مردی با صورتی گندمگونه، چهرهای آرام،ریشهایی که دیگر به سفیدی گراییدند و ابروهایی کشیده که نگاه نافذش را تکمیلی بر چهره کاریزماتیکش بود.
مردی با صورتی گندمگونه، چهرهای آرام،ریشهایی که دیگر به سفیدی گراییدند و ابروهایی کشیده که نگاه نافذش را تکمیلی بر چهره کاریزماتیکش بود.
اگر چه برای بسیاری جنگ پس از ۸ سال به اتمام رسید اما برای او جنگ از درون مرزهای کشورش به فرای مرزها کشیده شد تا چهره او تبدیل شود به قهرمانی ملی که حالا تمام ملت ایران را داغدار کرده است. مردی که فرای نظام سیاسی کشورمان حتی اپوزوسیون نیز برای او احترام قائل بودند.
جدایی از اینها حتی دشمنانش نیز برای او احترام قائل بودند و از یاد نمیبریم ژنرال پترائوس امریکایی که پروژه عراق در دستش بود و در مورد سردار فاتح گفته بود: سلیمانی مغزی متفکر، فردی مدبر و به شدت دشمنی قابل احترام است.
ایران بیش از ۱۰۰۰ سال بود که جرات نزدیک شدن به مرزهای غربی خود را نیز نداشت و همیشه از سمت غرب بر لبه کوههای زاگرس خط قرمزش بود ولی با حضور وی در سپاه قدس دیدیم که چگونه دیگر لبنان و خوزستان و یا سواحل خلیجفارس و مدیترانه به یک مرکزیت رسیده بودند.
به هر رویی چه به دلایل ملی و جه به دلایل مذهبی و حتی چه به دلایل پیروزیهای تاریخی که برای کشورمان به ارمغان آورد سردار فاتح را میتوان دوستداشتنیترین و یک نقطه اتحاد بینظیر برای مرز پرگهر دانست، شخصی که حتی اپوزوسیون نیز شیفته او شدند و در فضای مجازی میبینیم چهها برای او کردند...
افسوس که دیگر چهره نازنیش را نمیبینیم...
یادداشتی از ماه آفرید عزیز کمالی