالى چشم، گوش، قدرت، علم و وجود مىشود كه با آن مىبيند، مىشنود، توانمند مىگردد، دانشمند مىشود و موجود مىگردد. اينجاست كه عارف در حقيقت به اخلاق الله متخلق گرديده است.
«قرب فرائض»
قرب فرائض در رتبه فوق نوافل است، در اين رتبه حق تعالى بهوسيله اسمى از اسماء ظاهر مىشود، تجلّى مىكند و حق مستور مىگردد؛ يعنى حق تعالى در آينه يا آينههايى از اعيان خارجى مانند: گوش، چشم، قلب، دست، پا، اراده، علم و قدرت انسان كامل تجلى مىكند و انسان كامل به بطون و مستورى مىگرايد و در عالم غيب پنهان و نهان مىشود.
امير مؤمنان عليه السّلام در رتبه قرب فرائض و تجلى حق تعالى در اعضاى او فرمود: «أنا علم اللّه، و أنا قلب الله الواعى و لسان اللّه الناطق، و عين اللّه و جنب اللّه و أنا يد اللّه ...»؛ يعنى: من علم خدايم، من قلب خداوندم، من هدايت يافته و هدايتگرم، من پدر يتيمان و بينوايان و شوهر بىسرپرستان مىباشم، من تكيهگاه هر ناتوان و جايگاه امن ترسيدگانم، من جلودار مؤمنان بهشت و ريسمان محكم خداوندم، من دستگيره مستحكم و واژه مقدس تقوا مىباشم، من چشم خدايم، من زبان گوياى او و دست اويم، من در محضر خداوند و در اطاعت اويم. أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ؛ يعنى: تا مبادا كسى بگويد: دريغا بر آنچه در حضور خداوند كوتاهى ورزيدم. من دست گسترده رحمت و مغفرت خداوند بر بندگانم، من درب ايستگاه و فرودگاهى هستم كه هر كه به جانب خداوند براى طلب آمرزش برود بايد از اين درب بگذرد، هر كس من و حق مرا بشناسد خدايش را شناخته؛ زيرا وصىّ پيامبرش در روى زمين هستم، من محبّت خدا بر خلق اويم، كسى منكر اين مناقب نمىگردد، مگر كسى كه سخن خدا و رسول او را منكر باشد.
مقام والا و ارجمند قرب فرائض، بالاترين منزلگاههاى قرب الهى است و جز انسانهاى كامل يعنى پيامبران و پيشوايان دين عليهم السّلام بدان نمىرسند و آخرين منزل، عشق ربّانى و مقام «عنديت» است و از اين فراتر رفتن امكان ندارد.
بار ديگر از ملك قربان شوم آنچه اندر وهم نايد آن شوم
پس عدم گردم عدم چون ارغنون گويدم كانّا اليه راجعون
در اين وقت است كه به تاج وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ و گرامى داشت مفتخر گرديده و در جوار قرب الهى آرميده و سرانجام در بهشت ويژه خدا وَ ادْخُلِي جَنَّتِي .... نزد فرمان فرماى مقتدر جهان هستى و عوالم خلقت عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ بار يافته و باقى و جاويد خواهد ماند كه در اصطلاح اهل معرفت گويند: باقى به بقاء اللّه است.
نوافل نماز؛ كامل كنندهى آن
بهرهمندى بسيار از نوافل. نمازهاى واجب، اگر با شرايط خاصّ و خشوع و اخلاص انجام پذيرد، بندگان را به قرب الهى مىرساند و نوافل، نواقص آنها را برطرف مىنمايد و موجبات تقرّب بنده را بهتر فراهم مىسازد؛ در حديث آمده است:
- «مَنْ صَلّى فَأَقْبَلَ عَلى صَلاتِهِ، لَمْ يُحَدِّثْ نَفْسُهُ فِيها، أَوْ لَمْ يَسْهُ فِيها، أَقْبَلَ اللَّهُ عَلَيْهِ ما أَقْبَلَ عَلَيْها. فَرُبَّما رُفِعَ نِصْفُها، أَوْ رُبْعُها أَوْ ثُلْثُها أَوْ خُمْسُها، وَ إِنَّما أُمِرْنا بِالسُّنَّةِ لِيَكْمُلَ بِها ما ذَهَبَ مِنَ الْمَكْتُوبَةِ.»
هر كس نماز بخواند و بر نماز روى آورد [و حضور قلب داشته باشد]، خود را در آن مشغول نكند يا در آن سهو نكند، به هر اندازه كه بر نماز روى آورد، خداوند بر او روى مىآورد، پس چه بسا كه نصف يا 14 يا 13 يا 15 نماز او بالا برده [و قبول] مىشود و تنها از اين جهت به سنّت [و نماز مستحبى] دستور داده شدهايم، تا به واسطهى آن، آن چه كه از نماز واجب [از دست] رفته كامل گردد.
در حدیث دیگر آمده:
«إِنَّما جُعِلَتِ النّافِلَةُ لِيَتِمُّ بِها ما يَفْسُدُ مِنَ الْفَريضَةِ.» تنها از اين جهت نماز مستحبّى قرار داده شده تا آن مقدار از نماز واجب كه فاسد شده، كامل گردد.
در این روزهای پایانی با انجام نوافل و فرایض الهی تقاضای رحمت خاصه از خداوند کرده و از حضرتش می خواهیم که ما را مستغرق در انوار قدسیه خود نماید تا اسماء و صفات او را به تماشا بنشینیم.
فراز دوم:
و مراد از جمله دعا: «وَ أَكْرِمْنِى فِيهِ بِإِحْضارِ الْأَحْلامِ فِى الْمَسائِلِ» بهرهمندى از كتب و گفتار و يا حضور در محضر علماى عامل و صاحبان عقل و بيداردلان در معارف است، چنان كه در حديث آمده است:
«تَعَلَّمُوا الْعِلْمَ مِنْ حَمَلَةِ الْعِلْمِ، دانش را از حمل كنندگان دانش فراگيريد
فراز سوم:
در این قسمت پایانی از خداوند منان درخواست کردیم که ما را به وسایل قرب خود نزدیک بفرما.
انبیاء خدا و اولیاء الهی، کتب آسمانی و شعائر دین، وسیله تقرب به خداوند می باشد. لذا انسان با تبعیت از خدا و رسول خدا وسیله تقرب را برای خود فراهم کرده است.
اما متاسفانه انسان با این همه دلیل و وسیله راه رسیدن به سعادت، مسیر شیطانی را طی می کند و به شقاوت رسیده و از مقام خلیفه اللهی محروم می گردد.