امید رنجبر عمرانی-سردبیر:جشنواره فیلم فجر با همه ی پستی ها و بلندی هایش و تمام اشکالات و نقدهایش به پایان رسید اما جای سخن برای بعضی از نکات فراموش شده در جشنواره ی فیلم فجر  باقی است که جشنواره ای که می خواست نشان از ادب و فرهنگ سینمایی ایران باشد آنگونه که شایسته و درخور سینماگران و هنرمندان بود برگزار نشد این عدم برگزاری نادرست و پایین بودن سطح کیفی نحوه ی برگزای را می توان از دوستان ارشادی مان و جناب وزیر آقای جنتی خرده گرفت.

افتتاحیه جشنواره فیلم فجر

افتتاحیه فیلم فجر با سخنرانی یکی از نمادهای فساد سینما پهلوی((سعید راد))شروع شد انگار دوستان ارشادی مان ادای دین به سینما پهلوی را خود نمی توانستند ادا کنند برای همین به یکی از عناصر ناهنجار آن دوران سپردند و او را به میدان آوردند !!!انگاربعضی ها در این جشنواره قرص فراموشی خورده بودند که از گذشته ی ناهنجار ایشان((سعید راد)) صرف نظر کرده و او را به اسطوره ای برای سینمای ایران تبدیل کردند و بیش از این هم نمی توانستیم انتظار داشته باشیم که حرف هایش رنگ و بویی از گذشته ی تاریک سینما پهلوی به میان نداشته باشد.

آیا بهتر نبود که از بهروز وثوقی حرفی به میان نمی آمد؟آیا بهتر نبود که تقدیر از او را را به دوران اوج و شکوهش در قبل از انقلاب می گذاشتند آخر آن زمان دوران اوج فساد و فحشای بهروز وثوقی و امثال ایشان بوده است نه اینکه ما اکنون انقلاب کردیم تا نمادهای فحشا و ناهنجاری های اجتماعی غرب زده را از بدنه ی سینما پهلوی پاک کنیم و بهتر نبود به جای تمجید از مهره ی سوخته ی سنمایی گذشته  از آثار انقلابی و کسانی که خاک صحنه ی سینمای ایران را خوردند تقدیر و تشکری درخور میشد.

حضور غرب زده بازیگران

این قضایا تا حضور بازیگران و جلوه گری آنان در جشنواره ی فیلم فجر ادامه پیدا کرد و حتی تیرهای تهاجمات فرهنگی آمریکا و غرب تا آنجا پیش رفت که نحوه ی حضور بازیگران زن در اختتامیه ی جشنواره فیلم فجر فرصت را از دوربین رسانه ی ملی گرفته بود که حتی دوربین هم از این نحوه ی پوشش خجالت کشید و از به تصویر کشیدن بازیگران زن ممانعت کرد تا به طور تمام قد نمایندگان حجاب زن ایرانی را به نمایش بگذارند جز مریلا زارعی که با شیار143ابراهیم حاتمی کیا به واقع  طعنه ای بر دیگر هنرمندان زن حضور یافته در جشنواره زد تا دوربین ها بتوانند با خیالی آسوده آن را به ثبت برسانند.

حال جای تلنگری به اصحاب فرهنگ و هنر دارد که لزوم کار فرهنگی را اول باید از جایی شروع کرد که نوع پوشش و رفتارشان عامل تاثیر گذار  بر جامعه ما می باشد نه اینکه حضور فجیع خود را به بهانه ی عصر تمدن و فرهنگ غربی حاکم بر جامعه با لباس های دور از شان جامعه ی انقلابی و اسلامی توجیه کنند و آن را نشان از روشنفکری خود بدانند.

چمران صلح طلب حاتمی کیا ذبح شد

آنگاه که چمران حاتمی کیا پا به میدان می گذارد و حاتمی کیا پیام((چ)) را این گونه توصیف می کند که چمران من((صلح طلب است نه به هر قیمتی))باید فکر این را هم می کرد که اکنون در کدامین برهه ی زمانی قصد پرده برداری از این اثر فاخر را دارد که طعم تلخ صلح طلبی را چشیده است آن هم به هر قیمتی!!!

حال اگر طعم تلخ توافق نامه ژنو را بعضی ها از زیر کامشان بیرون کرده اند و هنوز هم آن را برد-بردی برای ملت ایران می دانند صلح طلبی چمران و آنان که ارزش های چمران را الگویی برای خود می دانند را تضادی با آرمان های صلح طلبانه ی خود با آمریکا پنداشته و ارزش را ضد ارزشی تلقی می کنند تفکر این گونه افراد جای بحثی طولانی و دراز دارد و تا همین جا بس.

اما ژنو وتوافق نامه اش به حاتمی کیا و امثال ایشان نشان داد که می شود قطعنامه ی 598 دیگری را رقم زد و احمدی روشن و قشقایی و شهریاری و رضایی نژاد و امثال آنان را که برای رشد و نمو دستاوردهای هسته ای ایران تا پای جان ایستاده بودند را می توان مانند((چ))ذبح نمود و برچسب پلمپ را بر دهان آنان کوبید.با اینکه دولت اعتدال و ارامش و صلح قصد مصادره ی ((چ))را به نام خود داشتند اما جای تفکر دارد که چه اتفاقی پیش آمد که جایزه ی ویژه ریاست جمهوری به چمران حاتمی کیا نرسید و حال و هوای سیاسی حاکم بر جشنواره خودنمایی برجسته ای می کرد و تا آنجا پیش رفت که رستاخیز,که نور چشمی مدیران سینمایی اعتدال بود گوی سبقت را از چمران صلح طلب حاتمی کیا ربود.

ابراهیم حاتمی کیا مرد این روزهای سینمای ایران است از بزرگی و مقام حاتمی کیا چیزی کم نشده است همانگونه که در اختتامیه فیلم فجر با اینکه ((چ)) را از میدان بیرون راندند که جای تعجب دارد که معیارها و ملاک های داوران برای فیلم فاخر چه بوده است؟ که ((چ))از گرفتن آن بی بهره بود وفیلمی با مضمون اعتراض از دولت قبلی گوی سبقت را از حاتمی کیا ربود!!!حاتمی کیا روح و نفس سینمای ایران است که به حق در فیلم ((چ)) با بکارگیری از نیروی جوان و خوش فکر این مملکت توانست سکانس تاریخی و درخشان سقوط هلیکوپتر را به تصویر بکشاند این در حالی است که او می توانست برای این صحنه اسکار گرفته ها را به میدان بیاورد اما او به جوانان این مرزو بوم اعتماد کرد و از اعتمادش هم احساس رضایت دارد.

بزرگ مردی همچون حاتمی کیا می تواند که جریان((سینمای سفارتی))را زیر پاهایش له کند و غرور و افتخار ملی را دوباره به میهن بازگرداند او از همان زمانی که در پاسخ به بودجه ی دولتی فیلمش گفت:بودجه فیلم های مرا جشنواره ی برلین و سفارت هلند نمی دهند اگر هم بدهند من نمی گیرم.باید فکر این روزهایش را می کرد که بعضی از سینماگران غرور ملی شان خرد شده است و به اسکار و جشنواره های غرب چشم دوخته اند و آن را سکوی پرتابی برای خود می شمارند و جوایز آن را تافته ای جدا بافته از دیگر جشنواره ها میدانند حتی اگر تکه آهن فرم یافته ای باشد.

اما در پایان باید بگوییم که همه ی منتقدان و آنانی که چشم از ((چ)) پوشیدند و چمران را از نگاه حاتمی کیا نپسندیدند باید بگوییم:((چ,چمران خمینی به روایت حاتمی کیاست))