کمال نیوز: 22 اسفند 1358بنیاد شهید انقلاب اسلامی براساس فرمان امام خمینی (ره)  که شامل10 بند بود برای رسیدگی به وضعیت خانواده ی شهدا و همچنین رسیدگی به امور معلولین و آسیب دیدگان انقلاب اسلامی تشکیل یافت و 19 اردیبهشت1383براساس فرمان رهبری و همچنین مصوبه شورای عالی اداری طرح تجمیع نهادهای ایثارگران در ساختاری یکپارچه توسط دولت تصویب شد و بدین ترتیب بنیاد شهید انقلاب اسلامی به بنیاد شهید و امور ایثارگران تغییر یافت و این چنین 22 اسفند در تاریخ به نام روز شهدا ماندگار گردید.

اما آنچه که سبب شد تا نگارنده گوشه ای دیگر از اتفاقات 22 اسفند به سال 1384 را به بهانه روز شهدا بیاد بیاورد  تدفین 3 شهید گمنام در دانشگاه صنعتی شریف تهران است که بازخوانی و توجه این واقعه تلخ در 22اسفند 1384لزومی است که از  22 اسفند هتک حرمت ها به شهدا را به یاد نمی آورد.

مدتي بود كه طرح دفن شهداي گمنام در بعضي از دانشگاه هاي كشور براي ايجاد فرهنگ جهاد و شهادت و ايجاد ارتباط نزديكتر بين سربازان ديروز انقلاب و مجاهدان فرداي آن، روي ميز كار مسئولين امر وجود دارد.

بعد از مخالفت وزير علوم سابق (دكتر معين) پياده شدن طرح به دولت جديد واگذار مي شود.   كليت اتفاقي به اختصار اين بود  كه قرار بود 3 شهيد گمنام در مسجد دانشگاه دفن كنند و عده اي از دانشجويان با اين موضوع مخالفت مي كنند. اين مخالفت تا روز خاكسپاري ادامه مي يابد به گونه اي كه اين عده در روز 22 اسفند در محل قبور اجتماع كرده و مانع تدفين مي شوند.

 شعارهاي طرفين موافق و مخالف نتيجه نمي دهد و نتيجتاً تابوت شهدا را با فشار جمعيت و احياناً در گيري هاي في مابين به محل قبور هدايت مي كنند و خاكسپاري انجام مي شود.

مخالفين معترض هم براي تلافي،جناب دكتر سهراب پور را با كمي ضرب و شتم راهي بيمارستان مي كنند.

حال می توان این رویداد تلخ را در روزهایی که بعد از انقلاب و 8سال دفاع مقدس می گذشت و نسل انقلابی در میدان دانشگاه ها حضور باید داشته باشند بررسی کنیم.

ارزيابي طرح تدفين شهدا در دانشگاه ها

نكته ي مهم آنکه نفس عمل خاكسپاري شهدا در دانشگا ها پسنديده و محترم است.

دانشگاه هاي امروز  با گذشت 30 سال از انقلاب اسلامي، مجراي ارتباط صحيحي كه نسبت آنها را با انقلاب، آرمانهاي انقلاب و خونهاي ريخته شده در راه استمرار انديشه ي شيعي در 1400 ساله ي گذشته ندارد. دانشگاه صنعتي محيطي سكولار و ايزوله است كه تكنيك و فناوري تنها موضوع قابل طرح و تأمل در آن است.

دانشگاه جزيره اي دورافتاده از اجتماع است كه غايتي نامشخص و مبهم دارد. غايتها و چشم اندازهايي هم كه بعضاً از سوي اساتيد يا سيستم به دانشجويان معرفي مي شود (مثل ادامه تحصيل در خارج از كشور يا پيپر(مقاله)سازي افراطي، بدون كاربرد و  بي هدف) عمدتاً معارض با اهداف و چشم اندازهاي جامعه و نظام است. در اندك مواردي هم كه جهت گيري مجموعه در راستاي آرمانهاي نظام است (مثل پژوهشهاي صنعتي يا حركت به سمت تشكيل شركت هاي خصوصي طراحي مهندسي) نسبت آنها با مسائلي نظير دين، اخلاق و تعهد، تمدن اسلامي، فرهنگ جهاني توحيدي، ولايت فقيه يا انتظار موعود شديداً مبهم، نامشخص و مخدوش است.

 بنابراين هر حركتي كه به تبيين اين رابطه بپردازد و تذكري نسبت به عقبه فرهنگي شيعيان و هويت تاريخي مردم مسلمان ايران به خصوص در برهه بعد از انقلاب بوجود آورد بسيار ارزشمند است و بايد تقويت گردد. هرچند ترجيح به آن است كه اينگونه حركت ها بلندمدت و عميق باشند.

  امّا با توجه به شرايط آن روز دانشگاه ها، يعني در آخرين روزهايي كه دامن تفكرات التقاطي حاكم بر جامعه كه پس از روي كار آمدن دوم خردادي ها و در سالهاي 76 تا 84 بر دانشگاه ها و فضاي فكري دانشجويان پهن شده بود، به نظر تدفين شهدا كار درست و معقولي نبود و بايد به زماني ديگر موكول مي شد.

 ارزيابي عكس العمل دانشجويان

 آن طور که در خاطر ما نقش بسته است دلايلي كه مخالفان طرح عنوان مي كردند همگي قابل خلاصه در 2 مورد بود:

 يكي رفراندم يا لزوم نظرسنجي از دانشجويان و ديگر ترس از حضور لباس شخصي ها و گروه فشار در دانشگاه.

 اندكي فاصله گرفتن از آن روزها به خوبي بطلان هر 2 را نشان مي دهد. رفراندوم كه يك مغلطه  بزرگ است كه گاه و بيگاه توسط ليبرال مآبهاي وابسته به دفتر تحكيم مطرح مي شود.

طرح چنين شبهاتي نشان از نهادينه نشدن دموكراسي و ساز و كارهاي دموكراتيك و سيستماتيك در ميان مردم و نخبگان كشور ما دارد. چنين درك ناصحيحي از مردم سالاري بستر سو استفاده هاي اين چنيني را هموار مي كنند.

اگر قرار باشد هر نظام، سيستم يا نهادي براي پياده كردن سياست هاي خود هربار يك همه پرسي برگزار كنند كه ديگر چه نيازي به اين همه ساز و كارهاي پيچيده ي حزبي و پارلماني و مجلس و شورا و كانديدايي و به قول دوستان نهادهاي مدني و ... بود؟

به حساب اين دوستان آيا لازم نيست براي تصميم گيريهاي ديگر نهادهاي دانشگاه نظير ايجاد فضاي سبز در جلوي دانشكده ها يا تغيير شكل كلاس ها يا طرح  برگزاري ورزش صبحگاهي خانم ها (كه توسط شوراي فرهنگي تصويب شد) رفراندم برگزار شود.

گروه فشار و لباس شخصي هم اصطلاحي بود كه توسط عده اي در همان سالها طرح شد و به خصوص در 18 تير بسيار مورد استفاده قرار گرفت. جنگ و گريزهايي كه تاريخ مصرفشان همگي به سالهاي 76 تا 84 بر مي كردد و اكنون بخشي از موزه عبرت تاريخ محسوب مي شوند.

آنچه درك آن بسيار مهم و حياتي است اين است كه بدانيم چگونه عده اي روشنفكر نما و فرصت طلب (كه نماد آنها دكتر سروش است) در كنار عده ي ديگري از دوستان جاهل (كه هنوز هم كم نيستند) قرار گرفتند و با سوار شدن بر موج اصلاحات و دوم خرداد و قبضه كردن فضاي فكر و انديشه ي كشور مسائلي چون تقدس زدايي از مفاهيم ديني، تحقير روحانيت، حداقلي كردن ارزشها، طرح آزاديهاي ضدديني، ترديد در وحي و خاتميت و مهدويت و... را كه نهايتاً به ترديد در انقلاب اسلامي منجر مي شود- چگونه در ذهن جوانان كشورمان جا انداختند كه طرح موضوعي چون «حضور لباس شخصيها در كنار قبور شهدا بعد از تدفين» تعداد زيادي (شايد 400 نفر) از دانشجويان دانشگاه شريف را به «ايستادن در مقابل تابوتهاي شهدا و جلوگيري از تدفين و بعضاً پرتاب بطري و نارنجك دستي به سمت تابوتها و تشييع كنندگان» مي كشاند.

كشور ما امروز نيازمند يك جريان فكري نيرومند و پاك ديني است كه بقاياي انديشه هاي هرز آن دوران را با خود بشويد و تفكر ناب اسلامي را جايگزين آن كند .

بدون شك تنها در صورت وقوع چنين اتفاقي است كه نهضت برپايي تمدن اسلامي با اطمينان بر دوش نسل سوم انقلاب قرار خواهد گرفت و تنها كسي كه امروز شكست ناپذير، همچنان به تشريح مشخصه هاي اسلام ناب روح اللهي مي پردازد،رهبر معظم انقلاب الامام خامنه اي است .

منبع:بلاغ