آبدارخانه ننه بتول با حضور گرم اعضاء دائمی آبدارخانه چراغش روشن است. و بخاطر عیدی گرفتن ناصر خالی بند پذیرائی جانانه ای از آنان بعمل می آورد راوی زبانش باز شده، از خاطرات دورانی جوانی در مطبوعات داد سخن می دهد و می گوید در یکی از روزنامه های پرتیراژ در دهه چهل تیتری زده بود؟

چرا ساختن و چرا خراب کردن؟!

و شرح مفصلی از آن روی داد ساختن و خراب کردنها مسئول امور شهرستان های آن روزنامه که مرحوم گلسرخی بود، ضمن تماس به راوی از عکس و تیتر آن جویا شده که راوی به وی اظهار داشت در متن خبر است که، شهرداری آمل در آن زمان بدون کارشناسی در پیاده روی بلوار چاکسر آمل( شهید بهشتی)فعلی، مقابل بانک بازرگانی( تجارت) و صادرات مرکزی اقدام به ساخت سالن ورزشی برای عموم نمود، و چند سالی علاقمندان به ورزش وزنه برداری، بدن سازی و نرمش از آن بهره می بردند و سرانجام کارشناسان دوزاریشان افتاد که عجب اشتباهی کرده اند!!! احداث سالن و آنهم مقابل رودخانه خروشان هراز که در آن زمان هر 12 پله آن آب جاری بوده، لکه ننگی هم بر پیشانی بلوار!! با پیگیری راوی جوان در مطبوعات مرکز و محلی و فریادرسای عباس روزنامه فروش روزنامه ؛ روزنامه یک خبر مهم درباره شهرداری آمل، سرانجام شهرداری با کلنگ و بلدوزر بجان سالن ورزشی افتاده و به اصطلاح آبروداری کرده اند!! با صرف هزینه ای سالن ساخته را شبانه خراب کرده اند.

در این موقع حسن بنویس از موقعیت سکوت عمو نعمت استفاده نموده خطاب به راوی گفت برادر مثل اینکه جنابعالی بخط آخر رسیده ای قرار بوده از خط نشان کشیدن بر علیه رئیس انجمن صنفی خبرنگاران که در یکی از مطبوعات درج شده خطاب به وابستگان انجمن بگفته آن خدا پدر بیامرزیده که همواره از پسوند نام خانوادگی خود به تنهائی و با موقعیت نام آوران و فرزندان عالی مقام ایران فرزندان یکی از عالمان دین هستند در مطبوعات وابسته بخود استفاده می کند و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم دانسته یا ندانسته زنگ ممنوعیت چنین نامی را بصدا در نمی آورد و وابستگان انجمن صنفی بویژه خبرنگاران جوان را زیر پر و بال خود دارند و در نتیجه خدمات بی بدیل منتخبین خود و سایر اعضای هیئت مدیره را هوشیارانه و آگاهی از گذشته درخشان آنان برگزیده اند برافروخته می خواهی اعتراضیه ای داشته باشی ولی آنچه اشاره نموده ای باز قصد داری بگوشه قبای کلیددار شهر آرم به چسبانی؟! و همزبانی با مردم شهر از ساخت دور برگردان بلوار امام خمینی (ره) و ترافیک سنگین و فریاد رسای معترضین و بوق زدنهای راکبین اتومبیل ها در ترافیک مانده بگوئی آیا مگر نشنیده ای کلید دار شهر در سایت های خبری گفته:

من صدای مردم آمل را شنیده ام!

ساختن و خراب کردن از ما

هزینه آن پای مردم و سفره ناهار پهن کردن پیش کش از ما بهترون! ناصر خالی بند بعلت بیماری سرماخوردگی که نای حرف زدن را نداشته آهسته زیر گوشی به راوی گفته مثله اینکه این جماعیت که از برکات سفره ناهار شهرداری بهره گرفته اند ما از قلم افتاده ایم!! و مسئول اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی آمل این رعنا جوان چه هیزم تری به آن آقای پسوند نویس فروخته دقه دلی را سر او هم خراب نموده. در حالی که جماعت مردم شهر از او راضی و خدا هم پشتیبان وی، اوئی که سعی وافر دارد از این بگو مگوهای بچه گانه دور بماند.

مش موسی که بعلت کهولت سن سعی می کرد در چنین محفلی شنونده خوبی باشد، این بار برای اینکه از غافله دور نماند لب سخن باز نمود گفت از خسارات وارده ساختن و خراب کردن دور شده اید که چه میزان بوده خساراتی مالی و غیرمالی،حرفها و حدیث ها که متوجه نظام برنامه ریزی های نافرجام شهرداری متوجه ملک و ملت شده و می شود و این رویداد نامیمون در مکانی شبانه رخ داده که هر شهروندی با استفاده از فراغت روزمره زندگی به صفا و تمیزی تنها پیاده روی بلوار آن می نازیدن؛ با حیرت و نگاه تاسف بار به ایجاد ترافیک و بوق زنها ممتد سرنشینان اتومبیل انگشت به دهان دراندیشه فرو رفته اند که نکند این اشتباه فاحش در کل شهر دور از چشم مردم هوشیار موجبات خساراتی می گردد و مااز آن بی خبر. زبان درازی مش موسی همچنان گل کرده بود که راوی اظهار داشت انشااله این اشتباه ساخت دور برگردان بلوار امام خمینی(ره) نیت خیر بود، و این را باید بحساب خطای کارشناسان، مهندسین؛ و پلیس راهنمائی و رانندگی آورد که انتظار آنرا داشتند تا مردم بیدار و حق شناس آمل برایشان کف بزنند و نشد!!

اما عمو نعمت که برای کشیدن سیگار هرباره آبدارخانه را ترک می کند در حالی که هفته نامه ای را بدست دارد. گفت ابراهیم زاده رئیس شورا از تصویب بودجه سال 1394 شهردار آمل را از افتخارات شورا بحساب می آورد اشاره ای به بودجه 55 میلیارد تومانی سال 93 نموده و جناب ایشان اینکه از روند اجرایی پروژه های شهرداری در سال 93 رضایت وجود ندارد و مهر تائیدی بر عدم توانائی شهردار ی آمل می زند!! و سال 1394 یادی از فرهاد کوهکن می کند و می خواهد در قامت فرهاد کوهکن ابزار قدیمی فرهاد کوهکن را بدست گرفته مصوبه بودجه 94 بمبلغ 146 میلیارد و 285 میلیون تومانی را برخ هم ولایتها بکشد .

بد نیست خوانندگان کم توقع و  همشهریان گرانقدر بدانند فرهاد کوهکن از قول نظامی گنجوی در منظومه خسرو و شیرین فرهاد که کارش کوهکنی بوده محبوبه ای به نام شیرین داشت کهبا تیر قضانصیب جناب خسرو پرویز ملعون گردید.

و این شیرین هرگز در خور فرهاد نبود و فرهاد نیز کسی در خور کوهکنی توصیفاتی که درباره اش نظامی گنجوی گفت نیز نداشت . القصه جناب رئیس محترم  شورا قیاس مع الفارق فرموده اند.

تا ایجاد انگیزه باشد در انجام پروژه های از قبل بجا مانده را سرسامان دهد. و بار دیگر مقایسه ای دارد بر بودجه 87 میلیارد تومانی 1393 ظریفی که مهمان آبدارخانه ننه بتول بود با نگاه به عکسهای ایستاده دسته جمعی شورائیها به همراه قاسمی مغز متفکر و قدیمی شورا را نشسته!! در هفته نامه دیده می گوید مگر در سال 93 به گفته رئیس شورا 55 میلیارد تومان بودجه و تکرار آن در سال 93 به 87 میلیارد تومانی جهشی دور از عقل نیست کدامین را باور داریم حتماً فرهاد کوهکن می خواهد و مرد میدان با توسل به بودجه 146 و اندی میلیارد تومانی به جای پتک با وسیله سنگین موتوری مدرن به جنگ پروژه های بجای مانده برود و آنگاه احسنت گویان محفلیها ، مش موسی که این بار هم  با دستمال یزدی خود جلوی گریه اش را گرفته بود آهسته و با طهمانیه رو به حاضرین کرد و گفت من هم می گویم احسنت!!