بنام آنکه جان را فکرت آموخت :
به نام خداوند قلم و با درود بر محمد (ص) امی درس ناخوانده ای که مسئله آموز صدها هزار مدرس شد و سلام بر علی (ع) شاگرد او و آموزگار مکتب او .
مردی بی بدیل که اندیشه و تفکر دوست در مسیر سیرتش حیران ماند و دشمن دربا تمام جدیت وتلاش  در اعجاب فرو ماند ، اسطوره ای محکم از قسط و تندیسی تناور از داد که صدای عدالت انسان بود و شهادتش به جرم شدت عدلش.
سخن اش ،کلام جاودانه است و گفتن از سخن علی دشوار، به همان اندازه که سخن گفتن از علی (ع)
این کلام جاودانه را ، جاودانه کلامی باید تا بشناسد و بشناساند. لیکن دراین پهنه ی بیکران و سترگ جز به عنایت او گام نتوان زد همانگونه که درثنا گستری علی (ع) نیزجز به مدد او نمی توان سرایید.
این چکامه ، تفسیر خورشید است ، تازیانه ی بیداری است و مصحف شرف ، تجلی عدالت است و گلبانگ هماره قسط و حق ، ستیغ بلند دادگری است و تیغ آخته درمقابل تکاثر طلبان. علی نماینده ی تمام رسالت های بشریت و سخن او منظومه ی بلیغ عدالت و این منشور بلاغت و عدالت را نباید چونان کتابی معمولی وعادی ، گشود و بست و چنین نگشایید و چنان نبندید.
علی (ع) که زلالینه های حکمت و دانش و معرفت از ستیغ آسمان سایش سرازیراست و شاهین بلندپرواز هیچ اندیشه ای را توان آن نباشد که در آن عرصه جولان دهد.اینک ماییم و گام هایی خسته که اگر جرات صعود بر آن فراز رانداریم جسارت ورود به دامنه ها را از دست ندهیم و اگر نای بهره گیری ازچشمه های زلال را نداریم نوش جرعه ای و نظربازی از جلوه ای را نباید ازکف دهیم .
نهج البلاغه امیرالمومنین این دریای پرگهر معانی و معرفت و دانایی صحیفه ای است کامل برای تربیت نسل امروز و فردا . دستمایه ای است برای نوزایی شگرف در عرصه ی تعلیم و تربیت ، راهگشا در مدرسه برای گسترش مرزهای دانایی و معرفت و کلاسی برای شدن و معلمی برای کشف خویشتن و تبلور باوری برای درک خود که خودباوری مسیر خداباوری است و خودشناسی مقدمه ی خداشناسی و بی یافتن خویشتن همه ی یافته ها بی ثمر است و بی توشه جوشش درونی همه ی اکتسابات بیرونی بی اثر.
پس باید فرصتی آفرید تا با بهره گیری از آموزه های آن آموزگار بی بدیل به درک خویشتن نایل آییم که تقلید صرف لذت کشف و حظ خلاقیتهای ذهنی و روحی را می ستاند .
و اینچنین باید تا معلمان و دانش آموزان این دیار کلماتی جاودانه از نهج البلاغه بگویند و خویشتن در فضای اثیری کلام غرقه کنند و با گذر از وادی ایمن به میقات رسند و در رسیدن به آستان کعبه جان با سعی در صفای شعاع اندیشه ی علی و مروه کلمات جاودانه او قدم زنند آنگاه کام خشکیده را اززمزم زلال عشق سیراب سازند و قطراتی از این دریا را به تشنه کامان کویرزده عصر جاهلیت مدرن ارزانی دارند.( انشاا...تعالی)