متأسفانه مالکان زمین، باغات و مزارع در نشل بیشتر از وراث میباشند که بدلیل حب وطن سعی داشته و دارند که یک باب ویلا در زمین خود ایجاد نمایند.
آوای کمال / این روزها بحث شروع فعالیت بنگاههای املاک در نشل بسیار داغ و یکباره با ایجاد سر و صدای عمومی خاموش گشت. براستی فارغ از چیستی و چگونگی فعالیت بنگاههای املاک چه رویکردی باید در قبال فعالیت این صنف اتخاذ گردد؟
بافت سنتی نشل همواره به پدیدههای جدید در نشل واکنشهای مختلفی نشان داده است. روستای نشل به دلیل نداشتن یک سند چشمانداز جامع با افق روشن و مشخص همانند دیگر روستاهای ایران مسیری مشابه را طی میکند. مسیری که در آیندهای نزدیک به یک شهرک ییلاقی بدل خواهد شد و حیف از نشل که میتوانست با یک تدبیر محلی در سالهای دور گذشته به ماسوله دوم ایران بدل شود.
اجرای طرح هادی در نشل هم همانند دیگر روستاها مدلی شتر گاوپلنگ از توسعه روستا و عریض نمودن معابر بوده است و بس. روستای نشل به دلیل محدودیت زمینهای قابل ساخت در داخل بافت فعلی چارهای جز هجوم به دشتها و باغات برای فرونشاندن عطش ساخت و ساز ندارد.
متأسفانه مالکان زمین، باغات و مزارع در نشل بیشتر از وراث میباشند که بدلیل حب وطن سعی داشته و دارند که یک باب ویلا در زمین خود ایجاد نمایند.
روزی بافت جمعیتی نشل ترکیبی از چند طایفه بزرگ با سیستم پدرسالاری بود که بیشتر مردان طایفه به شغل دامداری در مراتع مشغول بودند و بصورت متراکم در خانههای بزرگ زندگی میکردند. این روند با گذشت زمان و کمرنگ شدن شغل دامداری و مهاجرات جوانان به شهرهای بزرگ شکل تازهای به خود گرفت و جوانان شهر نشین که جدا از پدر و مادر، فقط برای برخی از ماههای سال به نشل میآمدند و از نظر مالی نیز به یک رفاه نسبی رسیدند ویلاهایی را در باغات داخل محل ایجاد نمودند. موج سوم ساخت و ساز در نشل به حضور افرادی بر میگردد که تا چند سال پیش با روستای نشل کاملاً بیگانه بودند. اما با گسترش امکانات رفاهی از قبیل برق، تلفن و جاده نصفه و نیمه، سیل عظیمی از غریبههای به ظاهر آشنا را که تنها پسوند نشلی را یدک میکشند به زمینهای خارج از بافت نشل هجوم بردند و اکنون این عطش بیپایان، علی رغم اخطار و حکم تخریب همچنان سیری ناپذیر به پیش می رود.
حال در این آشفته بازار، فعالیت بنگاههای املاک بعنوان تسریع دهنده روند فروش املاک و دشتهای نشل محسوب میشوند، هر چند با توجه به دگردیسی سریعی که در حال وقوع است، عدم فعالیت بنگاههای املاک امری اجتناب ناپذیر است و در آیندهای نزدیک بنگاههای زیادی قد خواهند کشید. چرا که منع قانونی برای عدم فعالیت آنها وجود ندارد اما داشتن یک قانون محلی با پشتوانه محکم میتواند روند این تبدیل را کند و یا هدفمند نماید.
روستای نشل برای حفظ و نگهداری دشتها و باغات خود که در حقیقت نگین انگشتر نشل محسوب میشوند، چارهای ندارد مگر آنکه بافت ییلاقی و خوشنشین خود را در مناطقی دورتر از روستا قرار دهد. منطقه روبروی روستای نشل معروف به شنکروشتخت و بالاتر از آن مستعد واگذاری و تبدیل به یک شهرک ییلاقی است که با اخذ مجوز واگذاری از اداره منابع طبیعی و بنیاد مسکن و تبدیل آن به یک شهرک خوشنشین، نه تنها از تخریب بافت سبز و دشتهای نشل جلوگیری خواهد شد، بلکه یک سرمایهگذاری سودآور برای منفعت همه روستا محسوب خواهد شد که درآمد سرشاری را نصیب عمران آبادی و توسعه محل خواهد نمود.
با گسترش چنین فضایی در کنار یک قانون محلی قوی و شناسایی زمینها و منازل قابل تفکیک یا فروش تحت یک عرف محلی فراگیر، فعالیت بنگاههای املاک نه تنها تهدیدی محسوب نمیشود، بلکه با نظارت دقیق شورا و دهیاری میتواند بعنوان یک سوپاپ اطمینان عمل نماید که از گسترش زمینخواری و فروش بیرویه زمین در نشل جلوگیری نماید.
امید است با تصویب قانون محلی همه جانبه نشل تحت عنوان یک قانون اساسی محلی که تکتک نشلیها را ملزم به رعایت آن نماید، بخش ساخت و ساز هم دارای یک شناسنامه مشخص و مدون گردد.
هرچند مهمترین قانون که نیازی به نوشتن آن هم نیست، همان هویت نشل است که سرسبزی دشتهایش میباشد و تا زمانی که این دشتها و سرسبزی وجود دارد ، تا زمانی که چشمهها آلوده نشوند، نشل زیباست. با از بین رفتن این زیباییها نوشتن هر قانونی بیفایده است، چرا که نشل دیگر آن نشل سرسبز و زیبا نیست.
و آن حس زیبایی را که امروز به همه ما میدهد دیگر در ما ایجاد نمیکند و محلی میماند و با انبوهی از ساختمان و مشکلات محیط زیستی و کمبود آب و منابع.....