توسعه ظرفیت های محلی مدیریت شهری ،بهره گیری از روش های مشارکتی به منظور تقویت بافت اجتماعی ،آموزش شهروندی در راستای آگاهی در مقابله با مخاطرات طببعی ،به موازات شیوه های الگوی تاب اور ،توسعه و ارتقاءایمنی و تاب اوری شهرها در برابر بلایای طبیعی در پی خواهد داشت.

جایگاه شهرهای تاب اور در مدیریت شهری

در سالهای اخیر ،جهان شاهد برخی از مخاطرات پیش بینی نشده طبیعی چون گردباد ،زمین لرزه و.. بوده است .اگر چه برخی از ابزارهای پیش بینی کننده به کار گرفته شده اند اما واقعیت این است که مخاطرات آتی را نمی توان براساس شواهد پیش بینی کرد و همچنین به راحتی نمی توان حالت ،اندازه و مکان مخاطرات را از پیش بیان کرد .بنابراین افزایش یا بهبود توان ظرفیتی یک سیستم برای ایستادگی و بازیابی در برابر مخاطرات بسیار مهم است .

  ویژگیهای خاص جغرافیایی ،اقلیمی و زیست محیطی ایران موجب شده که این کشور   از جمله مناطق با پتانسیل بالا از نظر حادثه خیزی و مواجه شدن با بحران  باشد و جز ده کشور حادثه خیز محسوب گرد به نحوی که از  ۴۱ نوع حادثه طبیعی شناخته شده در جهان ۳۱ نوع ان در ایران به وقوع می پیوندد.در این میان سیل و زمین لرزه بیشترین سهم را به خود اختصاص داده اند و موجب خسارات  مالی و جانی بسیاری شده اند .با این وجود امروزه شاهد ان هستیم که در کشور ما به ان اندازه که به اقدامات بعد از بحران توجه می شود به اقدامات قبل از بحران توجهی نمی شود و همین موضوع باعث افزایش میزان خسارات مالی و جانی شده که در طی بروز بلایای مختلف در کشور به بار امده است .

در این میان شهرها سیستم پیچیده و به هم وابسته ای هستند  که به سبب نارسایی های موجود در بافت های قدیمی و ناکارامدی شهری به جهت ساماندهی در عواملی چون نوع کاربرو نسبت به تهدیدات طبیعی و انسانی بسیار اسیب پذیر می باشند .هنگامی که بلایای طبیعی رخ می دهد شهرها با خطرات بیشتری مواجه هستند و بیش از هر محیط دیگری در شهرها خسارت ایجاد می شود و پیامدهای ان نسبت به هر محیط و سکونتگاه دیگر بدتر است .با افزایش و رشد شهری شدن و حوادث و بلایای طبیعی بزرگ و کوچک که مدام در محیط شهری رخ می دهد ،سالها تلاش و زحمت برای توسعه و پیشرفت مکرر و پیوسته بیهوده  بود ه و همچنان که شهرها بر قلمروهای فضایی خود می افزایند در مقابل تهدیدات طبیعی و انسان ساخت اسیب پذیر تر می شوند بر این اساس امروزه با وجود خسارتهای فراوان مخاطر ه های طبیعی و انسانی به کالبد شهرها موجب شده است که مفهوم تاب آوری برای کاهش سوانح به چالش عمده و حوزه ای مهم در عرصه مدیریت بحران تبدیل شود .هیچ اجماعی از تعریف تاب اوری که مورد قبول همه رشته های علمی باشد وجود ندارد .

واژه تاب آوری اغلب به مفهوم بازگشت به گذشته به کار می رود که از ریشه لاتین (resilio) به معنای بازگشت به عقب گرفته شده است .در فرهنگ لغات ،توانایی بازیابی ،بهبود سریع و تغییر ترجمه شده است  .هیچ اجماعی از تعریف تاب اوری که مورد قبول همه رشته های علمی باشد وجود ندارد.در فرهنگ  .ریشه تاب اوری از حوزه هایی چون بوم شناختی ،روانشناختی و فیزیک اخذ شده است و در بسیاری از حوزه های علمی به یک اصطلاح مهم تبدیل شده است . و می توان آن را واژه پذیرفته شده ای در توسعه پایدار  و مدیریت بحران داشت .تاب آوری یکی از مهم تربن مباحث تحقیق در زمینه رسیدن به پایداری است.و به عنوان یکی از ابعاد  کلیدی توسعه پایدار شهری ،تاب اوری یک شهر در قابلیت ان شهر برای آمادگی در پاسخگویی ووبازیابی در برابر تهدیدات ،بلایا و تغییرات شدید و ناگهانی با حداقل اسیب به ایمنی و سلامت عمومی اقتصاد و امنیت نهفته است .به لحاظ زمانی از دهه ۱۹۷۰ توسط هولدینگ با انتشار مقاله ای با عنوان تاب اوری و مقاومت سیستمهای اکولوژیکی مطرح شد..تاب اوری شهری برامادگی در برابر بلایای شدید ،کاهش اسیب پذیری و افزایش ظرفیت انطباق ،تاکید داردو به معنای توانایی تطابق پذیری ساختاری ،فرهنگی ،اجتماعی و اقتصادی در برابر تغییرات ناگهانی و یا تدریجی است .ارتقا ء تاب اوری به جای تلاش برای کاهش اسیب ها و خسارات بعد از وقوع حوادث است.جامعه تاب اور قادر به پاسخگویی در برابر تغییرات به شیوه ای موثر و مثبت است ،به گونه ای که علی رغم تغییرات تحمیل شده  عملکردهای اصلی خود ،در قالب یک اجتماع منسجم را از دست نمی دهد  .تاب اوری باید به عنوان رویکردی در برنامه ریزی شهری و مدیریت بحران درک شود و روابط بین اجزاء آن و سیستم های شهری تعیین گرددتا فرایند برنامه ریزی و اقدامات در راستای اهداف تاب اوری انجام شوند.در این میان آگاهی از مخاطرات طبیعی و تاب اوری جامعه بسیار مهم است .دانش و آگاهی عمومی را باید ارتقاء بخشید و با تدوین و نظارت دقیق بر اصول و قوانین ارتقاء دهنده پایداری اجتماعی و الگوهای توسعه زمینه های کاهش اسیب پذیری ،بهبود و ارتقاءایمنی در بافت شهری کشور را فراهم آوریم .همچنین توسعه ظرفیت های محلی مدیریت شهری ،بهره گیری از روش های مشارکتی به منظور تقویت بافت اجتماعی ،آموزش شهروندی در راستای آگاهی در مقابله با مخاطرات طببعی ،به موازات شیوه های الگوی تاب اور ،توسعه و ارتقاءایمنی و تاب اوری شهرها در برابر بلایای طبیعی در در پی خواهد داشت.

بنابراین تمامی مسولان به ویژه مدیران شهری در راستای رسالت خود باید تمامی توان خود را در زمینه برنامه ریزی و عمل برای مدیریت بحران و راهکارهای پیش گیرانه به کار گیرند چرا که با توجه موقعیت سانحه خیر کشور کم کاری و بی توجهی در این خصوص عواقب دلخراش و نابخشودنی را به همراه خواهد داشت .

شهرنشینی به عنوان شیوه غالب سکونتی انسان قرن بیست و یکمی با رشد شتابان در حال گسترش است . رشد جمعیت شهرها تنها یک عامل از عوامل بیرونی تاثیر گذار بر رشد شهرنشینی بوده است .تمرگز گرایی و توسعه ناموزون‌  از جمله مواردی بوده است که زمینه را برای مهاجرت روستاییان به شهرها و به تبع ان رشد و گده حاشیه نشینی ،پدیده ای شهری است که با توجه به رشد شهرنشینی بی رویه و وجود مهاجرتهای روستا-شهری شکل گرفته و گسترش یافته است و به عنوان برهم زننده تعادل فیزیکی شهرها ،نشان دهنده توسعه ناموزون شهری است و دغدغه بسیاری از متخصصین شهری ،جامعه شناسان و..است.تاریخچه حاشیه نشینی در جهان به انقلاب صنعتی و به تبع ان رشد شهرها گره خورده است .شروع این پدیده در ایران تقریبا به دهه ۴۰ و خصوصا بعد از اصلاحات ارضی روستاییانی  که زمین محروم شدند جهت زندگی بهتر به سوی شهرهای بزرگ سرازیر شدند.باز می گردد .که سبب شد مهاجرت روستا -شهری افزایش یابدو عدم امکانات رفاهی ،اقتصادی و اجتماعی در روستاها(پایین بودن درامدها،نبود فرصتهای شغلی ) موجب گردید روستاییان به هر قیمتی خود را به شهر رسانده تا رفاهی که در روستاها ندارند در شهرها بدست اورندولی به سبب وجود مشکلات شهری  و پایین بودن سطح مهارت ،تحصیلات  و بالا بودن قیمت زمین امکان جذب شدن در متن شهر را از دست می دهند .به حاشیه ها ی شهر پناه می برند و خود و نسل بعدی تود را به حاشیه نشینی مبتلا می سازند .البته همه جمعیت حاشیه نشین را هم مهاجران روستایی تشکیل نمی دهند ،بخشی از انها افرادی هستند که از ساکنان همیشگی شهر بوده و به علت فقر اقتصادی در واحدهای مسکونی غیر استاندارد زندگی می کنند .  البته در طی سی سال گذشته جریان توسعه شهری باعث گردید که جمعیت شهرنشین بالغ بر دوبرابر گرددو عملا سرعت ان از ظرفیت و توانایی دولت و شهرداری ها در فراهم نمودن زیر ساختها ،ارائه خدمات و ایجاد اشتغال شهری به شدت پیشی گیرد  بنابراین گسترش این پدیده را باید ناشی از تحولات اجتماعی -اقتصادی روند شهرنشینی و شهرگرایی ناهمگون در نیم قرن اخیر دانست .مدیران شهری باید برنامه هایی را برای حل این معضل در اولویت های اساسی کار خود قرار دهند بنابراین برای شناخت این معضل ابتدا باید تعریف دقیقی از ان ارائه کرد تا بتوان راهکار عملی و درستی برای رفع ان یافت .اولین تعریفی که از حاشیه نشینی ارائه شده است به سال ۱۸۱۲برمی گردد که دران حاشیه نشینی به مکان های شلوغ و مراکز جرم خیز اطلاق می شد و امروزه حاشیه نشینی را اسکان غیر رسمی و بدون مجوز افراد در کنار شهرها که بیشتر به صورت شهرک نشینی در حومه شهرها و آلونک نشینی دیده می شود ،گویندحاشیه نشینان در شهر سکونت دارند ولی به هر دلیلی نتوانستند جذب نظام اقتصادی -اجتماعی شهر شوند تا از امکانات و خدمات ان استفاده کنند در واقع حق توسعه این شهروندان براورده نشده است  .حاشیه نشینی به عنوان یک مساله اجتماعی پیچیده متاثر از عوامل بسیاری شکل میگیرد .از جمله مهاجرت از روستا به شهر را می توان عامل اصلی حاشیه نشینی در کشورهای در حال توسعه دانست .شهرها در کشورهای درحال توسعه با سیل عظیم مهاجرین روستایی روبه رو هستند .بعضی از مهاجرین خوشبخت بوده و می توانند از دروازه های طلایی شهر عبور داده و خود را با شهر تطبیق دهند ولی بعضی از انها نمی توانند با شهر سازگاری پیداکنند و در نتیجه در پشت دروازه های شهر مناطق حاشیه نشین را تشکیل می دهند.حاشیه نشینی یک بیمازی است که نشان دهنده عدم سلامت ساختارهای اقتصادی و اجتماعی می باشد .مناطق حاشیه نشین مناطق با جمعیت متراکم و خانوارهای پرجمعیت تشکیل شده شغل اکثر زنان حاشیه نشین  خانه داری و شغل اکثر مردان کارگری و کار در بخش غیررسمی بوده است . و  عموما غیر قانونی ساخته شده و از مصالح کم دوام در ساخت منازل استفاده می کنند و فاقد خدمات شهری مانند آسفالت ،برق،تجهیزات دفع زباله  ،واز دیگر ویژگیهای این مناطق بهداشت ضعیف،رواج مشاغل کاذب و غیر رسمی ،پایین بودن سطح اموزش و پرورش و سواد روبه رو  هستند .حاشیه نشینی در شهره مانند دیگر پدیده های اجتماعی عوارض و مشکلاتی برای جامعه به همراه دارد .برای مقابله با ان باید بدون درنگ با رشد ان مقابله کرد و سپس به اصلاح ساختارهای داخلی پرداخت .ابتدا رفع علل حاشیه نشینی بسیار مهم است .دادن امکانات کافی و لازم و توجه به توسعه روستاها ،گسنرش عدالت و رفاه در روستاها می تواند جلوی خیل عظیم مهاجرتهای روستایی را بگیرد .همچنین تشویق سرمایه داران شهری برای سرمایه گذاری در این محلات به دلیل وجود نیروی کار فراوان در بهبود اوضاع این مناطق بسیار موثر می باشد. کاهش فاصله طبقاتی ،جذب مشارکت های مردمی و همچنین برای کاهش حاشیه نشینی توجه به توسعه متوازن مناطق و عدم‌تمرکز گرایی خدمات و اشتغال در مناطق شهری امری اساسی است تا جلوی مهاجرتهای بی رویه و غیر اصولی به شهرها  گرفته شود .