کمال نیوز: راقم این سطور را قطعا خوانندگان و دوستداران مطبوعات ، کتاب بویژه شهروندان حق شناس آمل آشنایی دارند بیش از نیم قرن عمرم را صرف فروش کتاب ، مطبوعات و چاپ و نشر سپری نموده ام ، پیشینه ام از سال 1337 حکایت دارد ، در کنار کتابفروشی نمایندگی چند روزنامه ، هفته نامه و مجلات کشور را عهده دار بوده و در 18 سالی بعنوان خبرنگار در جمع پیشکسوتان مطبوعات چون شادروان سید اسدالله اخوان اولین نماینده ، خبرنگار روزنامه وزین اطلاعات و بعدها شادروان یوسف پیرزاد نویسنده و مدیر وصاحب امتیاز روزنامه لاریجان و سرپرست اطلاعات مازندران ، شادروان محمد رضا سعادت نیاکی خبرنگار روزنامه کیهان که همواره با انتقاد های بجا در رفع کمبودهای شهری با قلمی توانا نام نیکی از خود بجا گذاشته و شجاعانه در یکی از انتخابات مجلس شورای ملی رژیم گذشته در کیهان نوشته بود در صندوق قلعه کش سوسمار درآمده است !!! ، شادروان ایرج فرزانه مدیر و صاحب امتیاز روزنامه مازندران و پس از توقیف با چندین روزنامه وهفته نامه محلی بعنوان قائم مقام از شعر معروف

ما زنده برآنیم که آرام نگیریم     موجیم که آسودگی ما عدم ماست

بهره میبرد ، شادروان ایرج فرزانه این فرزند کوچه و بازار ، رئیس تبلیغات صدری استاندار مازندران در رژیم گذشته از مطالب گشت و گذار هفته ای ام  با عکس در روزنامه پست تهران به چاپ میرسید برای روکم کنی توللی جوان و با استفاده از موقعیت استانداری ، جلب نظر شادروان نورالدین علامه زاده مدیر و صاحب امتیاز هفته نامه اعتراف بابل در صفحه اول هفته نامه اعتراف با حروف 36 سیاه خطاب به سناتور محمد علی مسعودی مدیر روزنامه پست تهران نوشت توللی روزنامه پست تهران را در آمل چماق قرارداده بر فرق این و آن می کوبد ، بی خبر از اینکه در همان شماره اعتراف یک صفحه توللی گزارش دارد !!! با توجه به اینکه در چنین لحظاتی همه ساله جهت تجلیل از خبرنگار عالی مقام شهید صارمی خبرنگار جبهه و جنگ روز خبرنگار نامگذاری گردید .

وظیفه خود میدانم با یاد این عزیزان به خاک خفته با قلم توانای خود خدمات شایان توجه ای به زادگاهشان آمل نموده اند از قادر متعال غفران واسعه الهی طلب نمایم .

در روزگاری که موازین اخلاقی دچار آسیب جدی و انحطاط دهشناک شده است آسیب شناسان جهان در دنیای امروزی خصوصا مدرن وغیر مدرن از آن سخن می گویند .

انسانهای با شرفی هستند و بودن و حالا درقید حیات نیستند که باید از آنان بعنوان تجسم اخلاق و انسانیت نام برد و باید وقتی هستند قدرشناس آثار بجا مانده در ایام مسئولیت شهری آنان باشیم و چه بسی این انسانهای فرهیخته ، خداجوی زمانی مسئولیت شهرداری را بعهده داشته و اکنون در جمع ما نیستند شخصیت نام آشنای شهر با تمام فراز ونشیب ها درساخت بلوار امام خمینی (ره) فعلی خستگی تنش را تحمل وقتی به پایان بلوار آن میرسد ناجوانمردانه از کسی که مانع تعریض محل کارش شده سیلی میخورد ، او را می بخشد و به ماموران شهرداری دستور می دهد در بلوار طالب آملی بهترین زمین که در اختیار شهرداری است به عنوان معوض به وی بدهند و سرانجام ضارب دارای زمینی بر خیابان با موقعیت عالی شده ، این شخص کسی نبود جز شهردار متعهد و یکی از شاگردان حضرت آیت الله العظمی حسن زاده آملی شادروان اویسی روانش شاد رضوان جایگاه با دعای مردم قدرشناس آمل نصیب او واوئی که بلوار طالب آملی را هم ساخت .

ولی با نهایت تاسف این روزها در سایت های مجازی مشاهده می کنیم پس از تعریف تمجید های بعضی از شوراییها و لقب آنچنانی به شهردار وی را بخاطر لیاقت و کاردانی اش در قامت رزم آوران سرفرار جبهه های جنگ نسبت داده بودند و با زبان بی زبانی فریاد بلند میکند یکه تازی او موجب شده که حتی نمی توانند با تمسک به قانون که شهردار باید مصوبات شورای اسلامی شهر را مد نظر داشته باشد هم جلو دارش باشند و گویا فراموش کرده اند خود کرده را تدبیر نیست ! در حال حاضر کار به جایی رسیده با اخطاریه دادگستری حاکی از شکایت شهردار بر علیه یکی از شوراییان است روبرو شده و در مصاحبه ها پته همدیگر را آب دهند !!

نگارنده که در دوران زندگی  پر فراز و فرودها بسیار در قلم زنی مطبوعات ، استانداران ، فرمانداران ، شهرداران زیادی را بچشم دیده ودر این آشفته بازار با بداخلاقی در مصاحبه در سایت های مجازی و انتشار عکسها در کنار فرهاد کوه کن که شدیدترین انتقاد را بعد از چند سال گزینش به کلید دار شهر نثار کرده اند و خط و نشان هم حاکی است ما هم از اخطاریه استقبال می کنیم البته با مدارک باید به این برادران گفت چه خوب کرده اید آمده اید ولی حالا چرا !؟ سال 93 را بپایان برده اید کدام اقدامات عمرانی را باور داشته اید .مگر نشنیده اید سخن یزرگان را که

طبل پنهان چو زدم طشت من از بام افتاد

کوس رسوایی ما بر سر بازار زدند

راقم قصد این داشته از مطبوعات و کتاب در هنگامه رسیدن روز تجلیل از خبرنگاران مطالبی قلمی نمایم و از وضعیت تاسف بار نشر و تیراژ اندک کتاب ، عدم دل بستگی به مطالعه با توجه به اینکه ازسوی کارشناسان ، جامعه شناسان به عنوان یک فقر فرهنگی این روزها پذیرفته شده است خدایی ناکرده مسئول و کلید دارشهر ما و بدون هم صدایی شورای اسلامی شهر به این فقر فرهنگی هم سو شده ، شهری چون آمل کهن را میتوان پیشگام نهضت تاسیس مدارس در فرهنگ و تمدن اسلامی دانست .

نمونه آن را در حال نزدیکی در چند قدمی روز خبرنگار هستیم وعاملین فروش مطبوعات این همکاران زحمتکش در جمع خبرنگاران مستثنی نیستند هم می توان یاد کرد و فریاد رسای همکاران مطبوعاتی را درمطبوعات ، سایت های مجازی شهر ما که بیش از 6 سال همچنان درفضای بی اعتمادی بعلت عدم احداث کیوسک های مطبوعاتی در مکانهای حساس شهر بلند است ، وعده های توخالی آنان یکی ببار نشسته است  را میتوان بیاد آقایان آورد با نمایش تصویری خود در مطبوعات و سایت های خبر باقامت فرهاد کوه کن !! در کنار آقایان معترضین حال حاضر شهرداری از روزنامه فروش عاشق آقا عبدالله در زیر شیروانی کوچه بیمارستان پیمان که به این حرفه مقدس سالیان طولانی اشتغال دارد زمستان سرد و تابستان داغ را با فروش مطبوعات در کارنامه خود دارد ، از باد و طوفان ، رگبار باران هراسی بخود راه نمی دهد نام ببریم که خود عقیده دارد عاشق این کار است ، کاری که با درآمد بخور و نمیر روزگاران را با لبخند سپری کرده و می کند به خواسته اش پاسخ نداده چه کرده اید. آقا عبدالله انسانی که از ورق زدنها ، مطالعه مجانی شهروندانش لذت می برد و شادمانه میخواهد همواره دور و برش دوستداران مطبوعات ، اهل فرهنگ و مطالعه باشند بازهم چه کرده اید ؟

گرچه او با رفتار کریمانه خود بیشترین فروش و توزیع مطبوعات در شهر آمل را با جان دل خریداراست ، همه اهالی ارباب قلم بنوعی در مطبوعات از مظلومیت وی داد سخن چه حضوری و چه نوشتداری داده و قدرشناس این عنصر خدوم ، صبور و قانع و محبوب روزنامه فروش زیر شیروانی هستند که از بامداد تا شام گاه ، درس فرهنگ به مسئولین بی .... در انتظار تبلیغ از خود در مطبوعات و دیگر سایت های مجازی هستند میدهد، تا شاید وقتی از اریکه مسئولیت نشناسی بی توجه به احداث کیوسکهای مطبوعاتی پایین آمده اند ، روز و روزگاری گذرشان به زیر شیروانی فروش مطبوعات آقاعبدالله افتاده اند افسوس روزی را بخورند که می توانستند این خدمت فرهنگی را انجام بدهند ولی انجام نداده اند !! انجام اقدامی مفید و مثبتی که موجب و انگیزه ای برای مطالعه  آحاد مردم شهر بویژه جوانان به مطالعه و آشنایی با اخبار و دیگر مسائل روز جامعه باشند و صد افسوس از اینکه این مسئولین چنین وظیفه ای نسبت به تشنگان مطبوعات داشته و دارند قدم و قلم آنها در این راه فرهنگی ناکام ماند. فعلا به این شعر بسنده می نمایم.

شرح این هجران و این خون جیگر

این زمان بگذار تا وقت دیگر                

 محمدعلی توللی