به بهانه همایش قدردانی دکتر یوسفیان؛
این آمدن ها پیامی دارد ...
آمده بودند دلهای گره خورده ی یک شهر، با جوهره ای از ایمان در ولایت سرزمین عاشقانه های عشق...
با شور با عشق و نگاهی پر از اعتماد
آمده بودند تا در میان شور و اشتیاق بیعتی دوباره را طراحی کنند، آنهایی که مثل کوه در مقابل هجمه ها و افکار نم گرفته شهر قد علم کرده بودند...
این آمدنها یعنی تو تنها نیستی هنوز نبض شهر در گرو دستانی است که همه ی گره های کور شهر را می شناسد و جای بس امیدواریست که لحظه های ناب در میان قلم تو جان می گیرد و شهر باز تو را به خود خوانده است.
این آمدن ها پیامی دارد ...
آمده بودند از هر طیف با نوای نی که بار دیگر مرغ عاشق دل را از قفس بی تدبیری به پرواز در بیاورد...
آمده بودند با نوایی نشات گرفته از تمدن، فرهنگ و متمایز و ممتاز
آمده بودند از کم سو ترین نقطه روستا ها ،پیر زن و پیر مردی که امید در چشمانشان جوانه زده است و هنوز شعله های محبت تو اجاق خانه کاهگلی شان را منور داشته...
آمده بودند انسانهای اسمانی با پا های جا مانده در دوران طلایی که چرخ های امیدشان را تو عاشقانه سوق داده ای...
این آمدن ها پیامی دارد
حتی روشن دلی که چشم امیدش را در میان مردمان شهر به نمایش گذاشته بود
آمده بودند استعدادهای شهر که با قلمت نگذاشته ای لحظه ای*** معطل*** و معوق بمانند
آمده بودند راست قامتانی که صلابت شان تا پای خم شدن قامت تو هزینه داشت که از اصالت شان دفاع کرده ای
آمده بودند همان هایی که بخاطر حضور پر افتخارشان تا امروز برچسب بی سیاستی رده اند به انان حس گناهکاری القا کرده اند ...
اما خوب دریافتیم این روز ها از هر طیف و از هر نوع باشیم سند و اعتبار و هویت شهر علویانیم
خوب دریافتیم که این آمدن ها پیامی دارند و دوبار شهر با افتخار افکارت را سر مشق می کند و بر تارگ این مرز و بوم با افتخار به یادگار خواهد گذاشت.
شاید خیلی بدیهی نباشد و خوب بودن در گرو زمان باشد ولی من همین حالا می دانم چه روز های خوبی با تو سپری شد و چه روز هایی خوبی در انتظار به نشسته است ...
بگذار هرچه میخواهند بگویند اما این امدن ها پیامی دارد تا ما با عزت بمانیم
دلنوشته ای از سید محمدرضا میری