خاطره ای از رزمنده دفاع مقدس آملی/علی ناییجی

کمال نیوز: صدای ناله ی بچه های زخمی ، خستگی جنگ و شکنجه را بر تن آدمی بیشتر می کرد هیچ کس بر بالینشان نبود آنانی که زخمی بر تن نداشتند در اطاقک های مقر استخبارات عراق حبس شده بودند و زخمی ها بدون هیچ رسیدگی در دستشویی زندان ، درازکش رها شده بودند همه مترصد آن بودیم تا صبح شود و درب ها باز گردد و بسوی عزیزان خود برویم با طلوع خورشید درب ها گشوده شد بسوی دستشویی دویدیم در مواجهه با صحنه ایی بسیار ناراحت کننده ، چشمانمان غرق در اشک شد عزیزان ما با زخم های عفونی در جایی بودند که فاضلاب دستشویی در زیر ابدان مقدسشان جاری بود و بوی مشمئز کننده ی آن ، کل فضا را در خود گرفته بود زیرپیراهن های کثیف را از تن در آوردیم و شروع به تمیز کردن زخم هایشان کردیم زخم دلاوری از گرگان در ناحیه دوپا بسیار عمیق بود ولی آنچنان غرق مناجات با امام زمان (عج) بود که من حقیر بی اختیار فریاد زدم : - ای امام زمان اگر جسارت نبود می گفتم شما در اینجا حضور دارید چون این حس نزدیکی هیچگاه بما دروغ نمی گوید . این بسیجی دلاور که در خط بسیار خوش درخشیده بود و بعثیون را مدت مدیدی زمینگیر کرده بود در اینجا نیز براستی نشان داده بود که چنان صحابه امام حسین (ع) مرگ و درد را با مناجات هایش به سخره گرفته بود نامش رسول کریم آبادی فرزند شهیدی که شکر خدا از آن مهلکه به سلامت به اردوگاه اسرا رسید و امروز در روستایی بنام کریم آباد شهر گرگان ستاره پرفروغی است که روشنی بخش قلوب همه دوستداران انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی است عمرش دراز و راهش پر رهرو باد