درمیان مکاتب الهی هم که بنگریم میبینیم هیچ مکتبی به اندازه اسلام عزیز به نظافت و پاکیزگی و رعایت و حقوق زیست محیطی موجودات بها نداده است

جوامع بشری اصولا و عموما منتقدند و نسبت به پیرامون خود واکنش منفی شان سریعتر بروز میکند تا نگاه ستایش گر و سپاسگذارشان .این موضوع ربطی به جغرافیای انسان ها هم ندارد بطوری که مردم سوییس هم به فراخور دموکراسی و رفاه موجود در کشورشان  همان اندازه از کاستی های سرزمینشان گله مندند که مردم کشوری در آسیا و شاید هم ایران . اما انچه که این دو جامعه بشری را از هم متمایز میکند این است که  در جوامع بشری پیشرفته رابطه حکومت- ملت یک ارتباط دوسویه و مکمل است خصوصا در مسائلی که مستقیما به سلامت اجتماع بستگی دارد نه امور سیاسی بین الملل .

درجهان اول کسی درخت نمی برد . موجود زنده ای آزرده نمیشود و هیچ موتور سواری در پیاده رو حرکت نمیکند چرا که میداند به محیط زیست خود بایستی احترام بگذارد و این چیزی نیست که دولت مرکزی صرفا موظف به پیاده کردن قوانینش باشد حالا وقتی این نگاه نهادینه شد شهروند آن کشور اجازه دارد درخصوص مثلا ناپاکی خیابان محل زندگی خود واکنش نشان داده و درخواست اقدام عاجل سازمانهای طابعه دخیل در آن موضوع را داشته باشد . قطعا مقصود از این مطلب آن نیست که در جوامع در حال توسعه اعتراض قابل قبول نیست بلکه نگارنده سعی دارد اذهان را به سمت سهم خود مردم در این اشتراکات بین دولت و مردم سوق دهد .

 به طور مثال این روزها که مقوله انباشت زباله در مازندران و معظل دفع آن بر سر زبان جراید میچرخد همه منتقد هستند و گلایه مند از این اتفاق. گلایه بجاست چرا که شهرداری به عنوان متولی , موظف به چاره جویی در این خصوص با رعایت کلیه جوانب سلامت جامعه است .اما خود اجتماع در این خصوص چه نقشی دارد؟

 بی پرده اگر خودمان کلاه خودمان را قاضی کنیم میبینیم که قصور خودمان کمتر از این نهادهای اتفاقا غیرپاسخگو نیست .

 چشمانمان را ببندیم و ببینیم مثلا چند درصد از ما برای تفکیک زباله هایی که خودمان تولید کرده ایم و نه کس دیگر تلاش کرده ایم؟

اگر درختی نکاشته ایم لااقل چقدر تلاش کرده ایم که کاغذ کمتری مصرف کنیم ؟

هدر رفت آب مصرفی مان چقدر است که رتبه اول مصرف در دنیا را داریم؟

و اصولا چرا اینقدر درمقابل سلامتی خود مقاومت میکنیم ؟

 کمی که منصف باشیم میبینیم بسیار کم و گاها متاسفانه هیچ .

درمیان مکاتب الهی هم که بنگریم میبینیم هیچ مکتبی به اندازه اسلام عزیز به نظافت و پاکیزگی و رعایت و حقوق زیست محیطی موجودات بها نداده است .قرآن کریم را که بنگریم میبینیم بسیاری از سور مقدس الهی همچون عنکبوت فجر بقره شمس ناس و ... از همین دست نام گذاری شده است و انسان نه تنها ارتباط تنگاتنگی در بهره وری و توسعه با طبیعت و زیستگاه خود دارد بلکه به عنوان اشرف مخلوقات مجری فرامین الاهی در این خصوص نیز هست و از آنجایی که معتقدیم جهان هستی بر پایه  نظم و انظباطی خاص بنا شده و هر آنچه هست مکمل دیگریست پس اگر ناهماهنگی در آن وجود دارد بیشک رد پای ما انسانها در این برهم خوردگی توازن مشهود است.

قطعا این موارد نافی وظیفه ذاتی ارگان ها و نهادهایی همچون شهرداری ها و سازمان حفاظت از  محیط زیست در جای جای کشور نبوده و نیست اما یادمان باشد که اگر باری از دوش این سازمانها بر نمیداریم لااقل تلاش کنیم باری به دوش خسته و ناکار آمد و در بسیاری موارد ناکاربلدشان نباشیم .

هرچند این روزها خبر های خوشی از حضور و تولد سازمانهای مردم نهاد که می توانند بازوی مشکل گشای دولت مرکزی در بسیاری ازین موارد باشند به گوش میرسد اما قطعا این کافی نیست و گستردگی و حجم اینگونه معظلات بقدری ست که نیاز به یک عزم ملی دارد . یک اشتراک و همکاری صمیمانه بین مردم و مسیولین . فرهنگ سازی از آموزش و پرورش ریشه سازی شود و رسانه ملی به جای پول در اوردن از راه تبلیغات شامپو ضد شوره و روغن بدون پالم به کمبودهای زیست محیطی بپردازد شاید بشود آینده روشنی را برای این سرزمین از این لحاظ متصور شد والا  باید منتظر خشک شدن رودخانه هراز و شاید هم خزر همچون ارومیه و هامون و یا نابودی جنگلهای هیرکانی به جا مانده از عصر یخبندان بود که اگر این اتفاق بیوفتد اولین متضرر آن ما و نسل بعدی ما خواهد بود .

وقت آن رسیده یک سوزن اول به خودمان بزنیم