جایگاه تخصص در مدیریت شهری ما کجاست؟
کمال آنلاین/یادداشت علیرضا عزیز کمالی :
چه دموکرات مآبانه است که هر کسی می تواند در تعیین سرنوشت شهر خود تصمیم گیرنده باشد، چقدر خوب است که ما میتوانیم هر کسی را برای اداره شهرمان برگزینیم و میتوانیم از بین انبوهی از آدم ها، هر کسی را که به او حس خوب تری داریم انتخاب کنیم.
از حس خوب به یک بچه محل گرفته تا اقوام یا فامیل دور، رفیق خودمان یا رفیق رفیقمان، یا چهرههایی که به هر دلیل آنها را زیاد در رسانه ها دیده ایم و برایمان چهرهای آشنایند یا در میادین ورزشی برایمان افتخار آفریده اند.
البته شاید هم با دیدی بدبینانه با این رویکرد که درآینده میتواند گره ای از گرههایمان را بگشاید و در حالتی بسیار بدبینانه تر میت وانیم بدانیم در آینده کجا زمین بخریم یا برای آپارتمان پنج طبقه مان یک طبقه اضافه، بیشتر از بقیه ارتفاع بگیریم.
به راستی جایگاه تخصص در مدیریت شهری ما کجاست؟ برنامه ریزان و طراحان شهری، اقتصاددانان شهری، جامعه شناسان شهری، جغرافیدانان، کارشناسان ترافیک و منظر و محیط زیست و تمامی این تخصص ها و بیشتر از اینها در مدیریت شهر ما چه جایگاهی دارند؟
اصلا بگذارید سوالم را اینگونه مطرح کنم؛ آیا فلان فدراسیون ورزشی حاضر است کسی را بدون داشتن سابقه و تجربه در آن رشته یا حتی رشته ورزشی دیگری در کمیته فنی اش وارد کند؟
آیا فلان سازمان مخابراتی کسی را با تخصصی غیر از مخابرات و تخصص های مرتبطش مثلا یک هنرمند نقاش را در راس امورش به عنوان عناصر تصمیم گیرنده برگزیند؟
آیا فلان کارگردان می تواند از کسی که سابقه و تخصص بازیگری ندارد به یکباره برای اجرای یک تئاتر حرفه ای استفاده کند؟
یا اصلا آیا فلان هنرمند خواننده حاضر است بنده نگارنده یک شب، فقط یک شب در یکی از کنسرت هایش به جای او روی سن بروم و برای حضار بخوانم؟
می دانم که شاید اکنون از نوشتن این چند سطر رگهای گردن بسیاری متورم شود و عده ای را نیز مشوش کند، اما به واقع بیایید بپذیریم که اداره یک شهر با تمام ساز و کارهایش، تخصص میخواهد و نمی توان برای درمان آرتروز به متخصص بیهوشی رجوع کرد.
نگاهی به شیوه اداره شهر و چگونگی مشارکت مردم در شهرهای پیشرفته و درحال پیشرفت دنیا بیندازیم و بپذیریم که هر کسی در جای خودش قرار بگیرد و بپذیریم که جایگاه تمام سلیقه ها و افراد یک شهر را برای اداره آن، در شورایاری ها و شوراهای محله که عمیقا به اصل موضوع نزدیک تر است و ظرفیت اصلاح قانون شوراهای شهر را میسر میکند تعریف کنیم نه جایی همچون شورای شهر که تصمیمات حیاتی مانند انتخاب شهردار و نظارت بر عملکرد آن و رفع مشکلات عدیده شهر در آنجا گرفته میشود.
امیدوارم «تصمیم سازان و تصمیم گیران در سطح کلان کشور» به این موضوع با دقت نظر بیشتر و توجه ویژه نگاه کنند و رویکرد رفع نقاط ضعف و اصلاح قانون شوراهای شهر را در پیش گیرند چرا که احتمالا خود به این موضوع واقف می باشند و حتما به کرات شنیده اند که در میان سیستم ها و مسایل پیچیده روز دنیا، شهر به عنوان سیستمی بسیار پیچیده و پویا قلمداد میشود که بدون وجود مجموعه ای از متخصصان و آگاهان به مسایل و نارسایی های شهر، در مسیر حل مشکلات آن قدم برداشتن کاری بس دشوار است.