قلم به دست گرفته ام تا بعد از بیست سال یک بار هم ازموقعیت جايگاه خبر وخبرنگار دفاع کنم وگلایه ای داشته باشم از برخی مسئولان محترمی که خبرنگار را نردبان بلندپروازهایشان کردند و فکر می کنند دنیا همیشه وفق امیال مبارکشان خواهد بود.

در سالهایی نه چندان دور که تازه در این مسیر افتاده بودم، دوستی عزیز جمله ای به من گفت که آن روز از او آزرده خاطر شدم اما امروز اعتراف می کنم که او داناترین دوستی است که من دارم!

او می گفت: برخی از مسئولان محترم را ماعالم ودانشمند و فرهیخته اشان معرفی می کنیم و زمانی که بالایشان بردیم پایین آوردنشان بسیار دشوار است و حریف این عالمان نخواهی شد!! اگر به ساحت اشان!! جسارت نمایی شما را بی سواد و خائن معرفی خواهند کرد!

روزی که خداوند منان یاری ام کرد وقلم به دست گرفتم و شغل پرمسئولیت و خطیر روزنامه نگاری را انتخاب نمودم با احدیگانه عهد بستم که در مسیر صداقت و پاکدستی گام بدارم و قلمم را به هیچ قیمتی نفروشم که کاری بس دشواراست و تا دلتان بخواهد بدخواه نصیب تان می شود.

هیچگاه فکر نمی کردم آنانی که در این مسیر حرکت کنند باید چوب اعتقاداتشان را بخورند وسکوت پیشه کنند؛ هیچ وقت فکر نمی کردم روزگاری را شاهد باشم که برخی دوستان وهم صنفی هایم مناعت طبع شان را زیر پا میگذارند تا به مال ومنالی برسند ولقمه هایشان پرچرب باشد!!

با عرض پوزش از اساتید عرصه اطلاع رسانی و آنانی که امروز به خاطراعتقاداتشان در خانه بست نشسته اند و با سیلی صورتشان را سرخ نگه می دارند تا زیر بیرق احدالناسی نروند، باید بگویم که امروزکاملاً آنان را درک می کنم و می گویم ای کاش من هم جسارت شما را داشتم و گوشه عزلت می گزیدم تا بیش از این زجز نکشم !!

اگر هزاران روز بی وقفه برای اطلاع رسانی زحمت بکشیم وظیفه مان را انجام داده ایم و وظیفه داریم در چارچوب مصالح و منافع نظام وکشور قلم فرسایی نماییم که قطعاً همین طور است و وظیفه داریم از عملکرد مسئولان استانی و نمایندگان محترم و مدیران کل که شبانه روز برای رفاه و آسایش مردم تلاش می نمایند بگوییم و بنویسیم و آنچه وظیفه مان نیست و خط قرمزمان شده انتقاد از کم کاری ها و کاستی هایی است که به عینه می بینیم؛ چرا؟ چون که به خاطر این که ....

آخرحریم ها را شکسته ایم!! آیا مصلحتی بالاتراز منافع مردم هست؟ مسلماً خیر! آیا نباید از مشکلات و کاستی ها و برخی نامدیریتی ها نوشت؟ قطعاً بلی!

استاندار گرامیمان از روزی که بر مسند نشسته اند انتقادها همراه ایشان بوده و ما به خاطر مصالح استان ومردم دندان روی جگر گذاشته ایم به امید اصلاح امور! همه آنانی که صاحب نظرند و صاحب ایده اند از انتصابات استاندار محترم گلایه می کنند و ما چشم مان را بستیم و گفتیم گذشت زمان همه چیز را به بهبودی میبرد و باز هم از عملکرد نماینده عالی دولت پشتیبانی نمودیم و امروز نتیجه این همه همراهی را می بینیم ؛

استاندار محترم دلسوزان واقعی و آنانی که تملق بلد نیستند را کنارگذاشته و به آنان توجه نمی کند و سراغ آنانی رفته ودل بسته که در دولاي گذشته هم عزیزدل دستگاه بودند؟!

راستی ملاک و معیارجناب ربیع فلاح برای گزینش در عرصه خبر و حمايت از فردي خاص چیست ؟ اگربه آنان اعتماد و اعتقاد دارد دلیل فراخوان ایشان از رسانه ها و صاحبان اندیشه چیست که بگویند اگر به جای استانداربودند چه می کردند؛

 من به عنوان یک روزنامه نگار همین حالا می گویم که آقای استاندارمن هیچگاه دوست ندارم جای شما باشم !!

حضور استاندار با آنهمه مشغله كاري در رونمايي از يك روزنامه محلي وسخنراني قراي ايشان كه نبايد به حرف هاي پوچ برخي از سايت ها توجه كرد مزيد براين ادعا است. بايد از استاندار محترم و معززپرسيد خردشدن عالي ترين مقام دولت براي يك خاص چه تحليلي براي ديگران و ساير رسانه ها در استان ميتواند داشته باشد؟ آيا در استان همه كارهاي نيمه تمام به اتمام رسيده است كه در يك رونمايي از يك روزنامه محلي كه باعنايت جنابعالي راه هايش هموار ميگردد حضور پيدا ميكنيد وبانگ كمك به رسانه را در فرمايشات خود داريد؟ بايد از استاندارمحترم پرسيددرعمر كوتاه خود در دولت تدبير و اميد كدام بار شخص حضرتعالي در دفاتر خبرگزاري ها و نشريات حضور داشته ايد كه اين براي دومين بار است كه اين كاررا انجام ميدهيد؟ جناب استاندارآيا ورود حضرتعالي براي پيگيري مجوزروزنامه ها در شان ومنزلت يك استاندار است؟ جناب استاندار مگرفرهنگ و ارشاد استان متولي اينگونه كارها و متقاضيان نيست كه شما رسما از پشت تريبون اعلام ميفرماييد وگره گشاي ميشويد؟

بايد گفت استان مازندران با آن همه پتانسيلها و توريست و كشاورزي امروز كشاورزان و باغدارانش سردرگريبان فروش محصولات خود هستند ودل خوش كرده اند كه درراس ارم استان فردي مطلع برمسند كشاورزي نشسته است و اثرات منفي آنرا در دعوت نمايندگان از وزير جهاد ميبينيم كه ايشان بايد پاسخگوي واردات برنج و محصولات باغي باشد.

اگرچه ادعا دارم به عنوان یک روزنامه نگار حامی راستین وصدیق جامعه کارگری ام و برای آنان قلم می زنم اما آدمی یک جانبه نگر نیستم و تلاش نموده ام رابطی امین میان کارگران و دولت باشم ؛ در این سالها با همه مسئولان ومدیران ارتباطی حسنه داشته و هرزمانی که لازم بوده در قامت یک روزنامه نگار بی طرف انعکاس دهنده خدمات و فعالیت هایشان بوده ام و هرجایی احساس کرده ام کمی وکاستی وجود دارد به عنوان یک دوست دلسوز تلاش نموده ام کمک حالشان باشم و با وجود تمامی مشکلات و زخم زبان هایی که به گویا عزيزان مسئول اینگونه فکر نمی کنند وظاهراً خود را گم نموده اند وجوگیر شده اند ولازم است که آنان را پیداکنی و بیدارشان نمایی که بیش از این در رویاهایشان غرق نشوند.

در مراسم سالروز قانون كار كه تعداد كثيري از كارگران شريف استان حضور داشتند همه چشم انتظار يكي از مديران ارشد استان بودند انتظاري باطل بود كه هيچ عزيز دلي نيامد.

بلی دوستان عزیزم امروز متاسفانه صداقت وپاکدستی مشتری ندارد و آنانی که در بساطشان این کالاهای عجیب وغریب یافت می شود بایست جمع کنند و بروند پی کارشان تا بساط تملق و چاپلوسی فرش شود که مشتریان، فراوان هستند وفروشندگان بسیارو تنوع جنسشان خیره کننده!!

با خود عهد نموده ام اگر عمری بود، ملاحظات را کنار بگذارم و همانند خود مسئولان محترم باشم؛ وعده دادند، فریاد برآورم که عمل به جای وعده؛ اگر کاستی دیدم فریاد بزنم وافشاء نمایم. به جرات ميگويم نه می خواهم مشاورامین استاندارباشم ومشکل گشای ایشان و نه این که بازوان پرتوان مدیران استان زيراكه هربار به مشکلی برمی خورند ما خبرنگاران می شویم چشم وگوش جامعه که مراقب باشیم آب در دلان عزیزان مسئول تکان نخورد و با خیال آسوده به خدمتگذاری خود مشغول شوند.

از مسئولان گرامی استان عاجزانه در خواست دارم که به جایگاه رفیع قلم وخبرنگاری احترام بگذارند و رفتارشان با همکاران مطبوعاتی صادق، طوری باشد که دوست دارند با خود این گونه رفتار شود.

خدايا چنان كن سرانجام كار تو خشنود باشي و مارستگار