کمال نیوز: مقوله فرهنگ، بحثی است که نمی توان برای آن حد و مرز و ابتدا و انتهایی متصور شد زیرا در جوامعی همانند ایران عزیز، شما در گوشه گوشه آن فرهنگ و آداب و رسوم متنوع با ریشه چند هزار ساله شاهد هستید که با هرکدامشان می توان یک تمدن بشری تعریف کرد.

در دنیای امروزی از جمله نمادهای اشاعه فرهنگ و هنر و اقتدار هر مملکت رسانه های تصویری به خصوص رادیو و تلویزیون آن کشور است که آنهم در جوامع مختلف و با توجه به نوع حکومتها ، پیرامون نحوه کارکرد و چگونگی محتوای آن قوانینی  وضع شده که می توان شاخصهای پیشرفت را از این جعبه جادویی به سراسر دنیا عرضه نمود که قاطع ترین راهکار برای عرضه قدرت در دنیاست.

در کشوری با فرهنگ و تمدن عظیم و پیشینه ای چندهزار ساله به نام ایران و پس از روی کار آمدن رسانه های تصویری از جمله رادیو و تلویزیون این سازمان عظیم همیشه تحت مدیریت حکومت بوده و این رویه تا به امروز ادامه داشته، بحث موفقیت یا عدم موفقیت مدیریتی در این مجال، هدف نیست.بلکه هدف از ارائه این یادداشت یادآوری چند نکته به جناب سرافراز،ریاست  محترم سازمان صدا و سیماست، پس از آغاز به کار دکتر علی لاریجانی در صدا و سیما به خاطر آشنایی نسبی ایشان(وزارت فرهنگ و ارشاد) با مقوله فرهنگ و تحصیلات فلسفی ایشان، ما شاهد ایجاد نوعی فلسفه مدیریتی جدید و باز در صدا و سیما بودیم و دیگر آن نگاه بسته و خشک به تلویزیون ذوب شده و تبدیل به قطرات شبنم تبسم و سرزندگی در زندگی مردم شد از جمله اقدامات جناب لاریجانی ایجاد شبکه های مختلف از جمله شبکه 3 ، ایجاد ساختار مناسب برای شبکه های استانی و فعالیت شبانه روزی رادیو و تلویزیون و جذب نیروهای هنرمند و متخصص و به کارگیری نیروهای مرتبط با صدا و سیما و هنر در این سازمان تاثیر گذار و همه اینها دست به دست هم داد تا کمتر کسی به فکر شبکه های غیر ایرانی یا ویدئو و سی دی و ... بیافتد، البته تا اندازه ای بازار سینما نیز رکود پیدا کرد چون مردم با تماشای برنامه های متنوع تلویزیون، دیگر فرصت زیادی برای سینما و.. نداشتند، و با این اتفاق سینمای ایران نیز مجبور به پوست اندازی و تغییرات در شکل داستانها و نحوه ارائه محصول و در نهایت پیشرفت جهشی گردید.

این روند و پروسه ادامه داشت تا اینکه متاسفانه قانون 10 سال (2 دوره 5 ساله) و پایان فعالیت علی لاریجانی مانع این رشد گردید و با ورود جناب ضرغامی علی رغم تعهد کافی ایشان،صداوسیمای ما به روزمرگی افتاد وتاجایی که دراواخرمدیریت ایشان حتی فدراسیون ناکارآمد فوتبال هم با رئیس مادام العمرش به بهانه حق پخش تلویزیونی برای مردم فهیم ایران شاخ وشانه میکشد وبه شعورفوتبال دوستان (عدم پخش مسابقات لیگ برتر)توهین مینماید.مطمئنااین ازعدم کنترل ومدیریت منابع ومآخذ مالی درصداوسیما بوده،صداوسیمایی که میتواند فرهنگ ودکترین جمهوری اسلامی رابه شکل مطلوبتری به دنیاصادرکند.        

البته رهنمودهای مقام معظم رهبری که همیشه کامل وجامع وهدفمند بوده چراغ راه پرنوریست،ولی علی رغم تلاشهای مدیران صداوسیما ما اثری ازخلاقیت وابتکاررا دراین رسانه پرطرفدارملی شاهدنبودیم.قصدحمله ویا نادیده گرفتن حضورجناب ضرغامی رانداریم بلکه سرصحبت باتمام دلسوزانی است که همیشه ازحمله گسترده شبکه های ماهواره ای به خانه های ایرانیان اعلام خطرنموده اند. 

ریشه اکثر گرایشات مخرب مردم به شبکه های ماهواره ای را ابتدا باید درعدم جذب مخاطب صداوسیمای خودمان ببینیم وبایداین دگرگونی وتغییردیدگاه را ایجاد کنیم وانقلابی همانند تغییرساختاردکترلاریجانی درصداوسیما ایجاد کنیم تا شاهد تولید فکرنووازآنطرف گرایش مردم به تماشای شبکه های داخلی باشیم.

بعنوان مثال شبکه های استانی که دارای پرسنل زیاد وهزینه های هنگفت هستند آیا به جزمعدود شبکه های استانی ازخروجی مناسبی برخوردارندهمین شبکه تبرستان که روزی پرازانرژی وشادی بود دردهه اخیربه جز برنامه های روتین وسراسرپندواندرز و بعضا متضاد فرهنگ بومی ومحلی مازندرانی ،آیاتولیدی هم درشان مردم دیارعلویان داشته؟ 

چندفیلم یا سریال پرمخاطب دردهه اخیردرشبکه تبرستان تولیدشده؟ آیا استفاده ازامکانات مازندران واستفاده ازنام علی آبادکتول(یکی ازشهرهای گلستان)وعدم استفاده مناسب شان وشخصیت بزرگان هنرمند استان درسریال پرازتوهین (پایتخت)جزوافتخارات ماخواهدبود؟  چرااکثرهنرمندان به خصوص دررادیوی استان با ماهی 200هزارتوان باید مسافتهای طولانی را تا مرکزاستان بروند وازآنها انتظارخلاقیت و...هم داشته باشیم؟

آیاهمه اینها ازعدم مدیریت نیست؟ همه ما مسلمانیم، همه ما ایرانی هستیم و عاشق خاک وطن، اگر هم سخنی گفته شد از سر عشق به خاک وطن اسلامی است، جناب سرافراز استدعا داریم مدیریت نوین را جایگزین مدیریت بسته 10 سال گذشته نمائید و از تجربیات ارزنده خود استفاده نمائید و تلویزیون ما را جهانی کنید.در مدیریت شبکه های استانی علاوه بر بحث تعهد، گوشه چشمی به تخصص هم داشته باشید.

از هنرمندان و افراد صاحب سبک استفاده نمائید، بحث جوانان را نه به بهانه پر کردن اوقات تلویزیون بلکه به احترام جوانان بپردازید، به جای ایجاد هراس در دل مردم از خطر دامهای استکبار جهانی از بلایایی مانند ایدز و ماهواره و ... بیائید با کمک مشاوران و روانشناسان ریشه های گرایش به سوی این منکرات را شناسایی و به خشکاندن ریشه ها بپردازید. چون ایجاد ترس در دل جوان یا خموشی کشنده می آورد و یا نوعی هیجان و حادثه جویی که هر دوی آن غلط و خطرناک است.

در پایان بیائیم مانند شهید گرانقدر مرتضی آوینی از دل جبهه ها با مردم از جبهه ها بگوئیم نه ابنکه از دور پند و نصیحت نمائیم. ( جناب سرافراز ، سرافرازمان کن )