درباره تأثیر خانواده و محیط ایمانی در شخصیت زهرا (علیهاالسلام) می گوییم: زهرا (علیهاالسلام) نوری است که از میوه بهشت آفریده شد و در شکم مادر با او سخن می گفت: او بهترین بنده خداست که او را پیش از ورود به این محیط، كه برخی آن را عامل اصلی مقامات و كرامات زهرا (علیهاالسلام) می پندارند، برگزید تا معصومه[1] طاهره و زكیه باشد.

این سخن كه عامل اصلی عصمت (علیهاالسلام) را محیط زندگی او می داند، یك نكته را در خود پنهان دارد: اگر زهرا (علیهاالسلام) در محیطی زندگی می كرد كه محیط خیر و صلاح و ایمان نبود، زهرا (علیهاالسلام) رنگ خاص همان محیط را می گرفت و زنی شرور و منحرف- پناه بر خدا- می شد. آیا این سخن معقول و مقبول است؟!

ما اصرار داریم كه محیط زندگی زهرا (علیهاالسلام) تنها عامل رسیدن او به مقام كرامت و منزلت نبود و نه موجب تبلور و ساخت شخصیت ایمانی و تحقق عصمت و كمال انسانی او؛ بلكه فطرت سلیم، و روح پاك، و عقل برتر و توازن زهرا (علیهاالسلام) در كمالات و خصوصیت های انسانی، و آنگاه رعایت و مزید لطف پروردگار سبحان و توفیق الهی، و تلاش و كوشش آزادانه خود او در رسیدن به خلوص، صفا و پاكی هر چه بیشتر و نیل به درجات قرب و رضا، همه با هم شخصیت معصوم و مطهر زهرا (علیهاالسلام) را بوجود آورد.

بنابراین عصمت به معنی ناتوانی از انجام چیزی نیست بلكه عصمت یعنی: قدرت و معرفت، و انتخاب شایسته، و اراده ی قوی و فعّال با عقل بزرگ و رعایت و حمایت الهی. اما بزرگی و كوچكی سن، یا میزان رشد جسمانی معیار صفای روح و كمال ملكات و خصال انسانی و میزان فعلیت تعقل، یا قوت عقل و ادراك، یا وسعت معرفت و استحقاق منازل كرامت نمی باشد. خداوند به یحیی (علیه السلام) در كودكی، حكمت عنایت فرمود. چنانكه عیسی (علیه السلام) در گهواره زبان گشود و سخن گفت: (قال انی عبداللَّه آتانی الكتاب و جعلنی نبیاً و جعلنی مباركاً اینما كنت و اوصانی بالصلاة والزكاة ما دمت حیاً و برّاً بوالدتی و لم یجعلنی جباراً شقیاً).[2]

حضرت زهرا (علیهاالسلام) هیچگاه نه كودكانه می اندیشید و نه در سطح ملكات، ادراكات و بلندپروازی های بچه گانه قرار داشت. علی و زهرا (علیهماالسلام)، هر دو به هنگام تولد سخن گفته اند. زهرا (علیهاالسلام) پیش از تولد، در شكم مادر با او سخن می گفت. كتاب های تاریخ و مصادر روایی شیعه و سنی روایات فراوانی از این قبیل درباره ی اهل بیت (علیهم السلام) نقل كرده كه بر این حقیقت دلالت دارد.

حرکت به سوی احقاق حق و اقامه شرایع خدا و عمل به احکام الهی و گام برداشتن در مسیر هدایت و خیر، مطابق فطرت و عقل است و انحراف از آن سرپیچی از مقتضیات فطرت و سبک شمردن احکام عقل و نابودی معانی انسانیت و حکمت

امكان سركشی

ما انكار نمی كنیم كه محیط اجتماعی در روح و روان انسان و رفتار و اخلاق او تأثیر دارد اما معتقدیم كه این تأثیر نه در همه مردم هست و نه حتمی الوصول به حدی كه با وجود آن انسان اراده خود را از دست بدهد و محیط او را اسیر خود نماید و مانع انتخاب او شود و از حركت به سوی خیر و صلاح، و رستگاری بازدارد.

 قرآن كریم به گونه ای این مطلب را برای ما بیان فرموده كه جای هیچگونه تردیدی باقی نمی گذارد. آنگاه كه از زنانی سخن می گوید كه خداوند آنان را الگوهایی برای مردم قرار داده مثل مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم، و آنگاه كه از زنانی دیگر سخن می گوید كه مردم باید از كردارشان عبرت و پند گیرند همچون زن نوح و زن لوط.

رسول اكرم (صلی اللَّه علیه و آله وسلم) سخن بسیار مهمی به عنوان راز به یكی از همسران خویش گفت، او راز پیغمبر (صلی اللَّه علیه و آله وسلم) را فاش كرد و چیزی از خود به آن افزود. خداوند سبحان آنجا كه از این زن سخن می گوید، می فرماید:

اسلام اور مقام زن

(ضرب اللَّه مثلاً للذین كفروا امرأة نوح، و امرأة لوط كانتا تحت عبدین من عبادنا صالحین فخانتاهما فلم یغنیا عنهما من اللَّه شیئاً و قیل ادخلا النار مع الداخلین و ضرب اللَّه مثلاً للذین آمنوا امرأة فرعون اذ قالت: رب ابن لی عندك بیتاً فی الجنّة و نجّنی من فرعون وعمله و نجّنی من القوم الظالمین و مریم ابنة عمران التی احصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا و صدقت بكلمات ربّها و كتبه و كانت من القانتین).[3]

می بینیم كه خداوند برای مۆمنان و نه فقط زنان مۆمن، آسیه دختر مزاحم و مریم دختر عمران، و برای كافران و نه فقط زنان كافر، زن نوح و زن لوط را مثال زده است.

اما رسول اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) خبر داده که فاطمه (علیهاالسلام) از همه زنان جهان از اولین و آخرین از جمله مریم و آسیه و دیگران به رغم سختی ها و مشکلاتی که تحمل کردند، برتر است. همین نشان می دهد که زهرا (علیهاالسلام) از جایگاه و منزلت عظیمی برخوردار است و مصائب و مشکلاتی که از دشمنان دیده تا چه اندازه سخت و سنگین بوده است. چه معصوم (علیه السلام) می فرماید:

«ان اشدّ الناس بلاء هم الانبیاء ثم الذین یلونهم ثم الامثل فالامثل».[4]

از آنچه که گذشت نتایج فراوان می گیریم. در اینجا به چند مورد اشاره می کنیم:

1- این محیط نیست که شخصیت انسان را می سازد. اگر چه ممکن است گاهی اوقات انسان نظارت آگاهانه را از دست دهد و تسلیم شرایط شود، محیط در شخصیت او تأثیر می گذارد.

بنابراین جایی برای این سخن نیست که شخصیت زهرا (علیهاالسلام) دستاورد محیط و خانواده ای است که در آن زندگی کرد. ما نمی پذیریم که گفته شود: اگر زهرا (علیهاالسلام) در یک محیط دیگر محیط فاسدی، زندگی می کرد تابع عینیت همان محیط می شد.

این محیط نیست که شخصیت انسان را می سازد. اگر چه ممکن است گاهی اوقات انسان نظارت آگاهانه را از دست دهد و تسلیم شرایط شود، محیط در شخصیت او تأثیر می گذارد

2- رویارویی مریم با فشارهای محیط منحرف و فاسد در حساس ترین و مهم ترین مسائل او به عنوان یک زن، در حالی که هیچ گونه وسیله پذیرفته شده ای برای دفاع از خود ندارد مگر ایمان بی آلایش و اطمینان فوق العاده به خداوند متعال، سپس جنبش آسیه بنت مزاحم در عمق لانه شرک و انحراف و در قلب محیط فاسد برای رویارویی با سرکش ترین قدرت ها که برخوردار از بیشترین ابزارهای قهر، گمراهی و خشونت و طغیان و ظلم و استکبار هستند دلالت دارد که جایی برای توجیه انحرافات به واسطه فشارهای محیط و مکان یا سلطه یا پیروی از خواست شوهر و... نیست.

3- زن همانند مرد از یک قدرت حقیقی برخوردار است و می تواند در هر مساله ای که به او مربوط می شود، تصمیم نهائی را بگیرد. او در حدی است که می تواند مخاطب خداوند قرار گیرد و به بالاترین درجات و مراتب برای رسیدن به رفیع ترین مقام در زمینه کرامت و عنایت الهی نایل آید.

4- بدون تردید، حرکت به سوی احقاق حق و اقامه شرایع خدا و عمل به احکام الهی و گام برداشتن در مسیر هدایت و خیر، مطابق فطرت و عقل است و انحراف از آن سرپیچی از مقتضیات فطرت و سبک شمردن احکام عقل و نابودی معانی انسانیت و حکمت.

 

پی نوشت:

1- عصمت پیامبران و اوصیاء به دلیل عقل ثابت شده است. چه عصمت اقتضای مقام نبوّت و امامت است. نقل نیز آن را تأیید كرده و به بیان حدود و افقها، و دیگر خصوصیات آن پرداخته است...

عصمت زهرا (علیهاالسلام) به نص قرآن كریم، و نقل صحیح ثابت از رسول اكرم (صلی اللَّه علیه و آله وسلم) ثابت شده و یكی از ضروریات و اصول ثابت مذهب است. بدیهی است كه عصمت جز از راه نقل شناخته نشود. زیرا اوامر و نواهی الهی به اعمال ظاهری جوارح منحصر نیست بلكه به قلب، و نفس، و روح، و نیز به ساخت خصلتهای انسان، و احساسات و عواطف او همچون شجاعت، كرامت، حسادت، حب و بغض، ایمان و نفاق، و اهداف و آرزوها و دیگر مسائلی كشیده می شد كه برای آگاهی یافتن از آن راهی جز نقل از معصوم نداریم.

2- مریم، 31- 32.

3- تحریم، 10- 12.

4- ر. ک: بحارالانوار، ج64، ص 200.

بخش اعتقادات شیعه تبیان