در تعريف اخلاق گفته اند كه اخلاق از خُلق است. خُلق در لغت به معناي سرشت و سيحيه (اعم از پسنديده و يا ناپسند) به امر باطني اشاره دارد و خَلق اشاره به ظاهر دارد.
خُلق يعني صفت دروني كه اين صفت با توجه به وضعيت فرد ميتواند فضيلت بشمار آيد و يا در زمره رذيلت قرار گيرد و در اصصلاح اخلاق، فعلي اخلاقي بشمار مي رود كه فضيلتي را بيان نمايد و يا فعلي غير اخلاقي است كه رذيلتي را ترويج نمايد. بهمين دليل است كه به بعضي از افعال انسان حُسن اخلاقي و به بعضي ديگر نيز قبح اخلاقي تعبير مي گردد.
اما رايج ترين معناي اصطلاحي اخلاق در ميان انديشمندان عبارت است از : صفات پايدار در نفس آدمي كه متناسب با آن فعلي از انسان صادر مي شود. لذا گرچه لازمست انسان بگونه اي پرورش يابد كه در زندگي فردي و اجتماعي به فضيلتهاي اخلاقي آراسته باشد و اين مهم با عمل به دستورات الهي و پيروي از سيره نبي مكرم اسلام (ص) و ائمه هدي سلام ا... عليهم اجمين ميسّر خواهد بود.
اما هر چه فرد و جامعه اخلاقي تر باشند ، آرامش رواني ، سلامت رفتاري ، كاهش پديده هاي ناهنجار اجتماعي ، اميد به آينده ، رعايت منزلتهاي افراد ، خيرخواهي ، عدالت طلبي ، جوانمردي و مروّت ، خداپرستي ، ايمان و معرفت ، احترام به ديگران ، عفو و بخشش و . . .  در جامعه رواج مي يابد و جامعه بسمت فلاح و رستگاري شتاب مي يابد.
در خانواده و جامعه فرد يا افرادي بنا به شرايط حاكم بر آن بعنوان الگو و يا نماد و سمبل مطرح مي شوند ، در خانواده معمولاً اولياء محترم (پدر و مادر) و در جامعه عناصر شاخص در همه حوزه هاي ذيربط اعم از فرهنگ ، صنعت ، اقتصاد و سياست و اجتماع و خدمات ، ورزش و هنر و دين و . . . بعنوان الگو مطرحند.
لذا بر ايندسته از افراد كه خانواده و يا جامعه از آنان تأثير پذيري دارند لازمست كه در زندگي فردي و اجتماعي، عمل كننده و مبلّغ فضايل اخلاقي باشند و از هرگونه اقدامات و يا فعاليتهاي ناصيحيح بپرهيزند.
و اما در دنياي مسئوليت و يا در عالم سياست ، مسئول و يا فرد سياسي بايد عمل به قانون در همه حال را از زمره وظايف اصلي خود بداند و بگونه اي فعاليت نمايد تا در هيچ شرايطي ، هيچ فعاليت خلاف قانون از او سر نزند زيرا قانون ،ميزان و ترازوي سنجش اعمال افراد در جامعه بشمار مي رود و امور اجتماع بوسيله قانون تنظيم مي شود. در جامعه اي كه به قانون به ديده احترام نگريسته و بدان عمل ميشود از هرج و مرج و قانون گريزي دور ميگردد. بويژه اينكه قانون بوسيله مسئولان و عوامل مؤثر جامعه محترم شمرده شده و بدان در ابعاد مختلف عمل شود.
حال همين افراد (مسئولان- سياسيون – عوامل مؤثر و . . .) نيز بايد در كنار عمل به قانون از فضيلتهاي اخلاقي پيروي نمايند و به ارزشهاي اخلاقي جامعه پاي بند باشند و به تبليغ آن بپردازند.
بر ايندسته از افراد فرض است كه درحوزه فعاليت كاري اشان:
1- با صاحب نظران مشورت نمايند ، از استبداد رأي بپرهيزند ، چرا كه امام علي (ع) فرموده اند : هر كس بر فكر و رأي خود استبداد ورزيد هلاك شد و كسي كه با ديگران مشورت كرد در فكر و عقل آنها شريك گرديد. نهج البلاغه ، حكمت 161
2- در بكارگيري افراد زيرمجموعه و يا همكار از كساني استفاده نمايند كه : والقدم في الاسلام المقدمه : بنا بر فرمايش امام علي (ع) : كساني كه در اسلام پيشگام ترند. (نهج البلاغه نامه 53) بدليل اينكه : اخلاق آنها بهتر و خانواده آنها پاكيزه ترند و همچنين كم طمع تر و در سنجش عواقب كارها بيناترند. نهج البلاغه 53
و خود نيز  به لحاظ فردي (جداي از عمل به قانون) از ويژگيهاي برجسته اي مانند صفات زير برخوردار باشند.
 از سعه صدر كه از جلوه هاي با ارزش است : حلم يعني بردباري و شكيبايي و تحمل گفتارهاي نامطلوب در حد متعارف مي باشد برخوردار باشد چرا كه : تيغ حلم از تيغ آهن تيزتر        بلي ز صد لشكر ظفر انگيزتر
3- متانت در شاديها و مقاومت در برابر مشكلات : آنان بايد بگونه اي عمل نمايند كه در صورت موفقيت و پيروزي در امري و يا بروز مشكلات در حوزه فعاليت با سعه صدر برخورد نمايند ، با اندك موفقيتي سرمست و مغرور نگردند و يا در مواقع بروز مشكلات و نا ملايمات كم طاقت و شكست خورده بنظر نرسند.
4- پرهيز از مستي رياست : پست و رياست آنان را از جهت روحي و اخلاقي متأثر نسازد ، مغرور نگردند ، اسير عجب و خودپسندي نشوند.
5- انتقاد پذيري : بنا به فرمايش امام صادق (ع) : از كسي كه تو را مي گرياند و نصيحت مي كند پيروي كن و از كسي كه تو را مي خنداند و دو رويي مي كند پيروي مكن. (بحارالانوار : جلد 72-ص103)
مدير بايد با روي گشاده از انتقادات سازنده حمايت كند و منتقد را مورد لطف خود قرار دهد تا فضاي نصيحت و نقد رواج يابد زيرا بنا بفرمايش امام علي (ع) : كسي كه غير حق بدنبال عزت باشد ذليل مي شود و كسي كه با حق دشمني كند به سستي مبتلا خواهد شد. (غرورالحكم جلد 2 – ص 195)
6- و اما مدير بايد با دورويان و نفاق افكنان و چاپلوسان برخورد نمايد و با آنان بمثابه دشمن رفتار نمايد زيرا بفرمايش امام علي (ع) : كسي كه عيب تو را مي پوشاند و در غياب تو ظاهر مي كند او دشمن است پس از او بر حذر باش.
البته مي توان از جمله ويژگيهاي برجسته مديران و صاحب منصبان به: ايمان به خدا و انجام عمل صالح ، ابتكار و نوع آوري ،‌ داشتن توانائي تخصصي در حوزه فعاليت كاري ، هوش مناسب ، سعي و كوشش ، پشتكار ، شجاعت ،‌ خوشنامي ، راستگويي ، سابقه روشن ، توانايي تفهيم پيام ، حُسن خُلق ، صداقت ، عدالت و انصاف ، مروت و . . . نيز اشاره نمود.
و اما  بر آنان (الگوهاي جامعه اعم از مدير ، مسئول و يا عنصر سياسي و يا ....) فرض است كه: ضمن توجه به مصلحت نظام و انقلاب و عمل به دستورات مقام معظم رهبري :  همواره در جهت منافع عامه ضمن داشتن برنامه و رعايت اولويتها با عدالت عمل  نمايند ،‌ در رعايت بيت المال كوشا باشند از اشتغال به امور جزئي و بي خاصيت بپرهيزند . به اصلاح امور و رسيدگي به نيازهاي مردم توجه نمايند .
متوجه عملكرد اطرافيان خود باشند. افراد ناصالح را از اطراف خود دور سازند بر چهره متملّقين خاك بپاشند از دروغ بپرهيزند ، از همنشيني با عناصر مسئله دار دوري نمايند. خائنان را بركنار سازند ، با اطرفيان صالح حشر و نشر نمايند. همواره سخن خيرخواهانه بر زبان جاري سازند چرا كه امير مؤمنان مي فرمايند: گفتار صحيح از نشانه هاي عقل است و زبان ملاك شناخت انسان است. ( غررالحكم جلد 1 ص 63 )
كمتر سخن بگويند ، مفيد سخن بگويند ، آرام سخن بگويند ، با متانت سخن برانند ، از منّت گذاري در سخن گفتن بپرهيزند ، ادعاي بجايي را مطرح نمايند و از سكوت بيجا بپرهيزند و اهل عمل باشند.
و بنا بفرمايش امير مؤمنان كه درنامه اي به مالك اشتر مرقوم فرمودند كه : بايد محبوترين نزد تو ، معتدلترين در حق ، شاملترين در عدل ،  و با رضايت عموم هماهنگ تر باشد چرا كه خشم توده مردم خشنودي خواص را بي اثر مي سازد اما ناخشنودي خاصان با رضايت عموم جبران پذير است.


خلاصه اينكه:
اگر به قانون و اخلاق توأماً  بوسيله صاحب منصبان و متوليان امور در جامعه عمل شود ، در آن جامعه روح اميد ، نشاط و شادابي و سرور ، اميد به آينده ، دلگرمي ، رعايت حقوق فردي و اجتماعي دولت و ملت ، مردم و مسئولين دميده خواهد شد.
و جامعه به سمت فلاح و رستگاري و دستيابي به آرمانهاي اساسي و در يك كلام توسعه متوازن و همه جانبه پيش خواهد رفت.
و اميد آنكه همه در ساختن جامعه اي با ويژگيهائي كه سرشار از فضائل اخلاقي و عمل به اجراي قانون باشد ، تلاش نمائيم.