« نفس صنعت در مازندران بشمارش افتاده است » این یادداشتی بود که به قلم این حقیر در گذشته ایی نه چندان دور بسیاری از مدیران وقت را عصبانی کرد و چه تلفن ها زده نشد و جوابیه هایی که انتشار نیافت.

چند سال از آنزمان میگذرد و هرروز ، روز بروز اوضاع بدترشد و آب از آب تکان نخورد.

در مقوله دیگرنوشتم « دود کش کارخانجات در چمبره سیاسیون » و بارها هشدار داده شد که ای بزرگمردان ترا به مقدسات صنعت را بحال خود واگذارید و دست از این صنعت نیمه جان بردارید و بگذارید آب باریکه کارگران توی گلویشان بچرخد.

حال سناریوی دیگر بازهم دارد رقم میخورد و دخالت های سیاسیون که حتی در زمره خانواده خود که همان به اصطلاح سیاسیون هستند هم تاریخ مصرف آنها گذشته است دست به کمر گذاشته اند و با انگشت اشاره خود رابه سمت کسانی نشانه گرفته اند که تمام تارو پود آنها صنعت و حفظ اشتغال برای این خطه است .

کسی نیست که بپرسد شماها از این همه خردورزی چه سهمی طی این سالها توانستید برای مازندران به ارمغان بیاورید و دستاوردتان برای مازندران چه بوده است ؟

باید ترسید و آرزو کرد که بارالله کاری کن که این سیاسیون بیکار نمانند و هرموقع بیکار میمانند به هر سوراخ سمبه ای سرک میکشند تا علاوه برکارتراشی برای خود و چینش قوم و قبیله ایی به فکر اندوخته خود بعد از تغییرات مدیریتی باشند .

حال این عده برای صنعت مازندران آنطوریکه مشخص است برای خود خواب و خیالاتی دارند که باید گفت وا مصیبتی برای همین صنعت نیمه جان .

ایجادفرصت های شغلی آرزوی است که همه مسئولین استان برایش ساعت ها وقت میگذارند تا حتی روی کاغذ هم شده آماری نزدیک به واقعیت ارائه بدهند ولی درب هرخانه ای را بزنی اولین کسی که سرکی میکشد که بپرسد و بداند پشت درب کیست جوان رعنای لیسانس بیکاری است که پیش خانواده خود خجول وشرمنده است از این باب که برای این مدرک کاغذی که گرفته است چه بسیار هزینه ها نشد و حق سفره دیگران از این خانواده گرفته نشد.

دولت مهرورز عوض شد و جای خود را به دولت تدبیر و امید داد انتظارات خیلی بیشتر از دولت پیشین است و سردمدار صنعت کسی است که با واقعیت های صنعت کاملا آشنایی دارد و بنچاق این طیف و نر وماده صنعت را کاملا میشناسد.

یکی از این واحد ها در کشور شرکت صنایع چوب و کاغذ مازندران است که بعنوان بزرگترین تولید کننده کاغذ تلقی میگردد.

وزیر از صنایع چوب و کاغذ مازندران بعنوان صنعتی پویا و ماندگار در کشور نام میبرد و وقتی صحبت از مقیاس میگردد به مدیرانش لقب نرترین میدهد که علیرغم همه مشکلات و دست انداز ها رو پاست و کارگرانش حتی یک هفته حقوق عقب افتاده به خود ندیده اند.

افزایش ظرفیت اسمی،به بهره وری رسیدن و انتخاب واحد نمونه کشوری در همه محافل مقایسه ایی صنعت و برند شدن این واحد که بیش از دو هزارو 500 پرسنل بصورت مستقیم دارد همه و همه و خیلی از نگفته ها از قبیل لقب صنعت سبز کشور،خوش حساب ترین شرکت سازمان تامین اجتماعی ،واحد نمونه صنعتی صنعت برتر در اشاعه فرهنگ منابع طبیعی تجدید شونده، واحد فرهنگی نمونه در رشد و توسعه مطبوعات،واحد برتر حفاظت فنی و بهداشت کار در سطح کارگاههای کشور، کسب گواهینامه زرین اتاق بازرگانی و صنایع معادن ایران ،دریافت چندین تندیس شرکت برتر از قبیل مدیریت هوشمند، سازمان هوشمند و نهایتا انتخاب این شرکت بعنوان واحد نمونه استاندار کشور در روزهای اخیر از مدیرانش نرترین ها را ساخته است که این موفقیت ها با خون و دل خوردن ها بدست آمد .

رویکرد دولت باید در مازندران تغییریی صددرصدی پیدا کند و آنچیزی که باید به آن توجه کرد حفظ اشتغال موجود و همین مدیران توانمند محدودی است که بدور از هرگونه چانه زنی سیاسی به صیانت کار و تولید میپردازند و باید مسئولین و رجال سیاسی استان اداره این صنعت را به خود صنعتگران بسپارند و میهمان نا خوانده ایی را بر سر سفره کارگران دعوت نکنند و بجاست در دولت تدبیر و امید در مازندران شاهد استقلال صنعت در این استان باشیم و با تحقیق و تفحص در بخش واگذاری به فکر آن باشند که نرها برای صنعت در مازندران باقی بماند زیرا صنعت مازندران از این دوجنسی بودن خسته شده است و اگر به همین روال بگذرد به قهقرا میرود.

خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار