اول کسی که گفت آب، بی شک زلال بود...

چه زیبا! کلمه ی «بصر» و کلمه ی «صبر»، از حروف مشترکی ترکیب شده اند، اما دو معنای جدا از هم دارند. آن وقت، دو رکن فلاح، در حمل پرچم هدایتند که امام علی فرمودند: این پرچم را بر نمی دارد و به دوش نمی کشد، مگر کسی که این دو خصوصیت را داشته باشد: اولا بصیرت داشته باشد ثانیا استقامت داشته باشد. بصیرت دینی و استقامت ایمانی. مقام معظم رهبری(مدضله العالی)

 

کمال نیوز: زمانی که مقام معظم رهبری، بحث بصیرت را به میان آوردند، بدون تعارف، خیلی ها آن را به مذاق خودشان تعبیراندند؛ از روزنامه های این طرفی! که با دست آویز بصیرت، اختلاف می افکندند یا آن طرفی ها که با شب نامه و بیانیه، حضرتشان را کمپانی بصیرت می انگاشتند تا اساتید حوزه و دانشگاه و کارشناسان رادیو و تلویزیون و همین اصغر آقای بقال سر کوچه ی خودمان که حتی اسم پسر کوچکش را "آقا بصیر" گذاشته، همه و همه جوری از آن سخن به میان می آوردند تا به گونه ای کالای صندوق خانه ی خود را عرضه و مطرح سازند. تصور می شد که در این میان فقط مانده بود، مدل مویی؟ تیشرتی؟ اسم کارخانه ای؟....

معلوم است که در این خرابه ی شام، تنها صدای آن کس که به گوش نمی رسد، همانی است که باید برسد؛ منظورم دقیقا تبیین مفهوم بصیرت به آن معنایی بود که بالاخره دستش به جایی بند باشد! قرآنی، حدیثی، عقلی و یا عرفی...

عبارتی که رهبر فرزانه ی انقلاب در تشریح این مهم استناد کرده بودند، قسمتی از خطبه ی 173 نهج البلاغه ی غریب مولای متقیان امام علی (ع) بود که پس از جنگ جمل و رسیدن حضرتش به خلافت صورت گرفته بود: «وَقَد فُتِحَ بَابُ الحَربِ بَينَكُم وَ بَينَ أهلِ القِبلَةِ وَ لا يَحمِلُ هَذا العَلَمَ إلاّ أَهلُ البَصَرِ وَ الصّبرِ والعِلمِ بِمَوَاضِعِ الحَقِّ...

جنگ جمل در حقیقت اولین کارزار داخلی مسلمانان بود و البته دارای مختصات خاصی بود؛ زیرا از حالت تقابل حق و باطلِ خالص در آمده و هر دو طرف داعیه ی اسلام خواهی و حق طلبی داشتند. در حقیقت این امام علی بود که چگونگی مواجهه با چنین صحنه هایی را برای اولین بار به منصه ی ظهور رساند. از همین رو در شرح ابن ابی الحدید معتزلی از قول امام شافعی نقل شده است که «اگر علی نبود چیزی از احکام اهل بغی شناخته نمی شد».

شناخت مفهوم بصیرت در سایه ی شناخت مفهوم فتنه در قالب تهدید نرم، قرار دارد. بر این اساس، يکي از عوامل و مصاديقِ تهديد نرم «فتنه و فتنه انگيزي» مي باشد. فتنه پديدة شومي است که با وارد ساختن ضربات جبران ناپذير بر پيکره يک جامعه، علاوه بر از بين بردن استعدادها و مواهب خدادادي، حيات افراد آن جامعه را نيز از مسير اصلي خود خارج مي سازد.

بي شک مقابله با اين تهديد نرم، ارتباط تنگاتنگي با برقراري امنيت سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اخلاقي جامعه، و نيز سلامت روحي و رواني انسان هايي که در آن زندگی می کنند، دارد.  لغويون معاني مختلف و متعددي را براي واژه فتنه ارائه مي دهند؛ با اين حال اصل معناي فتنه «قراردادن طلا و نقره درآتش، براي تشخيص خوب از غير خوب و يا به دست آوردن مقدار خالصي از ناخالصي» مي باشد؛ برخي از لغت شناسان نيز اصل معناي فتنه را در خود ماده «فِتَن» جستجو مي کنند؛ آنان بر اين باورند که: «فتنه پديده اي است که موجب اختلاف و اضطراب در امور، آشوب، هرج و مرج و تشويش در يک جامعه مي شود، و در اين بين اموال، اولاد، اختلاف درآراء و نظرات و... جزء مصاديق آن به شمار مي رود.» قرآن کريم در آياتي نظير:

 آيه «و اقتُلوهُم حَيثُ ثَقِفتُموهُم وَأخرِجوهُم مِن حَيثُ أخرَجوكُم وَ الفِتنَة أَشَدّ مِنَ القَتلِ...» (بقره،191)، آیه «يَسئَلونَكَ عَنِ الشّهرِ الحَرامِ قِتالٍ فيهِ قُل قِتالٌ فيهِ كَبيرٌ وَ صَدّ عَن سَبيلِ اللهِ وَ كُفرٌ بِهِ و المَسجدِ الحَرامِ و إخراجُ أَهلِهِ مِنهُ أَكبَرُ عِندَاللهِ وَ الفِتنَةُ أكبَرُ مِنَ القَتلِ» (بقره،217)  و آيه «وقاتِلُوهُم حَتّى لاتَكُونَ فِتنَةٌ» (انفال،39)، از فتنه به معناي آشوب، قتل، آواره کردن از خانه و کاشانه، ايجاد ناامني و پريشاني در بين مردم، بازداشتن از راه خدا، هرج و مرج و... ياد نموده است. از نگاه آيت الله طالقاني، فتنه «آشوبِ «آشوبگري» است که با تحريک افکار بر فساد و انحراف از انديشه و استنتاج منطقي، موجب گمراهي و ستيزه در اجتماع مسلمانان مي گردد.» وي در تفسير آيه 217 سوره مبارکه بقره، فتنه را منشأ قتل و کشتار و همچنين از بين رفتن مواهب و استعدادها بيان مي کند؛ زيرا فتنه و آشوب موجب گمراهي و ستيزه جويي در اجتماع مي شود و با شکنجه و آزار، علاوه بر آن که قوه ی تعقل و اختيار طبيعي افراد آن جامعه را از آنان سلب مي نمايد، آن ها را وادار مي کند که در برابر وضع به وجود آمده سر تسليم فرود بياورند؛ به همين دليل فتنه گناهي بدتر و بزرگتر از قتل است. زيرا آن چه که از فتنه برجاي مي ماند به مراتب سنگين تر از قتل و کشتار است. به تعبير علامه طباطبايي: «فتنه بدتر از كشتن است، چون كشتن تنها انسان را از زندگى دنيوي محروم مى‏كند، ولى فتنه مايه محروميت انسان از زندگى دنيا و آخرت مي شود.» انگیزه های پیدایش فتنه را می توان به صورت فهرست وار این گونه بیان کرد: پیروی از هواهای نفسانی، نادانی و جهالت، نفاق و دورویی، عدم تبعیت از قانون، پیروی از شبهه افکنی.

اما راه برون رفت از فتنه چیست؟ بي شک، پس از آن که فتنه ها در جامعه پديدار گشت بسياري از افراد را تحت تأثير خود قرار خواهد داد؛ امام علي (ع) در خطبه 151 نهج البلاغه از مردم مي خواهد که هنگام پيدايش فتنه ها، خود را گرفتار دام هاي شياطين نکنند و پرچم دار فتنه ها در جامعه نشوند:

«فَلا تَکونوا أنصابَ الفِتَن، و أعلامَ البِدَعِ... پس سعي کنيد که شما پرچم دار فتنه ها و نشانه هاي بدعت ها نباشيد.»

قرآن کريم  در آيه «قُل هذِهِ سَبیلی أدعوا إلَی اللهِ عَلي بَصيرَةٍ أنا و مَنِ اتّبَعَنی وسُبحانَ اللهِ و ما أنا مِنَ المُشرِکینَ» (يوسف،108)، پيامبر گرامی اسلام را معلم و پرچم دار بصيرت و بينايي بخشي در اجتماع مسلمانان معرفي مي کند و به ايشان امر مي کند که با آگاهي و بصيرت لازم نسبت به امور جامعه، مردم را به سوي حقانيت دين اسلام دعوت کند. شيخ طوسي در تفسير آيه فوق، بصيرت را همان ملاک ارزيابي و فرق گذاري ميان حق از باطل در مسائل و مشکلات دين و دنياي مردم تفسير مي کند: «البصيرة المعرفة التي يميز بها بين الحق والباطل في الدين و الدنيا» .

مرحوم طبرسي نيز، درتفسير اين آيه شريفه، دعوت پيامبر (ص) را دعوتي از روي يقين، معرفت و دليل قاطع بيان مي کند نه از روي تقليد: «أي أدعو إلى توحيد الله و عدله و دينه على يقين و معرفة و حجة قاطعة لا على وجه التقليد». خداوند در قرآن انسان هایی راکه تعقل نمی کنند و مانند موجودی کَر ولال با مسائل برخورد می نمایند، بدترين موجودات نام برده است: «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ» (انفال،22).

خداوند با نفی و نهی قاطعانه تقلیدِ کورکورانه، به مسلمانان هشدار مي دهد از چیزی که علمی بدان ندارند پیروی نکنند و براي فهمیدن و دانستن دین، راه عالمانه و آگاهانه را در پيش گيرند: وَلا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً» (اسراء، 36)

عدم بصيرت در فضاي غبار آلود فتنه، چه بسا به ترويج «شخص پرستي و تقليد عوامانه» از حاکمان سلطه گر و زورگو منجر مي شود و زمينه را براي طغيان و سرکشي برخي از افراد آشوبگر فراهم مي آورد. به تعبير مولوي:    

«خلق را تقليدشان بَر باد داد          اي دو صد لعنت براين تقليد باد»

امام علي (ع) نیز صريحاً در بياناتي، راه برون رفت از معرکه فتنه را داشتن سه ويژگي مهم «بصيرت، صبر و علم» معرفي مي کند: «وَقَد فُتِحَ بَابُ الحَربِ بَينَكُم وَ بَينَ أهلِ القِبلَةِ وَ لا يَحمِلُ هَذا العَلَمَ إلاّ أَهلُ البَصَرِ وَ الصّبرِ والعِلمِ بِمَوَاضِعِ الحَقِّ، اکنون که آتش جنگ بر افروخته شده است، پرچم مبارزه را جز افراد با بصيرت و آگاه، با استقامت و عالم به جايگاه حق، کسي نمي تواند به دوش بکشد.» بنابراين تقوا و پرهيزگاري و آگاهی بخشی و بصيرت افزايي رمز پيروزي و رهايي از فتنه ها مي باشد. سلاح پر توان و نيکويي که راه نجات انسان ها از شدائد و غبار گناه آلود فتنه مي باشد. باشد که بتوانیم مفهوم بصیرت را مانند مفاهیم کاربردی دیگر دین اسلام، در قالب های ملموس و بدیعی در جامعه نهادینه کنیم.

 

شهرام اسفندیار

کارشناس ارشد علوم سیاسی